سال دوم / شمارۀ چهاردهم / کنج مهرگان / سخنرانی پروفسور رضا ...

سخنرانی پرفسور فضل‌الله رضا
در هفتادمین سالگرد تأسیس دانشگاه تهران در سال 1383 خورشیدی

 

 

سپاس‌گزارم که از راه دور دعوتم فرمودید که بیایم در این جشن هفتادمین سالگرد مشارکت داشته باشم و پیشرفت‌های بزرگ دانشگاه را از نزدیک ببینم. بنده از پیام پرمحتوای جناب آقای "خاتمی" و جناب آقای "دکتر توفیقی" و جناب آقای "دکتر فرجی‌دانا" خیلی استفاده کردم. بزرگ‌ترین افتخار من این است که خدمت‌گذار فرهنگی مردم ایران باشم.

مطالبی که عرض می‌‌‌‌کنم در سه مورد خلاصه می‌‌‌‌شوند:

در ابتدا تشکری از بزرگان ایران که زحمات فراوانی کشیده و می‌‌‌‌کشند. من در سال 1313 دانشگاه تهران را نهال خردسالی دیدم و امروز می‌‌‌‌بینم که درخت تناوری شده که میوه‌هایش به نقاط مختلف ایران و دوردست اروپا و آمریکا رسیده و مایۀ افتخار بنده است.

بخشی دیگر از سخنان مربوط به دانشجویان است؛ در روزگاری که دانش و فناوری از طریق وسایل مخابراتی و رایانه می‌‌‌‌تواند در همۀ کارهای جامعه و برنامه‌ریزی‌ها حضور مؤثر داشته باشد، دانشگاه‌ها مهم‌ترین عامل پیشرفت کشورها به شمار می‌‌‌‌آیند و رفته‌رفته ارزش مغزهای خودپرورده و چگونگی کاربرد خِرَد بر ارزش منابع طبیعی جهان پیشی می‌‌‌‌گیرد. بنده به عنوان یک معلم و پژوهشگر دانشگاهی، تأسیس دانشگاه تهران در سال 1313 را سرآغاز نهضت دانشی جدید، یعنی آغاز بازگشت ایران به صحنۀ جهان علوم و فناوری می‌‌‌‌شمارم. تأسیس دانشگاه تهران در ایران نشانۀ برافراشتن پرچم نظام دانش جدید در جامعۀ ما بر مبنای خردگرایی و علوم تجربی و فناوری است. اجازه بدهید که یک نگاه سریع به گذشتۀ دانش ایران بیافکنیم تا زحمات و کوشش بازماندگان این مؤسسات علمی را بهتر بشناسیم.

در جهان دانش و فرهنگ، ایران همیشه نام آور بود. در سدۀ سوم میلادی مانند دانشگاه جندی شاپور را داشتیم و بعد از اسلام کتابخانه‌ها و نظامیه‌ها و عالمان مشهور در ایران پدید آمدند. عالمان دنیای اسلام به ویژه ایران بیش از 500 سال تا آغاز سدۀ هفدهم میلادی پیشگام دانش و فناوری در جهان تمدن آن روزگار بودند. اما درحدود 400 سال پیش نهضت دانش بزرگی بر اثر کارهای علمی چند نفر مانند کپلر، گالیله و نیوتن به وجود آمد که بنیادهای علمی قدیم را لرزاند، و بر اثر آن علوم طبیعی و کیهان‌شناسی بر مبنای نوینی استوار شد. تجربه و تأمل دست به دست هم داد. در سده‌های بعد کار با ماشین و کارخانه،  فناوری را به وجود آورد و بیشتر کشورها از همان روزها به راه افتادند و سیادت اقتصادی و اجتماعی خود را پاسداری کردند.

متأسفانه این امر واقعی است که در آغاز سدۀ 17، ما با همۀ قدرتی که داشتیم، اهمیت پایگاه این نهضت دانشی و کاربرد علوم تجربی اروپا را به هنگام درنیافتیم و ناگزیر کشور ما که خود در پژوهش‌های دانشی صدها سال پیشرو بود، آهسته آهسته از جهانِ پویایی دانش به دور افتاد. ولی خوشبختانه در صد سالِ گذشته با وجود همۀ کاستی‌ها و نابسامانی‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آن روزگار، مردم ایران بیدار و هوشیار شدند و تارهای رکود دانش 200 ساله را گسستند و نشان دادند که با اراده و کوشش و وحدت می‌‌‌‌توان به ردۀ کشورهای توسعه یافته پیوست. در صد سالی که گذشت، گسترش امکانات و خدمات به صورتی که امروز دیده می‌‌‌‌شود، حاصل کوشش مردم ایران و رهبری دانش‌آموختگان دانشگاه‌های این سرزمین است.

البته هیچ‌کس از میان ما مدعی نیست که کارهایی که انجام شده یا می‌‌‌‌شود، به کلی بدون کاستی است. در میان گروه تحصیل‌کرده و کارآفرین ما درهفتاد سال گذشته دانش‌آموختگانِ دانشگاه تهران از نظر قدمت تاریخی و کثرت و سازندگی اعتبار و شهرت تحسین‌آمیز به دست آورده‌اند. شبکۀ دانشگاهی که در کنار دانشگاه مادر پرورده شد، امروز ایران را به خودکفایی دانش رسانده است. رویش و گسترش مراکز مطالعاتی در ایران ستایش‌انگیز است. نکته‌ای هم به طور غیرمستقیم به جوانان دانشجو برسانم، جوانان با استعداد و بلندهمت ما می‌‌‌‌خواهند با شتاب عقب‌ماندگی‌های علمی کشور را رفع کنند. و چرا نکنند؟ شهسوارا، چون به میدان آمدی گویی بزن! اما من به عنوان یک معلم جهان‌دیده، شکیبایی و پایداری بیشتری را به آنها پیشنهاد می‌کنم، چرا که پیمودنِ راهِ پیشرفت به زمان نیاز دارد.

قریب به دو میلیون دانشجو در دانشگاه‌های ایران مشغول به تحصیل‌اند و این افتخاری برای کشور ماست. اینها سربازهای فرهنگی کشور ما هستند. به هر حال بنده تجاهر ندارم با بیان کمیت‌ها، کیفیت‌ها را نادیده بگیرم؛ ولی در زندگانی غربی خودم شاهد بودم که مردم آن دیار هم آهسته آهسته کاستی‌ها را رفع می‌‌‌‌کنند. دانشگاه‌ها و شرکت‌های بزرگِ فناوری، ناگهان یا به دستور دولت‌ها شکوفا شده‌اند؛ البته دولت‌ها در خدمت‌گزاری و تشریک مساعی سهیم و رفیق راه ایشان بوده‌اند.

دانش‌هایی که بر بنیاد شناسایی ژرف طبیعت به دست می‌‌‌‌آیند، برای همۀ ابنای بشر یکسان است. علوم طبیعی جهان‌شمول است، در انحصار گروهی یا کشوری نیست و دقایق آن را می‌‌‌‌توان امروز از طریق کتابخانه‌های معتبر و کتاب‌های معتبر و اینترنت به ‌دست آورد. ابزار علمی را در فناوری‌ها به کار می‌گیرند، اما فناوری‌ها را خواسته‌های بشر هدایت می‌‌‌‌کند که می‌‌‌‌تواند موجب رفاه، آسایش و بهداشت و آبادانی یا تخریب و کشتار هر دو باشد.

هر دانشگاه بزرگ آن‌گاه فرازی تاریخی پیدا می‌‌‌‌کند که در کنار آموزش مبانی خرد و شناخت طبیعت و پایگاه کارشناسی‌ها، درس فرهنگ و ادب و معنویت نیز به ما بیاموزد. به ما بیاموزد که چگونه باید دانش و خِرد را در خدمت به آدمیت و آسایش خلق به کار برد، آن چنان که آزادی معنوی، ندای بردگی بازارهای آزمندان نشود. در هر دانشگاه بزرگ می‌‌‌‌باید درهای گفت‌وشنود در میان پیروان نظام دانشی را باز نگاه داشت تا نور عارفانه‌ای بر گسترۀ دانش‌ها و فناوری‌ها بتابد و تعصب‌ها و گردن‌فرازی‌ها را تعدیل کند:

دانش و آزادگــی و دین و مروت      

این همه را، بندۀ دِرَم نتوان کرد

زبان و ادب فارسی و فرهنگ ایرانی، خمیرمایۀ استقلال کشور و چراغ راهنمایی کاربرد معارف دانشگاهی است. ادب بی‌درون‌مایۀ علمی و علم بی‌چاشنیِ ادب، از آینۀ جمال شاهی بی‌بهره می‌‌‌‌ماند.

برای بنده موجب افتخار است که در معیت شما بزرگان فرهنگی ایران، درود بفرستیم به روان همۀ استادان و معلمان و سازندگان دانشگاه تهران که براثر کوشش و فداکاری‌های فراوان، این بنای بزرگ را پی‌افکندند و ده‌ها هزار تن دانش‌آموختۀ فرهیختۀ کارآفرین به ایران و به جهان تحویل دادند. به خاطر دارم روزی بنده در یکی از گردهمایی‌های دانشگاه تهران به تفاخر گفته بودم که "این زمان در هیچ دانشگاهی در جهان، گنجینه‌ای به عظمت گنج‌خانۀ استادان ادبی دانشگاه تهران امروز وجود ندارد." بزرگان ادب مانند محمد قزوینی، علی‌اکبر دهخدا، بدیع‌الزمان فروزانفر، محمدتقی بهار، مهدی الهی قمشه‌ای، مدرس رضوی، عطار شهابی، جلال همایی، مرتضی مطهری، مینوی، ابراهیم پورداوود، احود بهمنیار، عبدالحسین زرین‌کوب، غلامحسین صدیقی، ذبیح‌الله صفا، یحیی مهدوی، مهدی حمیدی و دیگر نام‌دارانی که رئیس محترم دانشگاه و همکاران ایشان، در کتاب بسیار جامع دانشگاه تهران از آنها نام برده‌اند.

این چند ده هزار تن استاد و پزشک و مهندس و پژوهشگر در ایران، اروپا و آمریکا به مقامات بلند رسیده و می‌‌‌‌رسند. از میان چندین صدهزار تن شاگردان و دست پروردگان معلمان ایرانی که در شهرستان‌ها و تهران با قناعت و بزرگواری وظیفۀ پدران و مادرانِ روحانیِ جوانانِ ایرانی را بر عهده داشتند، پاینده باد استاد و معلمِ متعهدِ ایرانی که حاصل تربیت و دانش‌گستری او ستایش‌انگیز و جهان‌گیر است. بنده در ذهن داشتم که از سازندگان دانشگاه، و استادان نامدار دیگر مانند استاد غلامحسین رهنما، پروفسور حسابی، مهندس مهدی بازرگان و دیگران یاد کنم؛ ولی وقت من اجازه نمی‌‌‌‌دهد که وقت شما را بیشتر بگیرم. این است که سپاس بسیار دارم از دعوتی که فرمودید و یادی که از من کردید، که خدمت‌گزار فرهنگ ایران هستم. همین قدر عرض می‌‌‌‌کنم که آشنایی هفتاد سالۀ من با دانشگاه تهران از روز تأسیس دانشگاه با لباس دانش‌آموزی آغاز شد و آن‌گاه به عنوان معلم و پس از یک سوم قرن از آغاز آشنایی، به عنوان رئیس دانشگاه، تا امروز رویش، گسترش و درخشش آن را پشتیانی کردم و همیشه خدمت‌گزار بودم و امیدوارم که اجازه بدهید که با این بیت از شعر حافظ با شما خداحافظی کنم که:

عشق من با لب شیرین تو امروزی نیست
دیرگاهــی است کز این جام مروق مستم

 

سوتیترها:

دانش‌هایی که بر بنیاد شناسایی ژرف طبیعت به دست می‌‌‌‌آیند، برای همۀ ابنای بشر یکسان است.

علوم طبیعی جهان‌شمول است، در انحصار گروهی یا کشوری نیست.


ابزار علمی را در فناوری‌ها به کار می‌گیرند، اما فناوری‌ها را خواسته‌های بشر هدایت می‌‌‌‌کند که می‌‌‌‌تواند موجب رفاه، آسایش و بهداشت و آبادانی یا تخریب و کشتار هر دو باشد.


در هر دانشگاه بزرگ می‌‌‌‌باید درهای گفت‌وشنود در میان پیروان نظامِ دانشی را باز نگاه داشت تا نور عارفانه‌ای بر گسترۀ دانش‌ها و فناوری‌ها بتابد و تعصب‌ها و گردن‌فرازی‌ها را تعدیل کند.

پاینده باد استاد و معلمِ متعهدِ ایرانی که حاصل تربیت و دانش‌گستری او ستایش‌انگیز و جهان‌گیر است.


آشنایی هفتاد سالۀ من با دانشگاه تهران از روز تأسیس دانشگاه با لباس دانش‌آموزی آغاز شد.

 

Comments