سال دوم / شمارۀ نوزدهم / فرهنگ عمومی / جشن مهرگان / احسان طبری

جشنِ مهرگان
به قلم زنده‌یاد احسان طبری

 



در روزگار کهن، سال ایرانیان و خلق‌های مجاور کشور ما دارای دو بخش بود. بخش تابستانی (یا : هَمَ) و بخش زمستانی (یا: زیانه). در آغاز بخش تابستانی و به ‌هنگام اعتدال ربیعی جشن نوروز برپا می‌شد که جشن کشت بهاره است. و در آغاز بخش زمستانی و به هنگام اعتدال خَریفی "جشن مهرگان" برپا می‌شد که جشن کشت پائیزی است. ولی چنانکه مورخ فرانسوی «میه»[1] توجه کرده، جشن مهرگان، علاوه بر این منشاء تقویمی و طبیعی، یک منشاء اجتماعی نیز داشته است و ظاهراً جشن پیمان‌بندی قبیله‌ها برای حفظ دوستی و آشتی بین خود بوده و شاید خود زندگی کشاورزی یا دامداری آنها را به نوعی مراعات چیزی مانند «شهور حرام» در بین اعراب و خودداری از جنگ و ستیز وادار می‌ساخته است.

جشن مهرگان در «مهرروز» (روز شانزدهم) از مهر برپا می‌شد و مخصوص ایزدمهر بود و بنا به روایت "بندهشن" این روز، روز تولد «مشیه» و «مشیانه»، آدم و حوای زرتشتی است.
ایزدمهر که این جشن به وی تعلق داشته، هم در بارگاه (پانته‌ئون) هندی و هم زرتشتی ایزد پراعتباری است و در اوستا یک یشت (مهریشت) به او اختصاص دارد. "مهر" با آنکه از امشاسپندان نیست، بلکه در ردۀ دوم یعنی ردۀ ایزدان سی‌گانه قرار دارد، درست مانند اهورامزدا، گاه «اهوراشیره» یا «شیرۀ اهورا» خوانده شده است. اینجا محل بحث این نکته نیست و فقط به اشاره بگویم که کیش مهرپرستی یا میترائیسم که جهانگیر شد، در فرهنگ ایرانی ما اثرات متعدد و عمیقی داشته است. مورخ بلژیکی «کومن»[2] دربارۀ روابط کیش مهرپرستی و مسیحیت و اینکه میلاد مسیح همان میلاد مهر است مطالب جالب و قابل وثوقی گفته است.

در اوستا، مهر فراخ چراگاه، ایزدی است دارای هزار گوش و ده‌هزار چشم که بر فراز کوه البرز (هارا برزئیستی یعنی کوه بلند) منزل دارد. در سپیده‌دم، پیش از سر زدن خورشید، زرۀ زرین را بر تن می‌کند، سپر سیمین را به‌دست می‌گیرد، خُودِ آهنین را بر سر می‌نهد، سوار بر گردونۀ چهار اسب بر فراز ابرها به حرکت درمی‌آید و به یاری گاوان شیردهی می‌رسد که مهر دروجان (مهر دروغان = دشمنان مهر) آنها را ربوده‌اند و از جاده‌های گردآلود می‌برند.

مهر میانجی بین تاریکیِ شب و روشنیِ روز، میانجی میان دل‌ها، نگاه‌دار پیمان‌ها، پاسدار عشق و دوستی است و از ایزدان محبوب در دوران هخامنشی و اشکانی و ساسانی بود که نقش‌های چندی از وی باقی است و مسلماً پس از آن که ایرانیان اسلام آوردند بسیاری از سُنَن نغزی را که دربارۀ این ایزد داشته‌اند، به چهره‌های محبوب اسلامی خود نقل داده‌اند و این تداوم سُنَن از آئین‌های تاریخ است.



[1] - Meillet

[2] - Cumont

Comments