بزرگانِ بیریا در قلب تودهها جا
دارند.
فرداد فرشته هوش
هرگز نَمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثـــــبت است بر جـــریدۀ عالــــم دوام مــا
حافظ
اشاره: در راستای گردآوری مطالب این ویژهنامه که در خصوص زندگی و
اندیشههای پروفسور فضلالله رضا است، به طور کاملاً تصادفی به متنی در یکی از
کتابهای دوست و استاد ارجمندم جناب آقای "حجت گلپایگانی" برخوردم که
انتشار آن در این ویژهنامه را خالی از لطف ندیدم. این متن و نمونههای بیشمار
دیگری از این دست، نشاندهندۀ این واقعیت زیباست است (برخلاف بسیاری از واقعیات
زندگی که تلخ هستند) که اهلِ دانش و فضیلت تا چه اندازه برای بزرگان و اندیشمندان
این آب و خاک ارزش و احترام قائلند. این نمونۀ بارزی از احترامگذاریِ خالص و بدون
تزویر و ریاست. احترام به آنچه و آنکه در ذات خود ستودنی و قابل احترام است، نه تنها
احترام مُزورانه برای کسب منافع مادی و یا امیال شخصی.
و اما ماجرای دستنوشتۀ زیر در مقالۀ "آنچه خوبان همه دارند ..." آقای
حجت گلپایگانی و به قلم خودشان در همین شماره از مهرگان آمده است. جناب گلپایگانی
که قصد امانت گرفتن و مطالعۀ کتاب "پژوهشی در اندیشههای فردوسی"
پروفسور رضا را از کتابخانۀ دوستِ دوران قدیم خود آقای "نصرت بَرفَر" (که
احتمالاً از دوستان پروفسور رضا هستند) داشت، با دیدنِ دستخطِ پروفسور رضا بر روی این
کتاب، به خود اجازۀ امانت گرفتنِ آن را نداد. همچنین از دوست عزیز خود درخواست
نمود که عین جملات پروفسور رضا را بر روی کتاب دیگری که از طرف آقای نصرت برفر به
ایشان هدیه داده شده بود عیناً مرقوم نمایند.
متن زیر عین دستخط و درخواست آقای حجت گلپایگانی از آقای نصرت برفر است که با
اجازۀ ایشان تقدیم حضور خوانندگان مهرگان میگردد.

****
یار دیرین دبستانی بسیار
عزیزم جناب آقای نصرت برفر
در کتابخانۀ شخصی شما در کتاب "پژوهشی در اندیشههای فردوسی" اثر
پروفسور فضلالله رضا، دستخط زیبا و محبتآمیز آن بزرگوار را زینتافزای آن کتاب
دیدم. لطفاً در صورت امکان با دستخط زیبای خودتان عین نوشتههای ایشان را در زیر
مرقوم فرمائید.
با مهر و احترام فراوان
حجت گلپایگانی
تهران - 26 فروردین 1388
هدیۀ نگارنده به جناب
آقای نصرتالله برفر که فرزند صاحب کمالی چون آرش را پروردهاند.
فضلالله رضا
تهران 31/2/87 |