چرا اسپرانتو زبان جهانی نشد؟ احد حبیبنیا توضیح مهرگان: در شمارۀ بیستم مهرگان و در بخش "سخن خوانندگان" نوشتاری تحت عنوان "اسپرانتو آسانترین زبان جهان" به چاپ رسید. مقالۀ زیر به نوعی در پاسخ به آن مقاله نگاشته شده است که در اختیار مهرگان قرار گرفت. جهت دسترسی به مطالب پیشین مهرگان میتوانید به بخش بایگانی مهرگان مراجعه کنید.
***
داشتن یک زبان جهانی آرزوی دیرینۀ انسانها بوده و هست. نزدیک به سیصد سال پیش، موضوع داشتن زبان بینالمللی بهوسیلۀ برخی از ملتها مطرح شد و حتی طرحهایی هم در این زمینه ریخته شد که شوربختانه نتیجهای حاصل نشد، گو اینکه امروزه زبان انگلیسی تا اندازهای جای زبان بینالمللی را گرفتهاست. پیش از سدۀ هفده، زبان لاتین تقریباً در تمام اروپای غربی بهعنوان زبان جهانی بهکار میرفت. البته این لاتینِ کلیسایی بود و به پاکی و درستی لاتین سیسرو نبود. لاتینِ کلیسایی بهوسیلۀ نسلهای پیدرپی اهل کتاب و دستور زبان، مصنوعاً زنده نگاه داشته شده بود و بیشتر کلیساییان، حقوقدانان و دانشمندان در مسایل مذهبی و عقلایی بهکار میبردند. بعد از سدۀ هفده به علت عدم توجه مردم به لاتین، دانشمندانی که نمیخواستند لاتین را کنار بگذارند، آن را سادهتر کردند به نام Latino Sine Floxione یعنی لاتین بدون تصرف. ولی بعداً چون مسائل جدید و سایر علوم به زبانهای غیر لاتین بود، لاتین خودبخود با شکست مواجه شد. بعد از سدۀ هفده، فرانسه از لحاظ فکری و سیاسی در اروپا بر ملتهای دیگر برتری داشت و به همین علت فرانسه به عنوان زبان بینالمللی رونق گرفت و در بیشتر کشورهای اروپایی و حتی در سایر کشورها نیز زبان فرانسه تدریس میشد. در ایران هم در دورۀ قاجاریه، از زبان انگلیسی خبری نبود و بیشتر مردم فرانسه یاد میگرفتند. تقریباً دویست سال پیش در اثر پیشرفت انگلیس از لحاظ صنعت و اقتصاد مخصوصاً تجارت با سایر کشورها و بعدها آمریکا، به پیشرفتهای قابل ملاحظهای دست یافتند، زبان انگلیسی توانست جای زبان فرانسه را بگیرد. از زمان انقلاب فرانسه و جنگهای ناپلئون، ملیتگرایی نه تنها در فرانسه بلکه در تمام نقاط دنیا اعم از بزرگ و کوچک، با جهانی بودن زبان یک کشور بهخصوص به معارضه پرداخت. در نتیجه آنانی که آرزوی داشتن یک زبان واحد را داشتند اندیشیدند که اگر زبانی اختراع شود که به هیچ ملتی وابسته نباشد میتوان امیدوار بود که مورد قبول کشورها و ملتها قرار گیرد. زبانشناسان زبانهای گوناگونی را ارائه کردند که معروفترین آنها عبارت بودند از: Interlingua, Kos Mos Occidental, Para Spoki Universal, Esperanto and Ido زبان اسپرانتو را یک پزشک لهستانی بهنام دکتر زامنهوف[1] اختراع کرد که به علت ساده بودن در یادگیری مورد استقبال عدۀ کثیری واقع شد. منابع اصلی این زبان از لاتین، رومیایی و ژرمنی گرفتهشده بود. دستگاه دستوری این زبان نسبت به سایر زبانهای اروپایی سادهتر شده است. مثلاً تمام اسمها به o- و تمام صفتها به a-ختم میشود. همچنین همانگونه که خواندهمیشود، نوشتهمیشود. تلفظ واژهها ساده و وقت کمتری برای یادگیری لازم بود. پس از مدتی، کمیتۀ بینالمللی اسپرانتو پیشنهاد کرد که دگرگونیهایی در این زبان دادهشود. دکتر زامنهوف تغییرات پیشنهادی را نپذیرفت لذا طرفداران این زبان به دو دسته تقسیم شدند. گروهی طرفدار اسپرانتو اصلی شدند و گروه دیگر صورت تغییریافتۀ آن را به نام ایدو[2] قبول داشتند. به طور کلی زبان اسپرانتو و دیگر زبانهای مشابه آن، به دلایلی نتوانستند به عنوان زبان جهانی کاربرد داشتهباشند. از جمله: - وقتی عدۀ زیادی از مردم این گونه زبانها را یاد میگیرند، به تدریج تغییراتی در آن میدهند، حال این تغییرات عمدی باشد یا به علت تأثیر زبان مادری و یا در اثر تحول خود زبان. بههرحال، اصل آن زبان جهانی مفهوم خود را از دست خواهدداد. - ساده نمودن یک زبانِ زنده به گونهای که هرمان کولیتز[3] زبانشناس آمریکایی به آن اشاره کرده بود، مانند بریدن شاخ و برگ یک زبانِ زنده است تا آنجایی که به یک زبان مصنوعی تنزل پیدا کند و بدان میماند که کسی از قصری به خانۀ کوچکی تغییر مکان دهد. بدیهی است که با این زبان ساده نمیتوان مفاهیم فلسفی و علمی عمیق را منتقل کرد. - ملتهایی که باور و تعصب دارند زبان کشورشان کاملترین و بهترین زبانهاست، همیشه با یک زبان جهانی مخالفت میورزند و میگویند اگر قرار است زبان جهانی اختراع شود، چرا از کشور ما نباشد؟ کمااینکه عدهای با اختراع اسپرانتو از زبانهای لاتین و رومیایی به مخالفت برخاستند. اگر قبول داشتهباشیم که فرهنگ و اندیشه در قالب زبان میسر است و در حقیقت زبان پوششی است به طبقهبندیهای عادی اندیشۀ اهل هر زبان و با توجه به اینکه در حال حاضر بیش از شش هزار زبان زنده وجود دارد، بنابراین اندیشه و فرهنگهای متفاوتی داریم که با ایجاد یک زبان واحد و مجبور ساختن مردم به یادگیری آن منطقی به نظر نمیرسد. بنجامین ورف میگوید: "من معتقدم آنهایی که جهانی را که در آن تنها با یک زبان سخن گفته میشود، خواه آلمانی یا انگلیسی یا ... در نظر تجسم میکنند، آرمانی گمراهکننده و مضر دارند و شدیدترین آسیب را به تکامل ذهن بشر وارد میآورند." منابع: - زبان و زبانشناسی: رابرت هال- ترجمۀ دکتر محمدرضا باطنی - اینترنت: مقالۀ اصلی نسبیت در زبان، آذرنوش عیاری |
اجتماعی > سخن خوانندگان >