آیین دانشجویان و
دانشگاه تهران
دکتر محمد توکلى طرَقى
دانشگاه تورنتو
بخش پایانی
۵. ایروانى و
دانشگاه
در کنار این خردهگیرىها که نام نویسنده ذکر نشده بود، "سخنى چند راجع
به دانشگاه تهران" به قلم رحیم ایروانى از اهمیت خاصى برخوردار است. در
ادامهٔ خردهگیرى از باشگاه دانشگاه و دانشکدههاى حقوق، فنى، و پزشکى، رحیم ایروانى در "سخنى چند" به
بررسى مشکلات کلى دانشگاه پرداخت. براى تکمیل دانشگاه ایشان توجه را به لزوم تأسیس
مریضخانه، ادارۀ پست، چاپخانه، و ادارهٔ آمار، و گسترش کتابخانه جلب کرد. ایشان
"عدم توجه به امور حیاتى و بهداشتى دانشجویان" را از "اهمالکاریهاى"
رئیس و دبیرخانه دانشگاه دانسته و خاطر نشان ساخت که "از موارد بسیار ضرورى که
باید در سال آتى به طور حتم دانشگاه بدان توجه نماید موضوع تأسیس مریضخانه براى دانشجویان
دانشگاه است." با تقریبا ۳۰۰۰ دانشجو، ایروانى ایجاد "یک ادارۀ پست
آبرومندى که کارمند آنهم جداگانه استخدام شود" لازم دانست. ایشان بر آن بودند
که با دریافت یک ریال در سال از دانشجویان دانشگاه میتوانست این مشکل را به سادگى
حل کند. اما براى تأسیس چاپخانهٔ دانشگاه، ایروانى به جاى آنکه رئیس و دبیرخانۀ
دانشگاه را مخاطب دهد، روى سخن را به استادانى کرد که در مجلس شوراى ملى سمت نمایندگى
داشتند: "اگر عدۀ هفت هشت نفرى شما که استاد دانشگاه هستید نتوانید از این
دستگاه عریض و طویل وزارتخانهها یک چاپخانۀ اختصاصى براى دانشگاه بگیرید دیگر چه
انتظارى نسبت به کارهاى بزرگتر از شما میتوان داشت؟" در ادامه ایشان
افزودند، "دانشجویان جداً منتظرند که نمایندگان مجلس که استاد دانشگاه هستند
براى گرفتن چاپخانه اقدام جدى بنمایند تا طورى شود که براى سال آتى چاپخانه
دانشگاه در محوطه دانشگاه تأسیس شود و از این راه بسیارى از بارهاى سنگین دانشجویان
از روى دوششان برداشته شود."[1]
"نامنظم بودن دفترها" از امور دیگرى بود که در نگرش ایروانى مىبایستى
"مورد توجه سریع رؤساى دانشکدهها و دبیرخانۀ دانشگاه قرار گیرد."
"دفتر دانشکدهها باید نمونۀ نظم و ترتیب کامل باشد تا براى دانشجویان سرمشق
خوبى قرار گیرد. باعث تأسف است که علاوه بر اینکه دفترهاى دانشکدهها رعایت نظم و
ترتیب و قول خود را نمىنمایند، اصلاً داراى دفاتر دقیق و صحیحى نیستند. فىالمثل
اگر الان شما به دفتر دانشکدهٔ هنرهاى زیبا بروید، نمیتوانید به طور تحقیق از عدۀ
شاگردان و عدۀ قبولشدگان در سال اخیر اطلاعى به دست بیاورید!" "براى آنکه
ادارۀ دانشکدهها سرمشق ادارات دیگرمان شود،" ایروانى بر آن بود که"
عموم دانشکدهها باید داراى یک ادارۀ آمار باشند که به طور بسیار دقیق عدۀ دانشجویان،
قبولشدگان و آنها که ترک تحصیل کردهاند تا ده سال پیش نشان دهد. به علاوه از این
راه بتوان اطلاعات کلى راجع به دانشجویان و وضع اجتماعى آنان که براى بسیارى از
مطالعات اجتماعى لازم است به دست آورد."[2]
ایروانى به کتابخانه دانشکدۀ حقوق توجهى خاص داشت: "به طور قطع و یقین پس از
سه سال تحصیل در دانشکدۀ حقوق باید اعتراف کنیم که آقایان استادان به هیچ وجه
علاقهاى به دانشجویان ندارند. دانشکدۀ حقوق در حدود ۱۲۰۰ نفر دانشجو دارد. از فردفرد
دانشجویان که هر یک به نوبۀ خود مقصرند مىپرسم کدام روز بعد از ظهر با استادان
مربوطه در کتابخانۀ دانشکده به research و تتبع مشغول بودهاند؟ من همان اندازه که
آقایان دانشجویان را از این بىعلاقگى مقصر میدانم استادان که شخصاً رسیدگى نمیکنند
و مشوق دانشجویان نمیشوند که به مطالعه بپردازند بىتقصیر نمیدانم!" براى پیشبرد
امر تحقیق، ایروانى پیشنهاد کرد که دانشجویان به طور مرتب ساعاتى را در کتابخانه
بگذرانند و "بىمناسبت نیست که آقایان استادان به نوبت نیز هرکدام در هر روز
به عنوان "راهنماى قرائتخانه" در کتابخانه باشند تا دانشجویان بتوانند
مشکلات و معضلات و طرز استفاده از کتابها را از آنها بپرسند."[3]
به علت عدم وجود امکانات پژوهشى، ایروانى با برنامهٔ رئیس دانشکدۀ حقوق براى گشایش
دورهٔ دکترا در حقوق مخالف بود: "هنوز دورۀ لیسانس را کامل نکرده میخواهند
دورۀ دکترا را باز کنند! کلیۀ دانشجویان جدى و وطنپرست با گشایش دورۀ دکترا
مخالفند و هر فرد وطنپرست و ایراندوستى نباید راضى شود قبل از اینکه شالوده را
محکم نمایند عمارت را رنگ و روغن بزنند." در شرح این مخالفت ایروانى افزود،
"در صورتى که استادان دورۀ دکترا با دورۀ لیسانس تفاوتى ندارند و کتابهاى
دورۀ لیسانس با دورۀ دکترا فرقى ندارد، تأسیس دورۀ دکترا چه سود و فایدهاى خواهد
داشت؟" ایروانى که با چندمشغله بودن اساتید مخالف بود افزود: "قدر مسلم
این است که تصور میکنم عدهاى از آقایان نمایندگان مجلس و زعماى قوم هوس کردهاند
که تیتر دکترا هم داشته باشند."[4]
چندمشغله بودن استادان
دانشگاه از دیگر مشکلهایى بود که مورد توجه ایروانى قرار گرفت. در این بررسى ایشان
به جاى آنکه به خردهگیرى از استادان بپردازد، رئیس دانشگاه دکتر علىاکبر سیاسى
را که همزمان وزیر فرهنگ و رئیس دانشگاه تهران بود، مورد بازخواست قرار داد: "در
کجاى دنیا اتفاق افتاده که رئیس دانشگاه در عین حال مثلاً رئیس حزب، وزیر مشاور
ادارات و شرکتها و استاد باشد و ازاین عجیبتر در مبارزات انتخاباتى هم شرکت کند.
من بدون هیچ گونه نظرى این وضع را مورد انتقاد قرار میدهم. اقلاً رئیس دانشگاه باید
هیچ شغلى غیر از امور مربوط به دانشگاه نداشته باشد."[5]
ایروانى که دانشجوى دانشکدۀ حقوق بود، به این امر پرداخت که "دانشکدۀ حقوق در حدود سى الى چهل نفر استاد دارد که هر ساله
عدهاى را هم به آن اضافه مىکنند. بعضى از این آقایان یکى دو ساعت در دانشکده درس
دارند و دیگر به خود دانشکده کارى نداشته فقط از تیتر استادى استفاده مىکنند."[6]
ایروانى افزود: "استادان دانشگاه که ضامن ترقى و پیشرفت آتیه کشور هستند، این
آقایان که مربى اداره کنندگان آتیه مملکت میباشند به چیزى که علاقه ندارند به تربیت
و راهنمایى دانشجویان است." در ادامه ایشان متذکر شدند "البته غرض ما همۀ
آقایان نیست. خوشبختانه استادان با حرارت و علاقهمند هم در دانشکده داریم. ولى متأسفانه
از آنها هم تشویقى نمیشود که به کار خودشان دلگرم شوند." براى توجه بیشتر
استادان به امور آموزشى و دانشجویى ایروانى پیشنها کرد که "استادان را از نظر
استخدامى بر دو قسمت کنند. عدهاى از آقایان استادان را استادان دائمى و ثابت دانشکده
بنمایند که براى تمام اوقات ادارى در دانشکده باشند و عدهای نیز مثل حال حاضر
ساعاتى چند فقط براى تدریس به دانشکده بیایند و در مقابل براى آن عده از آقایان
استادان که به طور دائم در دانشکده خواهند ماند حقوق مکفى تعیین شود که کاملاً از
این حیث در رفاه و آسایش باشند." بدین ترتیب ایشان امیدوار بودند که
"استادان بیشتر با دانشجویان در تماس باشند و بهتر به اوضاع تعلیم و تربیتى
رسیدگى کنند . . ."[7]
مسئلهٔ دیگرى مورد توجه ایروانى قرار گرفت برپایى "مهمانیها و ضیافتهایى
است که غالباً در دانشکدۀ حقوق برگذار میشود
و جداﹰ از
حضور دانشجویان جلوگیرى به عمل میآید!" ایشان که دانشگاه را "خانهٔ
دانشجویان" میدانست به "رئیس و اولیاء دانشکده" تذکر داد که
"کسى را نباید قدرت این باشد که از ورود دانشجو به خانهاش جلوگیرى کند و اصولاً
در برپا داشتن این جشنها دانشجویان را باید تا حد امکان دخالت داد." بنا بر این
اصل، ایروانى ابراز امیدوارى کرد "که در سال آتیه اگر اولیاء دانشکده میخواهند
جشنهایى برپا دارند که دانشجویان را در آن راهى نباشد خارج از دانشگاه برگذار نمایند."[8]
ایروانى وجود سازمانهاى
دانشجویى را براى توانمندى دانشجویان و دانشگاه اساسى مىدانست. اگر چه همچون اغلب
دانشگاههاى جهان هر دانشکدهاى داراى سازمان دانشجویی خود بود، اما ایروانى شاهد
بود که "متأسفانه تا آنجا که همگى ملاحظه کردهاند سازمانها و اتحادیههاى
دانشکدهها جز به کارهاى تشریفاتى از قبیل تلگراف و نامهنویسیها به کارهاى دیگرى
که وظیفۀ واقعى آنهاست نمىپردازند."[9]
اما ایشان در این ارزیابى "از فعالیت اتحادیۀ دانشجویان (پ.د.د.م) پزشکى
قدردانى" کرد و "از بیدارى دانشجویان دانشکدۀ فنى براى اتحاد سازمان دانشجویان" ابراز
خوشوقتى کرد. اما از "سازمان دانشجویان دانشکدۀ حقوق" که نتوانست
"بیلان کارهایى که وظیفهاش بوده و انجام نداده" ارائه بدهد شاکى بود[10]
پس از ارائۀ پیشنهادى براى بازسازى سازمان دانشجویان دانشکدۀ حقوق، ایروانى خاطر
نشان ساخت: "آرزوى ما این است که در سال آتى مخصوصاً دانشجویان دانشکدهها با
هم نزدیکتر شوند. باید دانشگاه را از تبلیغات خارجى مصون داشت همۀ دانشگاهیان یک
مقصد دارند و آن حفظ استقلال ایران و عظمت و ترقى آن است. پس باید با یکدیگر همراه
شوند تا بتوانند به این مقصد بزرگ برسند و همراه نمیتوانند شد مگر با کمک و تشکیل
سازمانهاى فعال و کاردان دانشجویى."[11]
ایروانى باور داشت که دبیرخانه و رئیس دانشگاه نقش مهمى براى عملى کردن آموزش
همگانى آنچنان که در در اصل ۱۸ متمم قانون
اساسى بیان شده بود، "تحصیل و تعلیم علوم و معارف و صنایع آزاد است" بر
عهده دارد. با این عقیده که "قانون داشتن فایدهاى ندارد، عمل کردن لازم
است" ایروانى براى پیشبرد این منظور پیشنهاد خاصى را ارائه کرد:
دانشگاه تهران اولین قدمى که میتواند در اعمال و اجراى اصل ۱۸ قانون اساسى بردارد
و آزادى کامل به همه براى تحصیل بدهد باید توجه عاجلى به اوضاع دانشجویان بىبضاعت
شهرستانها بنماید. باید براى آنها جا و منزل تهیه کند. براى آنها آسایش فراهم نماید
و ضمناً در شهرستانها به تبلیغ و تشویق بپردازد تا دانشجویان به تحصیل بیشتر
علاقه پیدا کنند و بیشتر به دانشگاه هجوم آورند. دانشگاه ما نباید دانشگاه اشرافى
و دانشگاه پولداران باشد.[12]
براى عملى کردن این
منظور همان گونه که پیشتر نیز در آیین دانشجویان طرح شد بود،[13]
ایروانى خواهان تبدیل پادگان آمریکاییان در امیرآباد به کوى دانشجویان شد:
'امیرآباد' پادگان کنونى ارتش آمریکا را براى سکناى دانشجویان بگیرند ولى متأسفانه
دانشگاه دنبالۀ اقدامات خود را نگرفته است و این روزها زمزمه این است که امیرآباد
را به ارتش بدهند. باز از طرف مجلۀ آیین دانشجویان مذاکراتى به عمل آمد که
عمارت پرورشگاه که روبهروى دانشگاه است و ۳۰۰ دانشجو میتوانند در آن زندگى کنند
و متعلق به دربار شاهنشاهى است موقتاً تا موقعى که کوى دانشگاه ساخته شود در اختیار
دانشگاه گذارده شود. باشد که از این راه دانشجویان با آرامش بیشترى بتوانند به کسب
دانش و تحصیل بپردازند.[14]
در پایان این پیشنهاد که
چند سال بعد عملى شد، ایروانى افزود که آیین دانشجویان "تعقیب نیز
خواهد کرد و اگر دبیرخانۀ دانشگاه زودتر به خود آید ممکن است که موفق شود که براى
دانشجویان شهرستانى جا و منزل راحتى پیدا کند."
ایروانى معتقد بود که "همان طور که براى جامعههاى منظم مجازات و تنبیه لازم
است باید پاداش نیک و تشویق نیز در کار باشد." او دریافته بود که "متأسفانه
دانشگاه ما به هیچ وجه منالوجوه از استادان وظیفهشناس و خدمتگذار واقعى نه تنها
تشویقى به عمل نمیآورد بلکه حق آنها را هم استیفاء نمیکنند."[15]
اما آنچه را که تشکیلات دانشگاهى انجام نداده بود، ایروانى در پى انجامش برآمد.
"از این رو لازم دانستیم که آنچه در قدرتمان هست و از دانشجویان ساخته میباشد
انجام دهیم و در نظر گرفتیم که خیابانهاى دانشگاه را به اسم استادان خدمتگذار و
دانشمند خود نامگذارى کنیم. بدین جهت خیابان ضلع جنوبى دانشکدۀ حقوق را که مشجر نیز
مىباشد به اسم "خیابان دکتر شایگان" اسم گذاردیم. امیدواریم شوراى دانشکدۀ
حقوق باین قسمت توجه نموده و علاوه بر اینکه دستور نصب پلاک 'خیابان دکتر شایگان'
را بدهد خیابانهاى دیگر دانشکده را نیز به اسم استادان جدى و خدمتگذار نامگذارى
نماید." ایشان کوى دیگرى را "خیابان دکتر امیر اعلم" نام گذاشت:
"تصور نمیکنم کسى منکر فضل و دانش و خدمتگزارى و وطنپرستى دکتر امیر اعلم
باشد. از این رو امیدواریم شوراى دانشکده به این پیشنهاد توجه مخصوص مبذول دارد و
به این وسیلۀ ناچیز باعث تشویق استادان صدیق گردد."[16] با این یادآورى که "امروز هیچکس نیست که
منکر توجه و علاقه آقاى دکتر مصدق به دانشگاه و دانشکدۀ حقوق باشد،" سالن
قرائتخانۀ دانشکدۀ حقوق را "تالار دکتر مصدق" نامگذارى کرد. آنچنان که
در شمارۀ ۲ آیین دانشجویان توضیح
داده شده بود، دلیل رحیم ایروانى براى این نامگذارى آن بود که دکتر مصدق
"تمام کتابخانۀ بزرگ خود را در چند سال پیش به دانشکدۀ حقوق بخشیدند، از این
بالاتر از شدت علاقهاى که به دانشکدۀ حقوق دارند تمام حقوق نمایندگى دورۀ ۱۴ خود
را نیز براى خرید کتاب به دانشکدۀ حقوق اعطاء کردند."[17]
پس از انتقادى که در شمارهٔ نخست از باشگاه دانشگاه شده بود، در "سخنى چند
راجع به دانشگاه تهران،" رحیم ایروانى، از مهندس ریاضى که "از ساعت ۶
صبح تا ساعت ۹/۵ الى ۱۰ شب در محوطۀ رستوران به رسیدگى امور مىپرداخت" سپاسگزارى
کرد: "امروز با جرأت میتوان گفت که حقیقتاً مؤسس این باشگاه مهندس ریاضى
است." برخلاف "یاوهگویانى" که "کمترین علاقه به اصلاح
امور" ندارند، ایروانى باور داشت که "بایستى انصاف داد و حق اشخاص را
نگذاشت پایمال شود. ما از اشخاص آن قدر باید کار بخواهیم که در حیطهٔ قدرتشان هست
نه بیش از آن." (ص ۴۱). در ادامۀ این برداشت او نوشت: دانشجویان اصلاح طلب و
ترقیخواه باید بدانند که اگر آرزو دارند و مایلند ایرانمان بزرگ شود و روزبهروز
پیشرفت کند بایستى جدا از خدمتگذاران تشویق و اشخاص بیکاره را تنبیه بنماییم.
اگر بخواهیم هر دو دسته را به یک چوب برانیم، محققاً همان وضعى را خواهیم داشت که
الان داریم." (۴۱-۴۲). پس از ذکر این درس اخلاقى، او یاد آور شد: "در اینجا
کاملاً به جاست که از مساعى آقاى مهندس ریاضى قدردانى و سپاسگذارى شود و امیدوار
باشیم که ایشان همین طور که در طى چند سال خود در دانشکدۀ فنى و باشگاه دانشگاه
فعالیت و جدیت خود را اثبات نمودند هرگز از خدمت عامالمنفعه و مؤثر خود بیزار و دلسرد
نشده و مخصوصاً معتقدیم که در سال آتى بیشتر کوشش کنند تا با تجربیاتى که اندوختهاند
اوضاع باشگاه بهتر شود."[18]
[1] رحیم متقى ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" آیین دانشجویان
۴ (تیر-مرداد ۱۳۲۴)، ۴۱-۴۹؛ نقل بر ۴۳.
[2] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۳.
[3] ایروانى، "سخنى چند راجع به
دانشگاه تهران،"۴۴.
[4] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۸-۴۹.
[5] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۲.
[6] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۴.
[7] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۵.
[8] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۷.
[9] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۵.
[10] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه
تهران،" ۴۵.
[11] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۶.
[12] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۶.
[13] در پى درج خبر حضور "فرماندهان آمریکایٔی در دانشگاه" در روز
دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۲۳، آیین دانشجویان نوشت: "این اقدام در دانشگاه بسیار به جا
است و لازم است در این مورد پا فشارى زیادى بنمایند تا بیش از این دانشجویان
دانشگاه از حیث جا و منزل در زحمت نباشند." (آیین دانشجویان، شمارۀ ۳، ص،
۶۵).
[14] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۷.
[15] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۷-۴۸.
[16] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۸.
[17] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۸.
[18] ایروانى، "سخنى چند راجع به دانشگاه تهران،" ۴۲.