سال دوم / شمارۀ بیستم / مهرگان اجتماعی / حلاج در تورنتو

پس از هزار و هشتاد و نه سال
حلاج
بار دیگر در تورنتو به روی صحنه آمد!



مهرگان اجتماعی: نمایش‌نامۀ "حلاج" کاری از سهیل پارسا و همکار کانادایی او "پیتر فاربریج[1]" از شرکت هنری "مادرن تایمز استیج[2]" و به کارگردانی سهیل پارسا از تاریخ 18 نوامبر تا 4 دسامبر 2011 در تئاتر "بادیز این بَد تایمز[3]" واقع در مرکز شهر تورنتو به روی صحنه رفت.

این اولین باری نبود که نمایش‌نامۀ حلاجِ سهیل و همکاران خلاق و هنرمندش در تورنتو به روی صحنه می‌رفت. پیش‌تر نیز سهیل پارسا، کارگردان چیره‌دست و موفق ایرانی مقیم تورنتو، این اثر ارزشمند و هنری خود را به روی صحنه برده بود اما تماشای این کار هنرمندانه و زیبا، هر بار بیشتر از پیش برای مخاطبین قدیمی و جدید این اثر جذابیت دارد.

در این اجرای موفق "پیتر فاربریج" هنرمند و بازیگر توانای تئاتر، نقش حلاج را ایفا نمود که انصافاً در اجرای این نقش و رساندن پیام نمایش‌نامه به مخاطبین، بسیار موفق بود. "بتریز پیزانو[4]" نقش جمیل همسر حلاج و "استیون بوش[5]" نقش جُنید یکی از معلمین حلاج را ایفا کردند. تنها هنرپیشۀ ایرانی این نمایش‌نامه نیز "بهاره یراقی" بود که نقش عطیه را ایفا نمود.
سهیل پارسا که می‌توان گفت در عرصۀ کارگردانی تئاتر تا حدودی صاحب سبک هنری خاص خودش است، با به‌کارگیری عناصری چون نورپردازی حرفه‌ای، صحنه‌آرایی‌های ساده ولی نمادین، حرکات فیزیکی بازیگران بر روی صحنه، انتخاب متون ادبی بسیار قوی، انتخاب و پخش موسیقی و اصوات متناسب با صحنه و ... به معنای واقعی نفس را در سینۀ مخاطبین خود حبس می‌کند.       
به یقین این اثر جاودان سهیل پارسا همانند کارهای هنری دیگر او از جمله "آرش"، در کارنامۀ درخشان و پربار وی ثبت خواهد شد و حلاج وار ندای انالحق او را به گوش نسل‌های بعدی خواهد رساند.

"حسین‌بن منصور حلاج" یعنی حسین پسر منصور حلاج، که بسیاری به اشتباه او را "منصور حلاج" می‌خوانند، از آزاد اندیشان و عارفان ایرانی قرن سوم هجری در عهد سامانی بود که در ولایت طور از توابع بیضای فارس متولد شد. این اشتباه منصورخواندنِ حلاج حتی در ادبیات ما نیز به گونه‌های مختلف راه یافته است، از جمله "منصوروار گر ببرندم به پای دار ..." و ...، این در حالی است که "منصور" پدر حسینِ حلاج بود که شغل حلاجی یا همان پنبه‌زنی داشت.

بد نیست اشاره‌ای هم به اصطلاح رایج "چند مَرده حلاج بودن" داشته باشیم. این اصطلاح که "ببینم چند مرده حلاجی!" بدین معناست که ببینم تا چه اندازه در انجام کاری موفق هستی، که به تعبیری کنایه از انجام کاری دارد که معمولاً "چند مرد" توانایی انجام آن را دارند و نه یک نفر.

در هر صورت جدا از روایات مختلفی که در باب زندگی و تحولات فکری حلاج وجود دارد، آنچه قطعی است، روح والا، آزاداندیش، حقیقت‌جو، حقیقت‌گو و سترگ این عارف ایرانی است
. عارفی که جان خود را در راه بیان حقیقت و روشن نمودن افکار توده، هزار و اندی سال پیش در طبق اخلاص نهاد و با چشمانی باز و ایمانی راسخ راه شهادت را انتخاب نمود. حلاج هرچند که راه‌های دیگری برای ادامۀ حیات و به اصطلاح عوام "موفق شدن!" در پیش داشت اما با انتخاب راه خود، یعنی بیان حق و حقیقت تا پذیرفتن مرگی دلیرانه پیش رفت و بدین‌سان پیام انالحق خود را به گوش جهانیان همۀ اعصار ‌رساند.
حلاج تأثیر فراوانی در ادبیات و فرهنگ ایران نیز برجای گذاشت، به طوری که در بسیاری از کتب نثر و نظم بعد از او، از وی به تکرار یاد شده است.

صد البته سهیل پارسا و همکاران هنرمندش، چند مرده حلاج بودن خود را با این اجرای موفق و به یاد ماندنی بار دیگر به اثبات رساندند. از سهیل پارسا و همکاران خلاق و سختکوش او که حلاج و حلاج‌های ما را نه تنها به ایرانیان بلکه به جهانیان معرفی می‌کنند بسیار سپاسگزاریم.

امید که جامعۀ ایرانی مقیم تورنتو با حمایت بیشتر از اقدامات فرهنگی، سهم بیشتری در شناسایی و معرفی فرهنگ والای ما به جهانیان داشته باشند.

 

 

سهیل پارسا در کنار پیتر فاربریج پس از اجرای موفق شب افتتاحیه نمایش


بهاره یراقی پس از اجرای موفق شب افتتاحیه نمایش



نمایی از نمایش‌نامۀ حلاج


امیر مهیم(سمت راست)، سیما دینی و مصطفا عزیزی در کنار پیتر فاربریج در شب افتتاحیۀ حلاج

 



[1] . Peter Farbridge

[2] . Modern Times Stage Company

[3] . Buddies in Bad Times Theatre

[4] . Beatriz Pizano

[5] . Steven Bush

Comments