سال سوم / شمارۀ بیست و یک / پرونده / دین ومذهب / محمدعلی اختری

دین و مذهب

محمدعلی اختری

 


اشارۀ پروندۀ مهرگان: در پرونده‌های پیشین مهرگان به دفعات اشاره گردید که هر یک از پرونده‌های مهرگان را می‌توان از دیدگاه‌های مختلف مورد بحث و بررسی قرار داد. پروندۀ شمارۀ یازدهم مهرگان به موضوع دین و مذهب اختصاص داشت که در آن به تعاریفی کلی و آماری در مورد این پدیده پرداخته شده بود. مقالۀ تحقیقی زیر توسط یکی از خوانندگان محترم مهرگان به دست ما رسید که به نوعی تکمیل کنندۀ پروندۀ شمارۀ یازدهم مهرگان محسوب می‌شود. به دلیل طولانی بودن این پرونده، نسخۀ ویرایش شدۀ آن را در دو شماره خدمت همۀ خوانندگان مهرگان قرار می‌دهیم.

 

******


مقدمه

مدیر محترم مجلۀ "مهرگان"، در شمارۀ 11 تاریخ آذر ماه 1389 آن مجله، در صفحۀ 4 مقاله‌ای دربارۀ دین و مذهب چاپ شده که در جای خود بسیار مفید و قابل استفاده بود، اما چند مطلب نیاز به یادآوری داشت که با اجازۀ شما در این مقاله به آنها می‌پردازم و امیدوارم مورد استفادۀ خوانندگان باشد. تأکید می‌کنم که این یادآوری‌ها نقدِ مقالۀ "دین و مذهب"مندرج در آن مجله نیست. با سپاس از نویسندۀ آن مقالۀ خواندنی و سودمند اینک چند مطلب در بارۀ این موضوع.

1- دین و مذهب
کلمۀ "دین" واژه‌ای‌ است ایرانی و پارسی اوستایی. طبق نوشتۀ دانشنامۀ ایرانیکا این واژه "Daena" بوده و بعد در زبان پهلوی ساسانی یا همان پارسی میانه به "Den" و در پارسی کنونی به "دین" دگرگون شده است. حتی کتابی از زبان پهلوی ساسانی به نام دینکرد[1] باقی مانده که در 9 جلد و نوعی دانشنامۀ دینی بوده و در هندوستان به زبان اصلی و در ایران چند جلد آن به پارسی ترجمه و چاپ شده است. یکی از معانی واژۀ "Daena" اوستائی و "Den" پهلوی و "دین" در زبان پارسی کنونی بینش درونی انسان است نسبت به آفرینش و آفریننده، و این همان معنی لغت Religion در زبان انگلیسی است. همین واژۀ دین عیناً در زبان تازی با همین معنی وارد شده است. و اما کلمۀ "مذهب"در زبان عربی اسم مکان است از واژه "ذهب" به معنی محل "رفتن" و در پارسی امروزی "روش" و "آیین" از آن فهمیده می‌شود. و در علم (کلام) به معنی طریق و روش خاصی در دین است. باید اضافه کنم که معمول چنین بوده که دین‌های گوناگون پس از طی انتشار آغازین (دورۀ تشریع) و رواج و گستردگی در میان مردمان و اقوام و زمان‌ها و مکان‌های مختلف و گاه دور از هم با حفظ اصول اولیۀ دین در امور اجرایی و فرعی مانند عبادات و مراسم با آداب و رسوم محلی درآمیخته با اصل اختلاف و دگرگونی پیدا می‌کنند و به اصطلاح دچار انشعاب می‌شوند. این انشعابات در روش و آیین در عربی "مذهب" و در پارسی معاصر "آیین" و در انگلیسی "Sect" و "Faith" گفته می‌شود. برای مثال دین اسلام مذاهبی مانند انواع تشیع و تسنن، مالکی، حنبلی، حنفی و شافعی را دارد و در دیانت مسیح مذاهب و فرق مختلف چون کاتولیک، پروتستان، ارتودوکس و امثال آن را می‌شناسیم. و اگر در نوشته‌ها وگفتگوها مذهب مترادف و هم‌معنی دین به کار برود غلط رایج است.

2- تصوف
در مقالۀ "دین و مذهب" مندرج در شمارۀ 11 در بخشِ فهرست ادیان "تصوف" را یکی از ادیان به‌شمار آورده است و حال آنکه تصوف دین و حتی مذهب هم نیست. چون پایه‌گذار و شارع ندارد بلکه طرز تلقی و قرائت خاصی از ادیان موجود است. برای نمونه در اینجا می‌توان ازطریقۀ "مهربابا" که نوعی برداشت و طرز تلقی از دین زرتشی در میان پارسیان هندوستان است ذکری نمود. در ادیان اسلام و مسیحیت و یهود هم طریقه‌های مختلف تصوف را می‌شناسیم. مانند صوفی‌های صفی‌علیشاهی و گنابادی در شیعه و نقشبندیه و قادریه در تسنن و یا طریقۀ قبالا در میان یهودیان و Trinityدر مسیحیت. از رهبران نام‌آور تصوف در تشیع، شاه نعمت‌الله ولی و درتسنن محی‌الدین عربی قابل یادآوری است.


3- مسیحیت
در مقالۀ "دین ومذهب"در شرح دیانت مسیح تنها از مذاهب کاتولیک و پرتستان نامی آورده شده است ولی از مذهب ارمنیان و آشوریان (مسیحیت شرقی) و ارتودوکس (مسیحیت روسی و اروپای شرقی) پیوریتن‌ها، بابتیست‌ها، آنگلیکان‌ها و سایر مذاهبی که اکنون یاد آوری کوتاهی از آنها می‌نمایم ذکری نشده است. و اینک شرح مختصری از آیین‌های جدید دیانت مسیح.


الف- علوم مسیحی[2]
این مذهب به نام علوم مسیحی توسط بانویی که نامش را ماری بیکر ادی[3] نوشته‌اند به وجود آمد. وی درسال 1821 میلادی متولد و درسال 1910 درگذشت. کتاب مذهبی او با عنوان "علوم و تندرستی"[4] در ژانویۀ 1901 چاپ شد. چون کتابش از نظر دستوری و املایی غلط‌های فراوان داشت از شخص باسواد و دانشمندی به نام جی.اچ ویگین[5] خواست که کتاب را از لحاظ ادبی ویراستاری کند. متن اصلاح شدۀ کتاب سه سال پیش از مرگ خانم ادی در 1907 منتشر گردید و همین چاپ اصلاح شده و تجدیدنظر شدۀ آن کتاب است که مورد عمل پیروان اوست. اصول اساسی تعلیمات او بر انجیل قرار گرفته، وی معتقد است که خداوند روحانی است و روحانی نمی‌تواند مادی باشد و آفرینش دنیای مادی از خداوند نیست. دنیای مادی فقط تصور انسان است ونمی‌تواند جاویدان باشد. ولی این عقیده مخالف صریح انجیل است که تعلیم می‌دهد جهان مادی ملموس آفریدۀ ذات پاک خداوند است. دیگر از عقاید او این است که عیسی خداوند نیست یعنی تثلیث از نظر او درست نیست.

ب- مذهب ادونتیست‌های روز هفتم[6]
پایه‌گذار این نحلۀ مذهبی ویلیام میلر[7] آمریکایی است. امروزه این مذهب بیشتر به مذهب آوای پیشگویی[8] مشهور است. او یک دهقانی بود که معتقد بود دنیا در سال 1843 به پایان می‌رسد و چون در آن تاریخ دنیا به آخر نرسید اعلام کرد که در محاسبات خود اشتباه کرده است و کمی بعد درگذشت. جانشین او خانم الن .جی .وایت[9] مدعی شد که پایان دنیا و ظهور ثانوی عیسی مسیح درسال 1844 خواهد بود. این خانم جانشین، بعدها از مؤسس مذهب مشهورتر و مهم‌تر شد. دعاوی او بر اساس خواب‌ها و رویاها متکی است. او هم نوشته‌هایش پر از غلط‌های دستوری و املایی و انشایی است که چاپ و در اختیار مردم قرار گرفت. یکی از پزشکان معروف آن دوران نوشت که رویاها و نوشته‌های پر از غلط او نتیجۀ بیماری او بوده است. نام این پزشک عالی مقام را درتاریخ دکتر راسل[10] یاد کرده‌اند. این دکتر عقیدۀ خود را در سال 1869 بیان نمود. خود خانم  وایت می‌گوید که در خردسالی دچار ضربۀ مغزی شده و بعد از این حادثه این نوع خواب‌ها و رویاها بر او ظاهر شده است.  این خانم درسال 1915 درگذشت. وی و سلفش  ویلیام میلر معتقد هستند که عیسی مسیح کلام مجسم است و انجیل کلام مکتوب. و منظور از کلام هم خداوند است. علت شهرت این مذهب به ادونتیست‌های روز هفتم این است که اینها بر خلاف سایر فرق عیسوی روز شنبه را واجد اهمیت و روز خدا می‌دانند.

ج- شاهدان یهوه[11]
شاهدان یهوه درسال 1870 در آمریکا به پیشوایی شخصی به نام چارلز راسل[12] تأسیس شد. این مذهب تا سال 2007 نزدیک به هفت میلیون نفر پیرو داشت و از سال 1879 مجله‌ای به نام "برج دیده‌بانی"[13] دارند که هر سه ماه یک بار منتشر می‌شود. از عقاید آنها یکی این است که اهداء خون را حرام می‌دانند ولو خویشان نزدیک باشند. جلسات خود را به جای کلیسا در مکانی به نام "تالار ملکوت"[14] تشکیل می‌دهند. مرکز جهانی آنها در شهر بروکلین نیویورک قرار دارد و امور تمام پیروان را از آنجا اداره می‌کنند. برای حضرت عیسی ساختن مجسمه را جایز نمی‌دانند. معتقدند تولد او در 25 دسامبر نیست و در نتیجه آن روز را جشن نمی‌گیرند. معتقدند که حضرتشان در سال 1914 میلادی از آ سمان به زمین آمده و با 144000 نفر از یاران خاص خود ملکوتش را تشکیل داده است. دوران ما دوران آخرالزمان است و به زودی عیسی مسیح تمام دنیا را فتح کرده و ظلم و تباهی را نابود خواهد فرمود. از عقاید دیگر آنها عدم اعتقاد به بقای روح است و بقیه پیروان مسیحیت را گمراه می‌دانند و اصرار دارند که اسم خداوند متعال فقط یهوه است لاغیر. و همچنین به پیروان خود تأکید می‌کنند که در امور سیاسی به هیچ وجه دخالت نکنند. با هر نوع جنگ مخالفند و به خدمت وظیفۀ سربازی نمی‌روند.


د- مکتب مذهبی معتقدان به ارتباط با ارواح[15]
این نحلۀ فکری خیلی به دین ارتباط ندارد ولی چون از میان پیروان حضرت عیسی برخاسته لذا آن را جزء مذاهب عیسوی می‌شمارند. آنان معتقدند بعضی اشخاص استعداد و قابلیت ویژه‌ای برای ارتباط با ارواح دارند و به قول خودشان با ارواحِ درگذشتگان رابطه برقرار می‌کنند. این مذهب با این عقیده سابقۀ طولانی در تاریخ دارد، اما در زمان معاصر احیاء کنندۀ این مکتب دو خواهر آمریکایی به نام‌های مارگارت و کیت فاکس[16] (در سنین 12 سالگی و 19 سالگی) بودند که درسال 1848 در شهر هیدزویل[17] در ایالت نیویورک آمریکا به طور اتفاقی این حالت مدیوم[18] یا استعداد واسطه‌شدن در ارتباط با ارواح را در خود کشف کردند. از آن به بعد مرتب جلسات ارتباط با ارواح در کشورهای مختلف تشکیل می‌شود. عده‌ای از مقامات عالی علمی و دینی مسیحی به آن ایمان آورده‌اند. از مشهورترین آنها می‌توان از ارتور کنان دویل[19] و عالی‌جناب اولیور لوج[20] و سر ویلیام کروکز[21] و عالی‌جناب و. ل. مکنزی کینگ[22] و بالاخره لرد هو داودینگ[23] را ذکر نمود. درحال حاضر این مکتب اعتقادی اختصاص به دین عیسوی ندارد و در همه جای دنیا رواج داشته و پیروان فراوانی دارد.


ه- مذهب فرقۀ برادران روحانی مسیحی[24]
مؤسس آن پزشکی از اهالی لندن انگلستان است به نام جان توماس[25] که درسال 1805 متولد شد. وی در سال 1832 به آمریکا مهاجرت کرد و در آنجا باشخصی به نام کمپبل[26] این مذهب را اعلام نمودند هر چند که این دو در سال 1838 از هم جدا شدند. این مذهب در حال حاضر بیشتر به نام شاگردان مسیح[27] معروفند و در آمریکا بیشتر از همه جا زندگی می‌کنند. از پیشوایان معروف آنها روبرت[28] است که کتاب او به نام مسیحیت گمراه[29] موردعمل پیروان است. از عقاید آنها این است که به تثلیث باور ندارند و گویند خداوند یکی است و برای پسر (مسیح) و روح‌القدس عنوان خدایی قائل نیستند.

و- تئوسوفی‌ها[30]
پایه‌گذار این مذهب خانمی به نام مادام هلنا پترووانا بلاواتسکی[31] یکی از همان مدیوم‌های (واسطه) ارتباط با ارواح در انجمن ارتباط با ارواح در شهر قاهرۀ مصر است که در سال 1857 تأسیس شده است. این مکتب از آیین‌های شرقی، خصوصاً هندوستان سرچشمه گرفته ولی مؤسس آن از سفیدپوستان پیرو مذهب ارتباط با ارواح در حوزۀ نفوذ مسیحیت برخاسته است. آنها معتقد به وحدت وجودند و گویند خداوند همه چیز است و هیچ چیز ازخدا خالی و جدا نیست. ما قادر به شناخت واقعی خدا نیستیم. فقط این را می‌دانیم که همه چیز از خدا سرچشمه می‌گیرد ولی نمی‌دانیم خدا چیست و چگونه است. به قول فردوسیِ خودمان:

به نام خداوند جـان و خرد 
کزین برتر اندیشه برنگذرد

و یا خداوندا ندانم چه‌ای هرچه هستی تویی. از عقاید دیگر آنها این است که عیسی مسیح در 105 سال قبل از تاریخ میلادی متولد شد، بعد وارد صومعه‌ای شد و در آنجا دانشمندانی از شرق (مصر و هندوستان ...) را تلمذ کرد و با حکمت الهی شرقی آشنا شد و دین مسیحی را تأسیس کرد ولی به دست مخالفین مصلوب شد. سپس با بدن مثالی (روحی) به این دنیا رجعت کرد و مدت 50 سال شاگردانی تربیت نمود. در این رجعت ثانوی مسیح تحت تسخیر معلم بزرگ جهان در آمد و به یکی از ابرانسان‌های عالم مبدل شد و در شمار کسانی چون  بودا، کنفسیوس و زرتشت محسوب گردیده است. این اصطلاح معلم بزرگ جهان و ابرانسان همان معنی مهاتما[32] هندی است.

 یکی از مفسران و شارحان معروف این مذهب خانم بیزانت[33] است و از گفته‌های او است که هدف اصلی انسان همان فنای فی‌الله یا دخول در نیروانا[34] می‌باشد.

ز- آنتروپوسوفی[35]
واضع این مکتب دینی رودلف اشتینر[36] متولد اتریش در سال 1861 و متوفی 1925 است. وی شخصیتی برجسته داشت و واجد مقام علمی بالا بود. وی از معتقدین مکتب تئوسوفی بود و سال‌ها در آن انجمن سخنرانی می‌کرد. چون در سال 1913 انجمن تئوسوفی اعلام کرد که کریشنا مورتی[37] عارف مشهور هندی، مسیح زمان و رجعت عیسی است از آن انجمن خارج شد. وی معتقد بود که با شخصیت اثیری ابرانسان زمان ارتباط مستقیم دارد و می‌گفت تمام وقایع گذشته و آیندۀ دنیا در لوح محفوظ[38] ثبت است و او می‌تواند این لوح را بخواند و حقایق مکنونه را کشف کند. عقیده به کارما[39] یعنی تناسخ و زندگی انسان‌ها دربدن‌های مختلف و در زمان‌های مختلف هم مورد تأیید او بود.

ح- مذهب کونیت[40]
سال تأسیس این مذهب 1897 در ایرلند است و توسط شخصی به نام دبلیو دبلیو ایروین[41] اعلام گردید. کمی بعد شخص دیگری به نام ادوارد کوونی[42] به این مذهب گروید، آن را تبلیغ کرد و توسعه داد و خودش به پیشوایی آن رسید. لذا این مذهب به نام او مذهبِ کونیت نامیده شد. وی تأکید در سادگی لباس و پرهیزکاری داشت و می‌گفت رستگاری واقعی در پیروی از زندگی مسیح است و تنها کسانی که در جلسات آنها شرکت می‌کنند و انجیل را از زبان مبلغین این مذهب می‌شنوند مسیحی واقعی می‌باشند. لذا هیچ نوع نشریۀ مکتوب ندارند و فقط به وعظ و خطابه اکتفا می‌کنند. جای خاصی برای مراسم و عبادت ندارند و نیز عصمت برای حضرت عیسی قائل نیستند. ازدواج را واجب نمی‌دانند و اغلب پیروان آن ازدواج نمی‌کنند و اگر قبلاً ازدواج کرده باشند همسر خود را طلاق می‌دهند.

ط- مذهبی به نام I am cult
این مذهب بستگی و شباهت زیادی به طریقت یوگی (جوگی) هندی دارد و از سویی به مکتب ارتباط با ارواح شبیه است. طبق عقاید این گروه انسان می‌تواند در اثر زندگی پرهیزکارانه ازجهان مادی به دنیای روحی دسترسی پیدا کند و با تکرار آمدن به این جهان و تولدهای مکرر به سوی زندگی جاوید رهسپار شود و از مرگ خلاص گردد. و یا ممکن است در لباس و بدن یکی از جاویدانان به زمین برگشته و دیگران را برای صعود به نیروانا (عالم وحدت وجود و یکی شدن با خدا) یاری رساند. و همچنین معتقدند که حضرت مسیح هم اکنون به دنیا رجعت کرده و در جسد گرمنی مقدس[43] تجلی کرده است. به نظر می‌رسد که سن ژرمن یا گرمن همان مؤسس این مذهب باشد که اطلاعی از او به دست نیاوردم. شعار هر یک از پیروان این مذهب این است I am The Mighty Presence  یعنی قدرت متعال! من وجود یا هستی می‌باشم. لذا نام مذهب هم (I am Cult) از آنجا آمده است.

ی- مورمون‌ها[44]
این آیین درسال 1823 در آمریکا پیدا شد. بنیان‌گذار آن شخصی به نام ژوزف اسمیت[45] بود. وی مدعی شد که به طور اتفاقی کتابی را که در الواح زرین ولی به خط هیروگلیف، خط مصر باستان، نوشته شده بود کشف کرده و به وسیله عینک مخصوصی که در کنار کتاب پیدا کرده آن را خوانده است. نام کتاب را کتابِ مورمون ذکر می‌کند و مدعی است که تعلیمات واقعی حضرت عیسی مسیح در آن کتاب بوده و انجیل‌ها ناقص هستند. این کتاب مورمون همراه انجیل چاپ شده و در اختیار مؤمنین مورمون قرارگرفته است. بعدها ژوزف اسمیت گفت که هم اصل الواح و هم عینک آن به طور مرموزی مفقوده گردیده و دیگر دیده نشده‌اند. این مرد در سال 1844 فوت شد و شخص دیگری به نام بریام یانگ[46] جانشین او شد. تحت نظر و دستور او مورمون‌ها به ایالت یوتا در آمریکا مهاجرت کردند. یکی از عقاید آنها تعدد زوجات یا چند همسرگزینی است و در مذهب آنها جایز است. این بدعت (از نظر سایر مسیحیان) درسال 1852 اعلام شد و تا سال 1889 اجرا می‌شد و چون در آن سال مبارزات و مخالفت‌های قانونی بروز کرد متروک شد. هم اکنون در برخی مکان‌های دور افتاده ممکن است به آن عمل شود و همچنین مورمون‌ها عقیده دارند که ارواح انسان‌ها پیش از تولد به نوعی زندگی داشته‌اند و نیز گویند عیسی در محلی به نام کانا[47] با زنانی به نام‌های مری و مارتا ازدواج کرده است و به این دلیل چندزنی[48] را جایز می‌دانند.

ک- فکر جدید[49]
این مذهب شبه‌فلسفی توسط شخصی به نام وارن فلت اوانس[50] بنیان گذاشته شد. این آیین نزدیکی و شباهتی با مذهب موسوم به علوم مسیحی دارد و نظریۀ گناه و کفارۀ مطرح شده در کتاب عهد جدید (انجیل) مورد قبول نمی‌باشد. گویند خداوند یعنی روح، و روح هم یعنی اصل و ریشۀ هستی و اصل متعالی و قدرت کامل فکر و برتری و تسلط آن بر جهان مادی، و مدعی هستند که می‌شود به وسیلۀ وسائط روحی و فکری تمامی بیماری‌ها و حتی مرگ را از میان برد و یا حقیقت با فکر و ذهن قابل دریافت و ادراک است. دربارۀ حضرت عیسی مسیح می‌گویند او نه تنها یک پیامبر بود بلکه با رفتار و اخلاق خود حقیقت را به جهانیان نشان داد و انسان کامل صورت مادی خداوند است. شیطان و بدی یعنی نیستی و عبادت همان ارتباط با ذهن جهانی است.

ل- مذهب سوئدنبرگ[51]
این مذهب در اواسط قرن هیجدهم میلادی پیدا شد و پایه‌گذار آن شخصی به نام امانوئل سوئدنبرگ[52] بوده است. دعاوی و تعالیمش برمبنای خواب‌ها و رویاهایی بود که می‌دید. او هم معتقد است که خداوند در جسدِ یک انسان کامل بر همه ظاهر می‌شود. تثلیث مورد انکار او است. او گوید نه قیامتی وجود دارد و نه داوری نهایی. سال اعلام رسمی این مذهب 1757 میلادی است.

م - موحدان یا مؤمنان به توحید[53]
این مذهب هم در قرن شانزدهم میلادی توسط شخصی به نام فاستوس سوسینیوس اهل شهر سینا اعلام شد. وی سپس به لهستان مهاجرت کرد. از اعتقادات او این است که انسان ذاتاً پاک و نیک است. دلیلی بر قیامت و دوباره زنده شدن عیسی وجود ندارد. انجیل‌ها باید بر اساس اصول خرد آدمی ترجمه و تفسیر شود و رستگاری حقیقی همان نمونه قراردادن و تقلید محض از اخلاق و رفتار حضرت عیسی مسیح است.

ن- مکتب یگانه‌پرستی مسیحی[54]
مؤسس این مذهب دو نفر به نام‌های چارلز و میرتل فیلمور [55]هستند و آن را درسال 1889 بنیاد نهادند. این مذهب خیلی شبیه مذاهب علوم مسیحی و تئوسوفی است. در این نوع آیین اصالت ماده انکار نمی‌شود و کفارۀ گناه یعنی اتحاد انسان با خدا (پدر مندرج در انجیل) داشتن تندرستی و غنای اخلاقی مورد تأکید است. گناه و درد و بیماری و مرگ مورد انکار است. روح‌القدس و عیسی مسیح از هم جدا هستند. انسان با زندگی‌های مکرر ترقی می‌کند.



[1] - Dincard

[2] - Christian Science

[3] - Mrs Mary Baker Eddy

[4] - Science and health یا The Christian Science Journal

[5] - J.H.Wiggin

[6] - Seventh Days Adventism

[7] - William Miller

[8] - Voice of Prophecy

[9] - Ellen.G .White

[10] - W. Russell

[11] - Jehovah's Witnesses

[12] - Charles Russell

[13] - Watch Tower

[14] - Kingdom Hall

[15] - Spiritualism

[16] -Margaret  و Kate Fox

[17] - Hydesville

[18] - Medium

[19] - Sir Arthur Conan Doyle

[20] - Sir Oliver Lodge

[21] - Sir William Crookes

[22] - W.L .Mackenzie King

[23] - Lord Hugh Dowding

[24] - Christadelphians

[25] - John Thomas

[26] - Campbell

[27] - Disciples of Christ

[28] - Robert

[29] - Christendom Astray

[30] - Theosophy

[31] - Madam Helena Petrovana Belavatsky

[32] - Mahatma

[33] - Besant

[34] - Nirvana

[35] - Anthroposophy

[36] - Rudolf Steiner

[37] - Krishna Murti

[38] - Record Akashic

[39] - Karma

[40] - Cooneyites

[41] - W.W Irvine

[42] - Edward Cooney

[43] - St Germaine

[44] - Mormonis

[45] - Joseph Smith

[46] - Brigham Young

[47] - Cana

[48] - Poly gamy

[49] - New Thought

[50] - Warren Felt Evans

[51] - Swedenborgianism

[52] - Emmanuel Swedenborg

[53] - Unitarianism

[54] - Unity School of Christianity

[55] - Charles and Myrtle Fillmore

Comments