شادباش به ایرانیان
پروفسور فضلالله رضا

با
سلام و درود نوروزی
هنگام فرودین که رساند ز ما درود
بر مرغزار دیلم و طرفِ سپیدرود
کز سبزه و بنفشه و گلهای رنگرنگ
گویی بهشت آمده از آسمان فرود
ملکالشعرای بهار
- 1315
اندرز سال نو
نوروز و اورمزد و مه فرودین رسید
خورشید از نشیب سوی اوج سر کشید
جام جم است صفحۀ تاریخ روزگار
مانده به یادگار ز دوران جمشید
لوحی است در زمانه که در وی فرشتهای
بنمود نقش هر چه ز خلقِ زمانه دید
پند پدر معنوی
هانای پسر به پند پدر دل سپار کاو،
این گوهرگران را با نقد جان خرید.
هر کس به پند مشفق یکرنگ داد گوش
گلهای رنگرنگ ز شاخ مراد چید
من خود به کودکی چو تو نشنیدم این حدیث
تا دست روزگار گریبان من درید
پند پدر شنیدم و گفتم ملامت است
زانرو از آزمایش آن طبع سر کشید
چل سال درس خواندم، در نزد روزگار
تا گشت روز من سیه و موی من سپید
چندی کتاب خواندم و چندی معاینه
دیدم خرام گیتی از وعد و از نوید
بخشی ز پندهای پدر شد درست لیک
بسیار از آن بماند که پیری فرا رسید
دیدم که پندهای پدر نقد عمر بود
کان مهربان به مهر به من بر پراکنید
خوش آنکه در صباوت قدر پدر شناخت
شاد آنکه در جوانی پند پدر شنید
ملکالشعرای
بهار - 1309
کشورهای
پیشرفته
کشورهای پیشرفته کشورهایی هستند که
دانشهای کاربردی و فناوری، مانند مهندسی و پزشکی و علوم اجتماعی را برای بهبود
زندگانی و گسترش رفاه شهروندان خود خردمندانه به کار گرفتهاند. مانند مخابرات،
ترابری، بهداشت، آموزش و پرورش، شهرسازی و شبکههای اقتصادی و بازارها و رسانهها.
تمدن این کشورها بر پایگاههای مادی استوار شده است. از این رو آنها به جذب منابع
طبیعی زمین و دستیابی به ابزار جنگ و سیادت نظامی و اقتصادی، علاقۀ ویژهای دارند.
ابرقدرتهای زمان میکوشند که کلید اوج پیشرفتهای روز و بازارها را در انحصار خود
نگاه دارند.
تودۀ مردم جهان به ویژه جوانان، از طریق رسانهها، امکان پیشرفت صوری کشورها را در
پرتو علوم کاربردی و فناوری درمییابند و خواستار آنند. البته مردم هرگز نمیخواهند
به دورانهای نزدیک به جامعیت بازگردند. ولی ابرقدرتها هم سقف پیشرفتهای کشورهای
رو به توسعه را تا بتوانند معین و محدود میکنند.
برخورد فرهنگها
فرهنگهای کشورهای کهن و فرهنگهای نوین
کشورهای پیشرفتۀ امروز، هر کدام بسته به دید ناظر، نیکوییها و کاستیها به همراه
میآورند.
پیوند با فرهنگهای کهن، بیشتر ریشههای عاطفی، معنوی، اخلاقی و روحانی دارد.
مانند تعلق به خانواده، کردار نیک و خدمت به خلق، گرایش به سیر در آفرینشهای هنری
و صور خیال، در برابر امکان آن آرامشها و نیکوییها، مردم با دشواریهای گرانی
معاش در زندگانی امروز خود و ستیز فردی با موانع طبیعی روبهرو میشدند. در فرهنگهای
نو، مردم به نیروی سازندگی و ویرانگری کلان دست یافته و طبیعت را تا اندازهای
مهار میکنند، مانند وسایل سازش با گرما و سرما و پیشگیری از بسیاری از بیماریها،
سرعت اطلاعرسانی رسانههای صداوسیما، دسترسی به نیروهای کلان انرژی زغالی، نفتی،
خورشیدی و هستهای.
در برابر چنین قدرتمندیها نیز دلمشغولی از تهیدستی و تنهایی و امکان ویرانگریها
و جنگها، فشاری که عوامل مادی جامعه بر روان آزادگان چیره میکنند وجود دارد.
دانش و آزادگی و دین و مروت
این همه را بندۀ درم نتوان کرد
عنصری
دشواریها
دشواریهای فرهنگی کشورهای در حال
توسعه، مانند ایران، از این دسته است.
الف- آموزشی که ما به جوانها از فرهنگ کهن ایران عرضه کردهایم، بیشتر با
روایتهای خرافی و داستانهای غمانگیز آغشته بوده و ناگزیر و کمتر به دلها نشسته
است. بهتر است در آموزشگاهها و رسانهها به شرح زیباییهای فرهنگی شادیبخش
عارفانه و دلیری بیشتر روی بیاوریم.
ب- رسانههای فرهنگ غرب، برای سرگرمی تودۀ مردم خود، که بیشتر نیازهای مادی
ایشان را مزدِ کارِ روزانه تامین میکند، برنامههای رنگارنگ مشغول کننده، ولی کممحتوا
تهیه میکنند. بخشی از صور خوشرنگ خانه و زندگی کشورهای مرفه در آن برنامهها،
جوانهای سادهدل جهان را مجذوب میکند و گروهی آن را میپسندند و خواستار میشوند.
اما باید به یاد داشت که در کشورهای سنتی با فرهنگ کهن، اکثریت مردم خواستار و پذیرای
صحنههای بیپردگی و ستیز و خشونت و درشتی و زور نیستند. خردگرایان و محافظهکاران
جامعههای سنتی ناگزیر با بعضی از آن برنامههای خوشرنگ بیمحتوا در نبرد خواهند
بود. جوانها میباید دانا و شکیبا باشند و هرچه را دیده میبیند و دل میپسندد،
به شتاب بر اکثریت مردم تحمیل نکنند.
ج- جوانهای ما صور دلربای بعضی رسانههای غربی را میبینند و شاید هم
بپسندند. اما اغلب آنها از کاستیهای بنیادی کشورهای با تکنولوژی پیشرفته اطلاع
درستی ندارند. مانند امکان بیکاریها و تبعیض و حقکشیها در اجرای قانونهای بینالمللی
و محدودیت آزادی دگراندیشان سیاسی و دستبردهای مجاز در حساب و کتاب شرکتها و مؤسسات
اقتصادی، درشتی و بیداد در هر فرهنگی به گونهای دیگر رخ میدهد. (مثلاً در درازای
صدسال است که مردم جهان .B. P
را نشانِ نفت انگلستان میدانند، مردم ایران میپندارند بنزین پارس را رواج دادهاند.(
د- البته کشورهای سنتی با فرهنگ کهن هم بیگرفتاری نیستند. تملق، رشوه، بتپرستی
و زدوبند در آن جامعهها نیز ریشه دارد. برای کمتوجهی ناچیز به قانون، مجازات کلان
نباید تراشید. از فرهنگ عارفانۀ شرق به دور افتادهاند و گاه به خرافات نزدیکتر
شدهاند.
به هر روی، بهتر است اندوختهها یا ربودههای کلان را، برای بهبود مردم کشور خود
به کار ببرند و از این نکته غافل نباید شد که شبکههای اقتصادی کشورهای پیشرفته، بادآوردهها
را زود میبلعند.
فرار مغزها و
مهاجرتها
در زمان ما، تحصیلکردههای علوم جدید
و صاحبان مغزهای مستعد، در کشورهای پیشرفته خریدار بیشتری دارند. جوّ اجتماعی و
صنعتی و اقتصادی آنها نیز عامل مهمی برای جذب کارشناسان است. از اینروی، دانشآموختگان
و کارشناسان کشورهای توسعهنیافته اگر در کشور خود کار و حال مناسبی نیابند، به
مهاجرت گرایش مییابند.
به عنوان مثال اکنون در کشور آمریکا، تحصیل دورۀ چهارساله مقدماتی دانشگاهی (لیسانس)
بیش از 150 هزار دلار هزینه برمیدارد. پذیره شدن هزاران تحصیلکردۀ خارجی، صرفهجویی
شایستهای در هزینۀ آموزش و پرورش آمریکاست. به ویژه مهاجران تحصیلکردۀ ایرانی که
غالباً اندوختۀ مالی خانوادگی و فرزندان دانشآموختۀ مستعد را به همراه میآورند.
در کشور باستانی ایران، بهبود اقتصادی و ارج به دانش و دانشوران و تکریم وحدت و هویت
ملی میتواند از فرار مغزها بکاهد. حتی مهاجران بزرگمنش را به ایران پیوند و
پرورش بدهد و سفیران فرهنگی بیافریند.
صد سال گذشته
ایران در صدسال گذشته، در مقایسه با
سدۀ پیش از آن، پیشرفتهای چشمگیری داشته است. مانند گذر از حکومتهای استبدادی و
ملوکالطوایفی، به دولت مرکزی مشروطه یا جمهوری، امنیت شهرها و راهها، ایجاد کارخانهها،
تأمین برق و آب در سراسر کشور، سوادآموزی،
گسترش آموزش و بهداشت، تأسیس دانشگاهها و پژوهشگاهها و بیمارستانها، کارآییهای
مهندسی و پزشکی و هنری، پرورش چندمیلیون نفر دانشآموخته و کارشناس و ... و شاید
مهمتر از همه حضور نام ایران در صحنههای بینالمللی.
پوشیده نیست که «پیشرفتها» با فداکاریها و کاستیهای جانسوز همراه بوده است.
نمونۀ بارز آن گسترش ناموزون شهر تهران و آلودگی هوای شهرها و دشواری رانندگی و
رفتوآمد و گرانی معاش و هزینههای زندگانی است.
از سوی دیگر، اکنون مادیگرایی فرهنگ نوین غرب، بر جو ایران حکمفرما شده، بیآنکه
قانونمندی معاملات اقتصادی و تعامل اجتماعی بایسته را به همراه آن معمول کرده باشیم.
(به گمان این ناچیز، عصاره قانونها (روح القوانین) در فرهنگ گسترده هزارساله ایران
وجود دارد. تعدیل و به روز کردن آن، حتیالامکان بهتر از نفی کلی آن و تقلید محض
از قانونهای ناآزموده دیگران است.)
اینک هزاران کارشناس تحصیلکرده در غرب را، دیگر حقالزحمۀ کمتر از دستمزد همتای
غربی ایشان ارضا نمیکند. آیا جامعۀ ما از عهدۀ پرداخت دستمزد کارشناسیهای بهروز،
به مقیاس جهان برمیآید؟ در جو فرهنگی قدیم ایران، قناعت و پرهیز از اسراف، خدمت
به خلق و مهر به عواطف خانوادگی و مردمی متداول بود. اکنون بر اثر تحولات جهانی،
ما از بخشی از کیمیای سعادت فرهنگ اصیل خودمان فاصله گرفتهایم و به مادیگرایی
زمامگسیخته نزدیک شدهایم. پوشیده نماند، که دانشگاههای ما فرزندان ایران را بد یا
خوب، با برنامههایی پرورش میدهند که در جامعۀ غرب پیشرفته خریدار دارد. تأکید بر
زبان و فرهنگ ایران گویی منزلتی ندارد.
چو تو خودکنی اخــتر خویش را بد
مدار از فلک چشم، نیک اختری را
حاصل عمدۀ کار دانشگاهها، پرورش انسانهای خوب منوّر است. فرهنگ ما بهخوبی از
عهده این وظیفه برمیآید. هرچند در بخشهای پیشرفتۀ کارشناسی مهندسی و پزشکی و
مانند آنها، از توجه به پیشرفتهای دانشی جهان گزیر نیست.
آینده
تصویر آیندۀ دور کشورها، نقش مبهمی
است که کسی به یقین به آن دسترسی ندارد. برای آینده نزدیک، یعنی در سدۀ بیستویکم
میلاد مسیح، میتوان حدسهایی، مطرح کرد. در مورد آینده نزدیک ایران نیز عوامل بسیاری
تاثیرگذارند، مانند سیاست کشورهای پیشرفته و برخورد فرهنگها و پایمردی مردم ایران
و برونمرزان ایرانی و عوامل دیگر.
امکان ساختن
ایران نو
ایران سرشار از منابع طبیعی است و
نژادی برومند و مردمی فرهنگپذیر و هوشمند دارد. اکثر ایرانیها به فرهنگ و مردم این
سرزمین مهر فراوان دارند و حتی عشق میورزند. برگزیدگان ما، مردمی خلاق و پژوهنده
و سازندهاند، که میتوانند مانند زمانهای باستان، با دنیا مراوده و گفتوگو و
مدارا داشته باشند و فرهنگ اصیل ایران را در پرتو بینش و گزینش جلا بدهند و به روز
کنند و آن را زنده و پویا نگه دارند. خلاصه، ایرانی در معنا بزرگ از نو بسازند:
فلک را سقف بشکافند و طرحی نو در اندازند.
امید است، جوانان آیندهنگر، برنامههای پیشرفت ایران را با سودمندیهای دانش و
فناوری مجهز کنند و به کار ببندند. اما واله و شیدای اسباببازیها و بازار لوکس و
اژدهای آز و اهریمنی نشوند.
بر در مدرسه تا چندنشـینی حافظ
خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
بر اثر مقتضیات دوران انفورماتیک، اکنون چندمیلیون نفر از شهروندان ما به کشورهای
پیشرفته مهاجرت کرده، یا به تابعیت آنها در آمدهاند. بخش عمدۀ این مهاجران، بهویژه
نسل اولیها، با فرهنگ والای ایران پرورش یافتهاند و دلهایشان سرشار از مهر به
مردم و به فرهنگ ایران است. اگر ناخرسندیهایی هم داشته باشند، بیشتر دگراندیشیها
از نارسایی نظام اجتماعی و رفاه مادی در زادگاه ایشان است. به هر روی، مهاجران ایرانی
و خانوادههای ایشان را مغناطیس فرهنگ ایران، (مانند شعر و موسیقی و عواطف خانوادگی
و خاطرات خوش از مردم و طبیب)، رها نمیکند. همه در دل خواستارند که به مردم
زادگاه اصلی خود کمک کنند و آن را در جهان سرفراز ببینند. این نیروی مشترک را میتوان
خردمندانه پرورش داد و براختلاف دیدها در سیاست و مراتب اجتماعی چیره کرد. برونمرزان
ایرانی و فرزندانشان از شاخههای فرهنگی ایرانند که در جهان میرویند و گل و میوه
میدهند.
مثلاً، در این ایام، سیاست کشورهای قدرتمند، تحریمها بر ایران مقرر داشتهاند و
به زندگی مردم ایران بیدادگرانه میتازند. در چنین بحرانها، شایسته است برونمرزان
بزرگوار ایرانی بیآنکه برخورد نامناسب و غیرقانونی با حکومتها و مردم کشورهای
خود پیدا کنند، با جمعآوری آرا، برای دفاع از مردم ایران در محافل بینالمللی سخن
بگویند و میانجیگری کنند. کاری که به صلح جهانی و مهر مردم ایران با مردم کشورهای
پیشرفته کمک میکند.
قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند
بس خجالت که ازین حاصل اوقات بریم
فتنه میبارد ازین سقف مقرنس برخیز
تا به میـــخانه پناه از همه آفات بــــریم
فرهنگ والای ایران که اجداد ما را پرورده، عوالم صلح و صفا و بشردوستی فراوانی
دارد که میباید بخشی از آن را در کنار منشورهای بینالمللی به حساب آورد. میتوان،
با تساهل و مدارای عارفانه از بخشی از دگراندیشیهای سیاسی و باورهای اجتماعی
درگذشت و قدمهایی برای آسایشبخشی از محرومان جهان برداشت. ما به فرهنگ تودۀ مردم
ایران، قرض اخلاقی و انسانی هم داریم.
بکوشیم و فرجام کار آن بود که فرمان ورای جهانیان بود.
سال نو فرخنده باد
اتاوا اسفند 1390
سوتیترها
ایران در صدسال گذشته، در مقایسه با سدۀ پیش از آن، پیشرفتهای چشمگیری داشته است.
ایران سرشار از منابع طبیعی است و نژادی برومند و مردمی فرهنگپذیر و هوشمند دارد.
اکثر ایرانیها به فرهنگ و مردم این سرزمین مهر فراوان دارند و حتی عشق میورزند.
برگزیدگان ما، مردمی خلاق و پژوهنده و سازندهاند، که میتوانند مانند زمانهای
باستان، با دنیا مراوده و گفتوگو و مدارا داشته باشند و فرهنگ اصیل ایران را در
پرتو بینش و گزینش جلا بدهند و به روز کنند و آن را زنده و پویا نگه دارند.
فرهنگ والای ایران که اجداد ما را پرورده، عوالم صلح و صفا و بشردوستی فراوانی
دارد که میباید بخشی از آن را در کنار منشورهای بینالمللی به حساب آورد.
ما به فرهنگ تودۀ مردم ایران، قرض
اخلاقی و انسانی هم داریم. |
|