این "چاپتالیسم"
است که میتازد!
محمد قائد
دوستی
که برای سفری کاریـ تفریحی چند هفته در ژنو بوده میگوید در آن شهر، در مملکتِ
بانکدارها، نشان چندانی از بانک در خیابانها ندید اما اواخر فروردین که برمیگشت
کنار جادهٔ فرودگاه تهران دستکم تابلو دو بانک جدید به چشمش خورد که آخر اسفند
وقتی عازم بود وجود نداشت (یکی از آنها نامی بامزه شبیه آکادمی و این جور جاها
دارد).
در زمان رشد اقتصادی اوایل دههٔ چهل نشریات فکاهی مضمون کوک میکردند، پشت بامتان
را برای تبدیل به شعبهٔ بانک صادرات آماده کنید. اکنون در رشد اقتصادی صفر یا
نزدیک به صفر، رقابت بین تعداد خواربارفروشی و شعبهٔ بانک جدیتر از هر زمانی است.
در روایات دینی آمده دریافت بهره مثل این است که فرد (یعنی مرد بهرهگیر؛ زنان
مطرح نیستند) هفتاد بار با مادر خودش در خانهٔ کعبه مرتکب عملی نگفتنی شود. اما
طبقهٔ جدید از بابت حرمت والده نگرانی ندارد زیرا کلمهٔ بهره جایش را به سود داده
که شرعاً حلال است.
طبقهٔ جدید بانکساز و بانکباز و بانکزن که پیشانیاش حکایت از ساعات دراز عبادت
در دل شب دارد، وانمود میکند جای کمترین نگرانی نیست و دنیا در برابر عظمتش خاضع
و منزوی شده. در همین حال، ارتباط پولی و مالی مملکت با جهان خارج چنان محدود و
مختل است که حقوق کارکنان سفارتخانهها را با سامسونت میبرند و نقداً تَخَس میکنند.
تازگی در در مجارستان بانکهایی که شرکای آلمانی دارند، کارت پسانداز دانشجوهای
ایرانی را گرفتهاند و موجودی حساب را نقداً کف دستشان گذاشتهاند.
بانکی در افغانستان که با سرمایهٔ ایران ایجاد شده ضرر میدهد زیرا از همه سو
تحریم است. سیل درآمد نفت در برکهای بسیار کوچک گرفتار شده و رندان حقپرست هرچه
بیشتر بانکهای مینیاتوری میزنند تا پول پارو کنند.
تا چند وقت دیگر زمین همین مکان مشرف به خیابان که نگارنده اکنون نشسته و سرگرم
افاضات است شعبهٔ چند بانک خواهد بود ــــ و دریغا نه با شراکت خود او.
و خبر
خوب: زمزمههای اعتراض در
این مورد هم بالا میگیرد حالا که در بانکبازی از سویس جلو زدهایم و قیمت بنزین
از نرخ رایج در کشورهای خلیج فارس بالاتر میرود، چرا ملت از شرّ اتومبیلهای قُزمیت
خلاص نمیشود و قیمت ماشین همتراز همه جای دنیا نیست؟ سود کارخانههای خودروسازی
داخلی یکی از موارد کشمکش بین هـُمالغالبون است.
از عهد فروپاشی دولت صفویه در سه قرن پیش، اقتصاد ایران دستخوش این درجه از آشوب و
اغتشاش و چپو نبوده است.
Reference: http://www.mghaed.com