شعری از شاعر
جاویدان
فروغ فرخزاد
اشارۀ مهرگان: دی ماه زادروز تولد فروغ فرخزاد و بهمن ماه سالگرد عروج این شاعر جاویدان
معاصر ایران است. فروغ فرخزاد دی ماه 1313 در تهران دیده به جهان گشود و در بهمن
ماه 1345 در یک حادثۀ تصادف رانندگی به دیار باقی شتافت. پدرش اهل تفرش، از شهرهای
استان مرکزی، و مادرش از اهالی دیار سهراب سپهری یعنی کاشان بود. فروغ تنها 32
بهار زندگی را تجربه نمود ولی با این وجود از خود آثاری جاودانه در ادبیات و شعر
ایران برجای گذاشت. کمتر کسی است که با نام و اشعار فروغ آشنایی نداشته باشد. در
باب زندگی و آثار او بزرگان زیادی قلم فرساییها نمودهاند، لذا از تکرار مکررات
پرهیز میکنیم و تنها یکی از اشعار زیبای این شاعر معاصر تاریخ ایران را به مثابه
"مشت نمونۀ خروار بودن" با هم مرور میکنیم.
از فروغ آثار زیر برجای مانده است:
اسیر، 1331
دیوار، 1335
عصیان، 1336
تولدی دیگر، 1341
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، 1342
یادش گرامی و نامش جاودان باد.
مرگِ من
مرگ من روزی فراخواهد رسید
در بهاری روشن از امواج نور
در زمستانی غبار آلود و دور
یا خزانی خالی از فریاد و
شور
مرگ من روزی فراخواهد رسید
روزی از این تلخ و شیرین
روزها
روز پوچی همچو روزان دگر
سایهای ز امروزها، دیروزها
دیدگانم همچو دالانهای تار
گونههایم همچو مرمرهای سرد
ناگهان خوابی مرا خواهد ربود
من تهی خواهم شد از فریادِ
درد
میخزند آرام روی دفترم
دستهایم فارغ از افسون شعر
یاد میآرم كه در دستان من
روزگاری شعله میزد خون شعر
خاك میخواند مرا هر دم به خویش
میرسند از ره كه در خاكم
نهند
آه شاید عاشقانم نیمهشب
گل به روی گور غمناكم نهند
بعد من ناگه به یكسو میروند
پردههای تیرۀ دنیای من
چشمهای ناشناسی میخزند
روی كاغذها و دفترهای من
در اتاق كوچكم پا مینهد
بعد من با یاد من بیگانهای
در بر آینه میماند به جای
تار مویی نقش دستی شانهای
میرهم از خویش و میمانم
زخویش
هر چه برجا مانده ویران میشود
روح من چون بادبان قایقی
در افقها دور و پنهان میشود
می شتابند از پی هم بیشكیب
روزها و هفتهها و ماهها
چشم تو در انتظار نامهای
خیره میماند به چشم راهها
لیک دیگر پیكر سرد مرا
میفشارد خاک دامنگیر خاک
بی تو دور از ضربههای قلب
تو
قلب من میپوسد آنجا زیر خاک
بعدها نام مرا باران و باد
نرم میشویند از رخسار سنگ
گور من گمنام میماند به راه
فارغ از افسانههای نام و
ننگ
|
|