چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد احد حبیبنیا ahadhabibnia@yahoo.com
سردبیر محترم نشریۀ مهرگان:
مطالب بسیار ارزندۀ نشریۀ مهرگان، شمارۀ 16 تیر ماه 1390، که مورد بهره برداری ادبدوستان قرار گرفته، نمونۀ بارزی است از تلاش شما در نشان دادن فرهنگ ایرانی. به ویژه چاپ چهرههای ماندگار از استادان برجستۀ دانشگاه تهران در صفحاتِ نخستِ آن، به مناسبت هفتادوهفتمین سالگرد تأسیس دانشگاه تهران، این نشریه را بسیار ارزنده نشان داده است؛ جای چهرۀ ماندگارِ استاد ممتاز، پدر زبانشناسی نوین و بنیانگذار گروه آموزشی زبانشناسی دانشگاه تهران، زنده یاد دکتر محمد مقدم خالی بود. بنده از این استاد بزرگوار خاطرهای دارم که فکر میکنم درج آن در نشریۀ مهرگان برای خوانندگان دلچسب باشد.
گروه زبانشناسی دانشکدۀ ادبیات دانشگاه تهران در سال 1343 به همت والای زندهیاد دکتر محمد مقدم پایهگذاری شد و اینجانب هم در اولین دورۀ فوقلیسانس زبانشناسی پذیرفته شدم. این همان سالی بود که بنا به تقاضای دکتر مقدم، آقای دکتر محمدرضا باطنی به دانشگاه تهران منتقل و شروع به تدریس کردند. از استادان زبانشناسی آن زمان آقای دکتر منصور اختیار، زبانشناسی نوین را تدریس میکردند.
روزی قرار بود من در مورد علم معنیشناسی یا Semantics صحبت کنم. اتفاقاً همان روز دکتر مقدم همراه یکی از استادان وارد کلاس ما شدند. من بحث را شروع کردم، و در آخر مثل اینکه مطالب من در رابطه با این موضوع زیاد رسا و قانع کننده نبود، آقای دکتر اختیار به من گفتند که شما میبایستی بیشتر مطالعه میکردید تا میتوانستید حق مطلب را به خوبی ادا کنید. در این موقع آقای دکتر مقدم به دادِ من رسیدند و گفتند که علم معنیشناسی به قدری وسیع و پیچیده است که دانشمندان هنوز در بارهاش بحث و تحقیق میکنند. سپس خودشان از کتابِ گلشن راز، یکی از سرودههای شیخ محمود شبستری را در رابطۀ با این موضوع خواندند. من این سروده را در اینجا مینویسم به امید آنکه مورد استفادۀ خوانندگان مهرگان واقع شود.
چه بحر است آنکه نطقش ساحل آمد ز قعر آن چه گوهر حاصل آمد یکی دریاست هستی نطق ساحل صدف حرف و جواهر دانش دل هزاران موج خیزد هر دم از وی نگردد قطرهای هرگز کم از وی وجود علم از آن دریای ژرف است غلاف دُرّ او از صوت و حرف است لغت با اشتیاق و نحو با صرف همی گردد همه پیراهن حرف چو محسوس آمد این الفاظ مسموع نخست از بحر محسوس است موضوع ندارد عالم معنی نهایت کجا بیند مراو را لفظ غایت هر آن معنی که شد از ذوق پیدا کجا تعبیر لفظی یابد او را چو اهل دل کند تفسیر معنی به مانندی کند تعبیر معنی به نزد من خود الفاظ اول بر آن معنی فتاد از وضع اول سماع و نقل لفظ از عرف عام است چه داند عام، کان معنی کدام است نظر چون در جهان عقل کردند از آنجا لفظها را نقل کردند تناسب را رعایت کرد عاقل چو سوی لفظ معنی گشت نازل ولی تشبیه کلی نیست ممکن ز جست جوی آن میباش ساکن هر آنکو جمله عمر خود در این کرد به هرزه صرف عمر نازنین کرد
|