سال دوم / شمارۀ شانزدهم / گزین گویه / دکتر اسلامی ندوشن

گزین‌گویه‌های
دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن

برگرفته از کتاب "کلمه‌ها"


دکتر محمدعلی اسلامی نُدوشن، متولد سال 1304 در نُدوشن یزد، لیسانس حقوق از دانشگاه تهران، دکترای حقوق بین‌الملل از دانشکدۀ حقوق دانشگاه پاریس، استاد مقطع دکترای ادبیات در دانشگاه تهران، شاعر، ادیب، نویسنده، مترجم و محقق بزرگ معاصر ایران است. وی نویسندۀ بیش از 45 جلد کتاب و صد‌ها مقاله در باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی است. دکتر اسلامی مؤسس فرهنگ‌سرای فردوسی و فصل‌نامهٔ هستی است.
گزین‌گویه‌های زیر از کتاب "کلمه‌ها" که گزیدۀ نوشته‌های مختلف ایشان است برگرفته شده است.


***

 

فرو افتادن حکومت‌ها به مفهوم زوال یک تمدن یا یک قوم نیست. قدرت‌ها جابجا می‌شوند، در حالی که ملت‌ها می‌توانند نُوشَونده باشند و ادامه دهند.


ایران نیز مانند قُقنُس، آن مرغ افسانه‌ای، بارها در آتش خود سوخته و باز از خاکستر خود زائیده شده. در روزگاری که گویی ایران در ابری از فراموشی پیچیده شده است، لااقل خوب است بکوشیم تا فکر او و غم او را در دل خود زنده نگاه داریم و اعتقاد به زایندگی درون را در سینه نپژمرانیم.


زندگی ما طوری شده که کتمان حقیقت برایمان خیلی آسان‌تر است تا رنجاندن اشخاص.

 

ما تا زمانی که آنچه داریم نتوانیم عرضه کنیم، نمی‌توانیم گفت شایستۀ آنیم که آنچه را نداریم کسب کنیم.

 

بسیاری از گرفتاری‌ها که ملت‌ها را در طی تاریخ به مصیبت افکنده، از اندازه‌ناشناسی ناشی شده است. حتی می‌شود آنقدر دور رفت و گفت که خوب کردنِ بیش از قاعده از بدِ به اندازه زیانش کمتر نیست.

 

زیبایی سنگ نیز کمتر از زیبایی گُل نیست.

 

در هیچ زبانی (چون زبان فارسی) آسمان و زمین تا این پایه با هم پیوند نخورده‌اند، و آرزوی انسان برای پرواز و رهایی دامنه پیدا نکرده است.

 

عوام با جهل خویش و سرِ انباشته از اوهام، تنها وسیلۀ تسهیل تسلط ظالمان بر خود بوده‌اند.

 

چه تحقیری از این بالاتر که نسبت به "علم" حق‌ناشناسی به خرج داده شود؛ آن را به کار ببرند، ولی کل رفتارها بنماید که از آن بیگانه‌اند.

 

اکنون کار به جایی کشیده است که دیگر نعمت‌های رایگان طبیعت چون آسمان فیروزه‌فام، آفتاب خوش، تازگی بهار و لطف خزان نیز نمی‌تواند چهره‌ها را از هم بگشاید.

 

فرهنگ ثمره و نتیجۀ دانش است، نه خود آن.

 

اصولاٌ هیچ ملتی نمی‌تواند خود را پیشرفته و متمدن بخواند، مگر آنکه بین همۀ شئون فرهنگی آن تعادل و هماهنگی برقرار باشد.

 

فرهنگ محصول کار گروهی و نتیجۀ کوشش‌های همگانی ملتی در طی دوران‌های متوالی است.

 

این عقیده برای من بوده و باز هم هست که فرهنگ مهم‌ترین موضوع روز است. زیرا عامل توازن دهنده است، و توازن لازمۀ سلامت اجتماعی است.

 

شرقی بودن و فقیر بودن نه گناه است و نه ننگ، گناه و ننگ آن است که جامعه‌ای خود را قابل احترام نداند.

 

اگر خطر بمب هسته‌ای از سر بشریّت رفع شود، خطر بی‌اخلاقی همواره هست که او را در معرض تهدید جدّی قرار دهد.

 

اگر کمبود نبود، طلب در کار نمی‌آمد، و بدون طلب انسانیت بی‌مفهوم می‌گشت.

 

آبادی بدون آزادی مفهوم پیدا نمی‌کند.

 

طبیعی‌ترین خصوصیت انسان، حق سخن گفتن اوست. اگر این حق در او حبس گردد، از درجۀ انسانیت سقوط داده شده است.

 

بزرگ‌ترین اشتباهی که یک حکومت می‌تواند مرتکب شود آن است که خود را از گذاردن یک حداقل حُسن نیت در کارها بی‌نیاز ببیند. 

سرافراز کسی است که در نهایت به دلخواه خود رسیده باشد، ولو با وسیله‌ای تحقیرآمیز.

 

عدالت رعایت حقّ است، چه صاحب حقّ از حقّ خود آگاه باشد و چه نباشد.

 

 

Comments