سال دوم / شمارۀ پانزدهم / سعدی استادِ سخن / احمد قندهاری

سعدی استادِ سخن
تحقیق از احمد قندهاری




اشارۀ مهرگان: ماه گذشته سالگرد بزرگداشت شاعر و سخنور بزرگ ایران، استاد سخن، شیخ اجل، سعدی بود. بدین مناسبت مجلس ادای احترامی توسط "بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران" در تورنتو برگزار گردید. متن زیر مقالۀ تحقیقی قرائت شده در این مراسم توسط آقای "احمد قندهاری" است. به دلیل بار اطلاعاتی این مقالۀ تحقیقی و به پاس احترام به استاد سخن سعدی، این مقاله را خدمت همۀ خوانندگان مهرگان ارائه می‌نماییم. امید است مقبول خاطر همگان واقع گردد.

***

ابومحمد مصلح‌ابن‌ عبدالله، مشهور به سعدی، در حدود سال 588 خورشیدی در شیراز متولد شد. سعدی شاعر و نویسندۀ ایرانی است که مقامش تا بدآنجاست که به وی لقب استاد سخن داده‌اند. او در کودکی پدر را از دست داد. درهمان کودکی با علاقه به مکتب می‌رفت و مقدمات علوم را آموخت. در جوانی به پژوهش دین و دانش علاقۀ فراوانی نشان داد. در حدود سال‌های 602 یا 604 خورشیدی به مدرسۀ نظامیۀ بغداد رفت و در آنجا از آموزه‌های امام محمد غزالی، بیشترین تاثیر را پذیرفت. غیر از نظامیه، از مجلس درس استادان دیگر بهره‌ها گرفت. پس از پایان تحصیل، به سفرهای گوناگونی پرداخت، و در حدود سال 636 خورشیدی به شیراز بازگشت.

سعدی مقام ارجمندی در دربار یافت. در دوران ابوبکر ابن‌سعد ابن‌زنگی، شیراز پناهگاه دانشمندان بود. ولیعهدِ ابوبکر به نام سعدابن ابوبکر، که تخلص "سعدی" هم از نام اوست، به سعدی، ارادتی خاص داشت. سعدی کتاب بوستان را در سال 636 خورشیدی به پایان رساند. یک سال بعد، دومین اثرش به نام گلستان را نوشت. سعدی در حدود سال 671 خورشیدی درگذشت. آرامگاه او در خانقاهی که به "سعدیۀ شیراز" معروف است قراردارد. این مکان قبلاً خانقاه شیخ بود، و وی اواخر عمر را در آنجا می‌گذرانید.

بیت:
بنی آدم اعضای یکـــدیگرند 
که در آفرینش ز یک گوهرند

بر سردر سازمان ملل در نیویورک و نیز بر سردر یونسکو نقش بسته است. کتاب "بوستان" او کتابی منظوم در اخلاق و کتاب "گلستان" او با نثر آهنگین فارسی در هفت باب نوشته شده است.

شاید بتوان گفت که سعدی تنها شاعر بزرگ ایرانی است که تقریباً در بارۀ همه چیز حرف داشته و سخن گفته است، عشق، عرفان، دین، دنیا، عفت، اخلاق، دولت و جامعه، عدل و داد، و شاه و وزیر. اما بارزترین مشخصۀ او التقاتی بودن اوست. یعنی سعدی در هیچ چارچوب بسته‌ای نمی‌گنجد. او مکتب خاصی ندارد یا از ایدئولوژی خاصی پیروی نمی‌کند. حتی فراتر از این به جهان و آنچه در آن است، از زوایای گوناگون می‌نگرد. به رغم آشنایی نزدیک با عارفان و موازین عرفانی و بزرگداشت عارفان و سالکان نامدار، عارف نبود و با تصوف موجود برخوردی انتقادی داشت. متدین بود ولی از تعصب و تنگ‌نظری به دور بود. اگرچه عاشق پیشه بود ولی عشق را هم بی‌نهایت نمی‌دانست. اگرچه بر علیه ظلم و ستم شعرها گفت ولی انقلابی نبود. شاید بتوان او را رئالیسم فلسفی خواند.

سعدی کمال‌گرا نبود و وعدۀ هیچ بهشتی را نمی‌داد. او در همۀ امور اهل اعتدال بود. اگر چه اصرار داشت که باید تا اندازۀ ممکن پاک بود و پاک زیست، برای دیگران نیز حق حیات قائل بود.

مقدار زیادی از تأثیر گلستان مدیون فرم و شیوۀ بیان آن است. و گرنه اگر نکات اساسی آن در کتابچه‌ای خلاصه می‌شد ممکن نبود چنین تأثیر عمیقی در ایران و سایر کشورها داشته باشد. توفیق بیشتر کتاب گلستان، تا اندازه‌ای به خاطر این است که ترکیبی از واقعیت و تخیل و حکمت و حکایت را، با دلپذیرترین و ساده‌ترین و روشن‌ترین فرم، بیان و در هم آمیحته است.

هیچ شاعر ایرانی به اندازۀ سعدی در زمان خودش شهرت نیافت تا آنجا که آوازۀ آثارش از مرز ایران زمین و حتی از قلمرو زبان فارسی نیز گذشت. این شهرت چنان بود که وقتی "آندره دوریه" در سال 1636 ، میلادی بخشی از گلستان را به عنوان امپراتور گل‌ها به فرانسه ترجمه کرد ، تا آن زمان آثار هیچ شاعری به زبان های اروپایی ترجمه نشده بود. ترجمۀ انگلیسی گلستان  برای نخستین بار در سال 1806 میلادی صورت گرفت. سعدی از اواسط قرن هفدهم تا اواخر قرن نوزدهم در میان اهل قلم و ادب و اندیشه شهرت یافت. اروپائیان  که تازه قرون رنسانس را پشت سر گذاشته بودند، انتظار نداشتند که یک شاعر ایرانی قرن سیزدهم میلادی برخورد مشابهی با مسالۀ، انسان، اخلاق، دین، دنیا، فرد و اجتماع داشته باشد. بنابراین جای هیچ شگفتی نیست که در قرن هیجدهم و عصر روشنگری فرانسه، ولتر آثار سعدی را بخواند و "کارنوی" انقلابی و ریاضی‌دان معروف و سازمان‌دهندۀ انقلاب فرانسه در برابر تهاجم خارجی، نام او را برای پسر خود انتخاب کند. پسری که خود یکی از بزرگ‌ترین ریاضی‌دانان قرن نوزدهم شد. آشنایی با حافظ نیز در اروپا از اواخر قرن هیجدهم آغاز شد تا این که شهرت گستردۀ خیام به کمک ادوارد فیتز جرالد در اواخر قرن نوزدهم بر سعدی و حافظ غالب شد و در اواخر قرن بیستم شهرت مولوی حتی خیام را نیز کنار زد.

صاحب‌دلی به مدرسه آمد ز خانقـــاه          بگسست عهد صحبت اهل طریق را
گفتم میان عالـــم و عابد چه فرق بود          تا اختیـــار نمودی از آن، این فریق را
گفت آن گلیم خویش بدرمی‌برد زموج          وین جــهد می‌کند که بگیرد غریق را

مراجع:
1- کتاب بوستان و گلستان
2-سعدی ، دکتر همایون کاتوزیان
3- عاشقانه‌های سعدی، محمد قاسم‌زاده.

 

سوتیترها:
سعدی در هیچ چارچوب بسته‌ای نمی‌گنجد. او مکتب خاصی ندارد یا از ایدئولوژی خاصی پیروی نمی‌کند. حتی فراتر از این به جهان و آنچه در آن است، از زوایای گوناگون می‌نگرد.


سعدی کمال‌گرا نبود و وعدۀ هیچ بهشتی را نمی‌داد. او در همۀ امور اهل اعتدال بود. اگر چه اصرار داشت که باید تا اندازۀ ممکن پاک بود و پاک زیست، برای دیگران نیز حق حیات قائل بود.


هیچ شاعر ایرانی به اندازۀ سعدی در زمان خودش شهرت نیافت تا آنجا که آوازۀ آثارش از مرز ایران زمین و حتی از قلمرو زبان فارسی نیز گذشت.

هیچ شگفتی نیست که در قرن هیجدهم و عصر روشنگری فرانسه، ولتر آثار سعدی را بخواند و "کارنوی" انقلابی و ریاضی‌دان معروف و سازمان‌دهندۀ انقلاب فرانسه در برابر تهاجم خارجی، نام او را برای پسر خود انتخاب کند.

Comments