سال سوم / شمارۀ بیست و یکم / طنز تلخ / محمد قائد


كهولت، دارو، چـُرتـناكی
محمد قائد






رم[1] فدریكو فلینی[2]‌ را كه دوستی نسخه‌ای از آن به من داده بار دیگر تماشا می‌كنم. پُر از ایجاز و كنایه و اشاره است گرچه پس از چهار دهه فصل‌هایی شاید به نظر بینندگانی غیرایتالیایی قدری طولانی برسد.

درهرحال، فصل نمایشِ لباس در واتیكان حتماً چنین نیست: برای ابوابجمعی كلیسا از راهب و راهبه و كشیش و اسقف و كاردینال تا پاپ و حتی پروردگار عالم لباس طراحی كرده‌اند.

آدمی كه به‌عنوان مانكن در این خرقۀ سوپرباشكوه آخری نصب شده، نَوَد را شیرین دارد. میكل آنژ برای تجسم آفریدگار در سقف كلیسای سیستین مردی سن‌وسال‌دار اما توپـُر نقاشی كرده است ـ مثل میان‌سالی - خلیل عقاب با محاسن و موی‌ سپید. پرسوناژ فیلم فلینی فقط سالخورده نیست، فزناک و پیزری هم هست.


سن و سال لزوماً مترادف معرفت و خرد است؟‌ شب پیش از آن وقتی منتظر بودم ببینم فیلم سیخنماییِ تلویزیون وطنی قابل تماشا هست یا نه (نبود)، اعضای مجلس خبرگان را نشان می‌داد. لابد چند دوجینی بودند اما تعداد حاضران را نمی‌شد تشخیص داد. تلویزیون وطنی چنان وسواس لاپوشانی و نشان‌ندادن و قطع و حذف دارد كه تقریباً در هیچ جا قواعد معرفی بصریِ محیط رعایت نمی‌شود ـ حتی در استادیوم فوتبال.

از میان غیرممنوع‌القیافه‌ها دست‌كم دو نفر خواب بودند و چندین نفر پلک‌های‌شان شدیداً سنگین می‌نمود. تقریباً همه ملول و پكر و دمغ به نظر می‌رسیدند و شاید نگران عاقبت كار خویش در دنیا و آخرت. قیافه‌های فلینی‌وار و چهرۀ بی‌رنگ و ورم‌كردۀ اكثر دامة‌افاضاته‌ها خبر می‌داد چندین نوع دارو برای چربی و غلظت و فشار و قند خون و امراض دیگر مصرف می‌كنند.


حداكثر مدت تمركز مفید آدم سالم چیزی حدود ده دقیقه است. چه در كلاس درس و سخنرانی و چه در فیلم سینمایی، هر ده‌پانزده دقیقه باید جوری ‌بیدارباش داد و دنده عوض كرد. در مملكتی كه حضور شجاعانۀ این همه زن و مرد جوان و قبراق و زیبا و رعنا و باهوش و امروزی و درس‌خوانده در خیابان‌هایش دنیا را به حیرت انداخته، این بندۀ‌خداها كجای كارند؟‌

چندی پیش تصاویری در عنترنت گذاشتند از مهمانان خارجی دهۀ ‌فجر یا چیزی در همان مایه: یک مشت سیاهی‌لشكرِ پاكستانی و افغان و عرب در مبل‌های سالن كنفرانس سران در تهران به خواب رفته‌اند. چندان مسن و مستهلک به نظر نمی‌رسند، اما بعد از صرف چلوكباب و زرشک‌پلو با مرغ و مخلفات و نوشابه و دوغ، بیدارماندن حین استماعِ رجزخوانی در باب وحدت مسلمین شاید زیادی ایثارگرانه باشد.


كاردینال فیلم فلینی هم به محض نشستن، عینک تیره به چشم می‌زند و سرش روی ‌سینه می‌افتد ـ شاید یعنی بنا به وظیفه حضور یافته است و ترجیح می‌دهد چـُرتی بزند.

و در همان شهر مورد علاقۀ فلینی، در پی افتضاحات سیاسی ایتالیا و رویگردان‌شدن جماعت از سیاسیون‌ دغل، در دهۀ 1980 یک خواننده[3] و هنرپیشۀ پورنو با رأی خاطرخواه‌هایش به پارلمان رفت.

از بانوی بزم‌آرا و آدرنالین‌افزا نقل شد: جوان‌هایی‌ كه برای تفریح به محلۀ ‌كاباره‌‌ و شبكده‌ می‌آیند شاید خیلی‌ عقل نداشته باشند اما كلـّی انرژی‌ دارند؛ نماینده‌های چـُرت‌آلودِ به‌اصطلاح مجلس ملی هیچ‌كدام را ندارند.



[1] . Roma (Fellini's Roma)

[2] . Federico Fellini

[3] . Ilona Staller


منبع:

http://www.mghaed.com

Comments