اجتماعی‎ > ‎پرونده‎ > ‎

سال سوم / شمارۀ بیست و سوم / پرونده / مفهوم علم / حجت گلپایگانی

مفهوم علم و ویژگی‌های روش علمی تحقیق

حجت گلپایگانی




تعاریفی که از علم به‌عمل آمده:

چارلز پیرس، فیلسوف بزرگ آمریکایی، برای "دانستن" و "آگاهی" چهار روش پیشنهاد می‌کند:

الف) روش بدیهی پنداری[1]
در این روش انسان به آنچه برایش بدیهی است اتکا دارد و آن را حقیقت می‌داند مانند اعتقاد به روز یا شب بودن، وجود جهان و امثال این‌ها.

ب) روش پیروی محض[2]
در این روش از آنچه مقبولیت عام دارد پیروی می‌گردد. مانند اعتقاد به خدا.

ج) روش از پیش دانسته یا آزاد از تجربه[3]
این روش انکارش بر آنچه که قبلا توسط دیگران بیان شده و تناقضی هم با عقل و منطق ندارد می‌باشد مانند مطالب آماری.

د) روش علمی[4]
در این روش نتایج غایی همیشه یکسان و خارج از عقاید انسان‌هایی است که آنرا تجزیه و تحلیل می‌کنند مانند قوانین فیزیک.

قبل از بحث در مورد روش علمی و ویژگی‌های آن، ناگزیرم "علم" را با اینکه واژه‌ای مجرد می‌باشد، تعریف کنم:

علم[5]، از واژه لاتین Scintia به معنای دانستن مشتق شده‌است. برای علم تعاریف متعددی موجود است که اهم آنها عبارتند از:

-          علم عبارت است از تراکم سیستماتیک اطلاعات.

-          علم روش شناخت حقایق است.

-          علم عبارت است از دانستنی‌های قابل اثبات. (در هر مکان و توسط هر کس)

-          علم از آنچه که هست و نه از آنچه که باید باشد (اخلاق) بحث می‌کند.

-          علم معرفتی است منظم، که با روش‌هایی منظم بدست می‌آید و قوانین یا روابط پایدار و واقعیت‌ها را بیان می‌کند.


آگوست کنت، علم را "توافق فکری و وحدت نظر" تعریف کرده‌است.

علم عبارت است از شناخت واقعیت از طریق تجربه با اتکا بر یک فلسفه و با درنظرگرفتن کمیت.



انتقاد از تعاریف علم

با توجه به تعاریف فوق ملاحظه می‌شود که مردم از یک طرف معمولاً به یک سلسله اطلاعات، دانستنی‌ها، و معلوماتی که به نحو منظم جمع‌آوری شده‌باشد علم می‌گویند و از طرفی دیگر، عده‌ای از نویسندگان و دانشمندان وقتی صحبت از علم و نظام علمی به میان می‌آید، مفهوم "اصل" و یا جمله‌ای از اصول مرتبط، عام و کلی که مبین رابطۀ علیت قطعی بین پاره‌ای از حقایق و یا تعدادی از پدیده‌هاست به ذهن متبادر می‌کنند. در حالی که هیچ یک از اینها به خودی خود نمی‌توانند ماهیت واقعی علم را بر ما معلوم سازند.

جمع‌آوری سیستماتیک و منظم اطلاعات به خودی خود نمی‌تواند یک رشته یا نظام علمی ایجاد نماید. همان‌گونه که شمردن برگ‌های یک یا چند درخت و تنظیم این برگ‌ها بر اساس اختلافات جزیی یا کلی که در شکل ظاهری یا اندازۀ آن‌ها مشاهده می‌شود، هرچند به یک اعتبار نوعی اطلاعات و معلومات به ما عرضه می‌کند، نمی‌تواند علم به حساب آید.

علم یا یک نظام علمی، قضایایی را مطرح می‌سازد که در آن‌ها رابطه یا روابط علیت به‌چشم می‌خورد و به علما و دانشمندان آن رشته، کم و بیش مجال پیش‌بینی‌هایی را می‌دهد و یا حداقل باعث می‌شود که بشر محیط و دنیای تجربی خاصی را که در آن زندگی می‌کند، بهتر بشناسد.

کسانی‌که نظام علمی را شامل یک سلسله اصول و قواعد کلی می‌دانند که صرفنظر از زمان و مکان، همیشه و همه جا صادق است، معتقدند که اصول علمی از یک سلسله روابط علت و معلولی قطعی بین پدیده‌ها و حقایق صحبت می‌کند و همین روابط علیت قطعی است که پیش‌بینی‌هایی دقیق را میسر می‌سازد. در اینجا باید توجه داشت که اولاً همیشه یک سلسله اصول کلی نمی‌تواند موجد یک نظام علمی باشد. چه بسا اصولی که از یک رشته روابط علت و معلولی آن‌هم با قطع و یقین صحبت به میان می‌آورد، ولی چون این‌گونه اصول صرفاً بدیهیاتی را مطرح می‌سازند که روابط علیت موضوع آن‌ها در حکم توضیح واضحات است، به هیچ‌ وجه نمی‌توان یک سلسله احکام، اصول و قضایای کلی بدیهی دیگری را با توجه به قیاس از این احکام و قضایای کلی استنتاج می‌شود را علم یا نظام علمی نامید.

باید تصدیق کرد که حتی جمع‌آوری انبوهی از این قبیل اطلاعات و معلومات راجع به یک موضوع و یا یک رشته، هر اندازه هم که مشمول بر یک سلسله اصول کلی و عام داشته‌باشد و نیز از روابط علت و معلولی هم صحبت به‌میان آورد، باز نمی‌تواند علم یا یک نظام علمی به حساب آید. این اصول باید نوعی باشد که راه کشف مجهولاتی را در زمینۀ محیط و دنیای تجربی برای بشر باز بگذارد.

 

تعریف جامع و مانع علم

از این‌رو است که دو نفر از علمای جامعه‌شناس، علم را عبارت از راه و روشی به حساب می‌آورند که به‌وسیله آن می‌توان به جملۀ امور، مسایل، مشکلات، مجهولات و روابط دنیای تجربی راه یافت. دنیایی که اجزا، عوامل، نیروها و روابط آن کلاً قابل سنجش با محک تجربه است. علم در معنای فوق یک راه یا یک وسیلۀ تجزیه و تحلیل است که توسل به آن، محقق یا دانشمند را قادر می‌سازد قضایایی را به صورت "اگر ... آنوقت ..." مطرح نماید. بنابراین، ملاحضه می‌شود که هدف علم کشف حقایق محض یا به اصطلاح حقیقت غایی نیست.

علم حد ندارد و در مقام ایجاد تغییری در شکل یا در ماهیت نظام موجود بر نمی‌آید. همچنین علم به خودی خود در صدد تشویق مردم به ترک یا قبول عقیده یا عقایدی نیست. بر عکس علم، تا حدودی جنبه توضیحی و اثباتی به خود می‌گیرد. بدین معنی که با ارائۀ نمونه و شواهدی می‌خواهد نشان بدهد که یک سلسله ارتباط مشخص (صرف‌نظر از خوبی یا بدی، زشتی و یا زیبایی و بر حق بودن یا عدم حقانیت) میان پاره‌ای از عوامل و نیروها موجود است.


روش علمی تحقیق و بیان اجمالی مراحل آن

روش علمی تحقیق، اصولی است که با طرح مشکل و تنظیم فرضیه آغاز و پس از جمع‌آوری و تقسیم‌بندی و تجزیه و تحلیل اطلاعات لازم به تعمیم موضوع و یافتن پاسخ مسئله منتج می‌گردد.

برای انجام تحقیق با استفاده از روش علمی طی مراحل زیر ضروری است:

-          طرح مشکل یا مسالۀ مورد بررسی و مشخص نمودن قلمرو تحقیق

-          گردآوری اطلاعات و انجام یک تجربۀ مقدماتی در مورد مسئله و مطالعه ابتدایی آن

-          تنظیم فرضیۀ منطقی بر اساس تجارب و مطالعات مقدماتی مذکور

-          جمع‌آوری حقایق و اطلاعات

-          تلخیص و طبقه‌بندی اطلاعات

-          کشف روابط علت و معلولی بین حقایق و استنتاج منطقی از مطالعات، تجربیات و مشاهدات انجام‌شده و تعمیم نتیجه

-          بیان پاسخ مسئله و اصل یا حقیقت جدید

ویژگی‌های روش علمی

تفکر علمی یا علمی فکر کردن دارای جنبه‌های بسیار است ولی شش نکته زیر مهم‌تر و بیشتر مورد توجه می‌باشد:

-         علم بر واقعیت‌ها قرار دارد

بزرگترین کشفی که انسان نمود این بود که تعیین کند آیا یک چیز را که وجود دارد می‌توان تجسس کرد و دید؟ گالیله از برج پیزا به آزمایش پرداخت و آزمایش او باعث پیشرفت در آنچه در جستجویش بود گردید و انقلابی نیز در فکر ایجاد نمود. میزانِ سرعت در سقوط، مدت‌ها مورد بحث بود اما گالیله با آزمایشی که معمول داشت، آن را جستجو کرد و یافت.

-         علم برای درک پدیده های طبیعی از تجزیه و تحلیل استفاده می‌کند.

انسان پیوسته با پدیده‌های پیچیده در تماس است. تجزیه و تحلیل برای آنست که یک کل به صورت اجزا و عناصری درآید تا بیننده و محقق بتواند نسبت به هر جزء، به طور جداگانه و در ارتباطشان با یکدیگر، توجه کند.

تجزیه و تحلیل باعث تسهیل در درک کردن و فهم یک مبحث یا موضوع می‌شود و هر مشکلی را آسان می‌نماید، به طوری‌که می‌توان پس از حلاجی شدنش راه حلی برای آن یافت، در صورتی‌که در حال پیچیدگی زنده و مشکل غیرممکن به نظر می‌رسد.

-         در علم معمولاً فرضیه به‌عنوان راهنمایی در جریان فکر کردن به‌کار می‌رود.

وقتی تجربه نشان داده که پدیدۀ مفروض منظماً با ظاهر پدیده دیگری تطبیق می‌کند در چنین وصفی می‌توان نتیجه گرفت که روابطی بین این دو پدیده وجود دارد و متعاقباً فرضیه‌ای دربارۀ این روابط تصور و تنظیم می‌شود.

فکر انسان در انتظار این نمی‌ماند که واقعیات کامل شده یکی پس از دیگری روی دهد، بلکه از شاخی به شاخی دیگر پرواز می‌کند و مسافت‌های دور را به سرعت از حدسیات آزمایشی و تصورات موقتی پیموده، آنها را بصورت مشاهدات قابل توضیح با اموری که گویی در دسترس است درمی‌آورد. پس از آن این فرضیه نقطه یا مبدا حرکت برای تجسسات بعدی شده به منزلۀ چراغ راهنما در دنیای تاریک و ابهام در می‌آید که جلو پا قرار داده می‌شود و نیرو را بطرف مقصود رهبری می‌نماید.

-         علم از رنگ و قید آزاد است.

خصوصیت دانش آنست که از تعصبات و هیجانات و احساسات دور و آزاد باشد، در غیر این صورت  موفقیتی در تفکر علمی به‌دست نخواهدآمد.

-         دانش بدون مرز و بدون احساسات است.

-         علم از اندازه‌گیری خارجی یا عینی استفاده می‌کند.

مردم عادی معمولاً به طرف حدسیات تخمین و ارزش‌هایی که خود ساخته‌اند رغبت نشان می‌دهند. درصورتیکه دانشمند اندازه می‌گیرد و آزمایش می‌کند. می‌سنجد و بالاخره دقیقاً میزان و خصوصیات پدیدۀ مورد مطالعه را تعیین می‌نماید. به هر مقدار آلات و ابزار اندازه‌گیری دقیق‌تر و ظریف‌تر باشد پیشرفت علمی هم زیادتر خواهدبود.

-         استفاده از رویه‌های مقداری یا کمی در بحث

همان طوری که اشاره شد دانشمند به جای تکیه به حدسیات و تخمینات و ارزش‌هایی که اشخاص در درون خود می‌پرورانند موضوع مورد بحث و مطالعه را دقیقاً و تاحد امکان اندازه‌گیری می‌کند و نتایج آن را ضبط نموده و جمع و تفریق و یا ضرب و تقسیم می‌نماید. محقق دانشمند به لفاظی (که غالبا مبهم و گمراه کننده‌است) نپرداخته‌است و لسان جدید و دقیق ریاضیات را در تجربه، در طبقه‌بندی و در تلخیص دانسته‌ها به‌کار می‌برد. او در ابتدای تجسس، اطلاعات یا دانسته‌ها را تحت عنوان دسته‌ها و مقولات به‌طرزی رساننده و کافی جمع‌آوری نموده واقعیات را به صورت ارزش‌های ریاضی که از ابهام و لفاظی عادی دور است در می‌آورد. سنجش دقیق و به اصطلاح عمل آوردن آماده‌ساختن دانسته‌های گردآورده شده. طبق اصول ریاضی و منطقی از جنبه‌های ضروری طرز عمل یا روش علمی شناخته‌شده‌است.




نکات مهمی که قبل از هر تحقیق علمی بایستی مورد توجه قرارگیرد

گویلیه جامعه‌شناس فرانسوی رعایت نکات زیر را در مورد تحقیقات علمی توصیه نموده‌است:

-         قاعده واقعیت‌نگری

اولین نکته‌ای که هر محقق باید در نظر‌داشته‌باشد آن است که تحقیق خود را صرفاً روی امور واقعی متمرکز کند. برای نیل به این هدف محقق می‌تواند به مشاهدۀ مستقیم یا غیرمستقیم و یا تجربه توسل جوید. به طور مثال گروهی از محققین برای کشف واقعیت جامعۀ مورد مطالعه، پس از تحمل زحمات زیاد خود را در ردیف اعضای جامعۀ موردنظر درمی‌آورند و سپس به‌عنوان عضوی از آن جامعه تحقیق خویش را آغاز می‌کنند.

-         قاعدۀ تجاهل

 محقق باید قبل از تحقیق سعی کند تا حد امکان ذهن خویش را از قید محفوظات و اطلاعات قبلی که ممکن است در نتیجۀ تحقیق او اثر گذار باشند، خلاصی یابد. این همان کاری بود که دکارت انجام داد و تمام تحقیقات خود را بر مبنای شک آغاز کرد و سعی کرد هر آنچه را قبلاً آموخته‌است از لوح ضمیر خویش پاک کند و تحقیقاتش را صرفاً بر مبنای آنچه که می‌بیند و برایش قطعی است استوار سازد. این اصل کلی به محقق فرصت می‌دهد تا بر واقعیت امور به سادگی دست‌یابد و از هرگونه پیش‌داوری نیز احتراز نماید.

-         قاعدۀ قضاوت عینی

محقق باید آنچه را که می‌بیند ملاک عمل قرار دهد و برای جمع‌آوری اطلاعات از شیوۀ عینی استفاده ‌کند. در مقابل این روش، متد ذهنی قراردارد که محقق باید در مراحل اولیه تحقیق از آن دوری کند و تنها در مرحله تجزیه و تحلیل مطالب است که باید روش ذهنی را هم بکاربست.

-         لزوم تعیین امور اجتماعی

پدیده‌های اجتماعی اموری پیچیده و غالبا مربوط به هم و وابسته به یکدیگر می‌باشند. مطالعه چنین مهمی مستلزم آن است که امر اجتماعی را به کوچک‌ترین واحد ممکن محدود و حدود آن‌را نیز مشخص ساخت تا عوامل خارجی در امر تحقیق دخالتی نداشته‌باشد. بدیهی است که قضاوت عینی صحیح تنها در موردی امکان پذیراست که واقعۀ اجتماعی قابل تعریف و روابط آن با پدیده‌های دیگر اجتماعی معلوم و مشخص باشد.

-         اصل کلیت

در بالا به لزوم تحدید امور و واقعیت‌های اجتماعی اشاره شد لیکن باید توجه‌داشت که تفکیک و تحدید امور اجتماعی صرفا بمنظور تسهیل مطالعه و جلوگیری از اشتباهات متعددی است که ممکن است محقق را از وصول به حقایق بازدارد.بنابراین باید آگاه بود که امور اجتماعی اموری هستند به‌هم‌پیوسته که هرگز منفک شدنی نیستند و اگر چه جزئیات آن را منفردا مورد مطالعه قرار می‌دهیم باید در تجزیه و تحلیل و نتیجه‌گیری از آنها "اصل کلیت" را از نظر دور نداریم.

اطلاعاتی را که به دست آورده‌ایم در یک قالب کلی بریزیم و در مورد پدیدۀ مورد نظر با توجه به اصل کل آن‌را تفسیر و از آن نتیجه‌گیری کنیم.



[1] Method of Tenacity

[2] Method of Authority

 

[3] Apriority Method

[4] Scientific Method

[5] Science 

Comments