سال دوم / شمارۀ بیستم / آگاهی و جامعه / هنر پرسش / نیگل واربرتن

هُنر پرسش‌
نیگِل واربرتن





اشارۀ مهرگان: نیگِل واربرتن[1] متولد 1962، فیلسوف و مدرس فلسفه در دانشگاه آزاد[2] انگلستان است. نیگِل واربرتن دارای مدرک لیسانس هنر از دانشگاه بریستول[3] و دکترای فلسفه از کالج داروین در کمبریج انگلستان است. وی نویسندۀ مقالات و کتب مختلف فلسفی و دانشگاهی است. متن زیر برگرفته از یکی از کتاب‌های او تحت عنوان "هنر پرسش[4]" است که امیدواریم مورد استفاده و کاربرد خوانندگان مهرگان واقع گردد.   
    


***

سئوال‌های‌ پیچیده به سئوالاتی اطلاق می‌گردد که با زیرساخت‌های چندپرسشی، به شکل سئوال‌های ساده ظاهر می‌شوند. برخی به‌کارگیری سئوالات پیچیده را مغلطۀ چندپرسشی می‌نامند. این نوع سئوال‌ها معمولاً مستلزم مصادره به مطلوب هستند، زیرا که در آنها درستی یا نادرستی موضوعی را که باید با بحث و استدلال ثابت گردد پیشاپیش فرض شده می‌گیرند. ارائۀ پاسخ مشخص و روشن به سئوال‌های پیچیده، بدون پذیرش پیش‌فرض‌های پرسش‌کننده کار بسیار دشواری است. معمولاً این‌گونه سئوالات را از روی عمد به‌کار می‌گیرند تا افراد غافل از موضوع را با زیرکی تمام به نوعی اقرار و اعترافِ آشکار وادار کنند.     

برای مثال اگر کسی از شما سئوال کند: "چه مدت است که مصرف مواد مخدر را کنار گذاشته‌اید؟" ممکن است قصد پرسشگر آن باشد که با ترفندی شما را وادار به پذیرش این اتهام کند که سابقاً مواد مخدر مصرف می‌کرده‌اید. از آنجایی که مصرف مواد مخدر موضوعی است که نیاز به اثبات دارد. سزاوار بود که فرد پرسشگر سه سئوال سادۀ زیر را می‌پرسید که به طور ضمنی در سئوال بالا گنجانده شده‌ است.
 
1. آیا تاکنون مواد مخدری مصرف کرده‌اید؟
2. اگر در گذشته مواد مخدر مصرف می‌کردید، آیا آن را کنار گذاشته‌اید؟
3. اگر مصرف مواد مخدر را کنار گذاشته اید، چه مدت از ترک آن می‌گذرد؟


تا وقتی که پاسخ دو سئوال اول به روشنی مشخص نباشد پرسیدن "چه مدت است که مصرف مواد مخدر ا کنار گذاشته‌اید؟" در ساخت و بافت زبان، حکم مصادره به مطلوب را دارد.
خبرنگاری که از نویسندۀ مشهوری می‌پرسد: "چه زمانی تصمیم گرفتید که داستان‌نویس شوید؟" ممکن است که این سئوال مبهم و گمراه‌کننده را برای صرفه‌جویی در وقت عنوان کرده باشد. و اما ناگفته پیداست که آن مصادره به مطلوب است، چرا که پیشاپیش فرض کرده که نویسنده در "زمانی" تصمیم گرفته که داستان‌نویس شود، حال آنکه ضرورتی برای آن وجود نداشته است. چه بسا نویسنده قبلاً هیچ‌گاه تصمیم نگرفته باشد که داستان‌نویس شود. در سئوال این خبرنگار پرسش‌های سادۀ زیر را می‌توان یافت:

1. آیا شما قبلاً تصمیم گرفتید که داستان‌نویس شوید؟
2. اگر پاسخ مثبت است از چه زمانی این تصمیم را گرفتید؟

در دو مثالی که در بالا آمده راه برون‌رفت ساده‌ای برای کسی که از او سئوال شده وجود دارد: پاسخ سئوال اول این که "من هرگز مواد مخدر مصرف نکردم" و پاسخ دومی این که "من هرگز تصمیم آگاهانه‌ای برای داستان‌نویس شدن نگرفته‌ام."

اما پاسخ دادن به بعضی از سئوال‌های پیچیده به این آسانی نیست. برای مثال اگر کسی بپرسد: "آیا شما قصد دارید رفتار بچه‌گانۀ خود را همچنان ادامه دهید؟" تقریباً ناممکن است که بتوان جواب مختصری برای آن مشخص کرد بی‌آنکه آدم بپذیرد رفتارش مانند بچه‌ها بوده و هم اکنون نیز همان حرکات بچه‌گانه را از خود بروز می‌دهد. و یا اینکه اگر کسی سئوال کند: "آیا شما تصدیق خواهید کرد که باید هر روز دست‌کم نیم ساعت به کارهای خانه بپردازید؟" در اینجا نیز تقریباً امکان ندارد که بتوان جواب کوتاهی برای این سئوال در نظر گرفت بدون این‌که شخص بپذیرد باید هر روز دست‌کم نیم ساعت به کارهای خانه بپردازید.

و اما این که پرسش‌کننده در هر دو سئوال بالا احتمالاً دست به دوگانگی کاذب زده است. یعنی اینکه فقط دو امکان را مطرح کرده و بر امکان‌های دیگر چشم فروبسته است. در سئوال‌های بالا گزینه‌های دیگری نیز می‌توانست وجود داشته باشد که ذکری از آنها به میان نیامده است. اگر پاسخ شما این باشد که: "من کاری نکرده‌ام و بنابراین نمی‌توانم رفتاری همچون رفتار بچه‌ها را ادامه دهم." و یا اینکه در مورد سئوال دوم بگویید: "من قبول نخواهم کرد که باید دست‌کم نیم ساعت از روز را صرف انجام کارهای خانه کنم." به نظر می‌آید که در پاسخگویی پرچانگی کرده باشید. اما اگر شما پرسش‌هایی که زیرساخت سئوال‌های مورد بحث را ساخته‌اند به طور جداجدا پاسخ دهید، احتمالاً پی خواهید برد که با زیرکی وادار شده‌اید که با پیش‌فرض‌های سئوالکننده موافقت ضمنی بکنید.

سئوال‌های پیچیده را نباید با سئوال‌های خط دهنده یا القاکنندۀ پاسخ یکی گرفت. آنها با هم تفاوت دارند، هرچند که بعضی از سئوال‌های خط دهنده پرسش‌های پیچیده‌ای نیز هستند. سئوال‌های خط دهنده، پرسش‌هایی می‌باشند که پاسخ مورد نظر را به شخص سئوال شونده تلقین می‌کنند. این گونه سئوال‌ها در گفت‌وگوهای عادی بی‌هیچ اشکالی به‌کار می‌روند اما در هر حال کاربرد آنها در محاکم قضایی مجاز نیست.



[1] . Nigel Warburton

[2] . Open university

[3] . Bristol university

[4] . The Art Question

Comments