سال دوم / شماره سیزدهم / سخن خوانندگان / در بارۀ کانادا / فرداد فرشته هوش

اطلاعاتی در بارۀ کشور کانادا !!!
تهیه و تنظیم از مهرگان

مهرگان اجتماعی: چندی پیش همراه یکی از بستگان‌، برای احوال‌پرسی به منزل یکی دیگر از اقوام عزیزمان رفتیم. این دوست عزیزمان تنها چند سالی است که به همراه خانوادۀ محترم خود به کانادا آمده‌اند. این خویشاوند عزیز ما مادر پا به سنی هم دارند که فعلاً با ویزای توریستی در کانادا هستند و با توجه به کهولت سن و نیاز به دارو و درمان به دلیل نداشتن کارت خدمات درمانی یا همان "اُهیپ" باید برای هر مورد مراجعه به دکتر و یا خرید دارو و غیره از نرخ آزاد استفاده کنند.

به هرشکل نمی‌خواهم وارد جزئیات این مسئله شوم. بحث و گفتگوی این دیدار ما از ماجراهای زنگ زدن به آمبولانس برای مادرشان و انتظار در اورژانس بیمارستان و هزینه‌های بالای آن شروع شد و رسید به خیلی از مسائل و موارد دیگر. این فامیل عزیزمان که البته وضع مالی خوبی هم دارند عنوان می‌کردند که دولت کانادا به نوعی کلاش است و به هر طریق ممکن افراد را سرکیسه می‌کند. مثلاً اگر گفته می‌شود که سرویس خدمات درمانی رایگان است ولی چنانچه به آمبولانس زنگ بزنی باید هزینۀ بالایی پرداخت کنی و اگر با تاکسی به بیمارستان بروی باز هم هزینه دارد و خلاصه اگر با ماشین خودت بروی باز هم باید در بیمارستان پول پارکینگ با نرخ بالا بدهی و غیره. خلاصه این ایشان از بسیاری از سرویس‌های دیگر نیز شاکی بود و به نوعی دستِ شرکت‌های بزرگ را با دولت، در سرکیسه کردن افراد به ویژه مهاجران، در دست هم می‌دید. به عنوان مثال از شرکت مخابراتی "راجرز" بسیار شاکی بود و می‌گفت که قصد دارد این شرکت را به خاطر کلاشی‌ها و کلاهبرداری‌هایش به دادگاه بکشاند و ...

من
به طور کلی با بسیاری از نکاتی که ایشان عنوان می‌کردند موافق نبودم هرچند که برخی از آنها به نوعی به قول اینجایی‌ها "مِیک سِنس" می‌کرد و قابل بررسی و بحث بیشتر بود. شاید تنها گفتن این که دولت کانادا به هر طریق ممکن افراد را به نوعی سرکیسه می‌کند جملۀ بسیار کلی و سنگینی باشد. به راستی باید مسائلی از این دست در حضور و یا با حضور اهل فن (حتی نمایندگان دولت و مجلس کانادا) صورت گیرید. یقیناً این افراد دلایل و نقطه نظرات خاص خود را خواهند داشت که تا شما آن را از زبان خودشان نشنوی نمی‌توانی یک جانبه قضاوت کنی.

خوشبختانه ما در مملکتی زندگی می‌کنیم که در آن آزادی، به طور نسبی بیشتر از دیگر نقاط دنیا وجود دارد. شما تقریباً می‌توانید هر چیز و هر کسی را زیر سوال ببرید و رسانه‌ها نیز تقریباً از آزادی مطلق در این زمینه برخوردارند. این موهبتی است که مردم، در بسیاری از کشورهای دیگر از جمله در ایران از آن محروم هستند.

اما برای به زیر سوال بردن دولت و مسئولین دولتی در کانادا باید در ابتدا با جامعۀ اینجا بیشتر درگیر شد. باید در صحنه بیشتر حضور پیدا کرد تا جامعه را بیشتر و بهتر شناخت. تنها با شناخت، آگاهی و دانستن حقوق مدنی و قانونی خودمان است که می‌توانیم نقش مثبت‌تر و سازنده‌تری در جامعۀ خود داشته باشیم و از حقوق خود بهتر دفاع کنیم. تنها در میان دوستان فارسی زبان صحبت و شکوه کردن کار چندان سودمندی نخواهد بود. این صداها باید از مجراهای درست و قانونی به گوش دولت برسد تا مثمر ثمر واقع گردد.

به هرشکل باز قصد آن را ندارم که وارد جزئیات این مسئله شوم و یا آن را با دیدگاه‌ها و نقطه نظرات خودم بسنجم.

دلیل اصلی بازنویسی این ماجرا به این خاطر بود که در آن جمع از من سئوال شد چرا مهرگان ستونی در نشریۀ خود برای این قبیل بحث‌ها و بررسی‌ها ندارد؟ پاسخ من اما تا حدودی مشخص بود. و آن این که، نه که این قبیل مسائل از اهمیت کمتری نسبت به مسائل مطرح شده در مهرگان برخوردارند، بلکه بسیار مهم و حیاتی‌ای نیز هستند، اما مهرگان در این حوزه تخصص و یا نیروی رسانه‌ای کافی ندارد. باز کردن این قبیل بحث‌ها و به زیر ذره‌بین گرفتن رفتارهای دولت و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم امری است واجب. اما برگردان و توضیح و تفسیر درست و منطقی این مسائل به زبان فارسی کاری است که نیاز به منابع انسانی متخصص بیشتری دارد. اگر قرار است که ستونی و بحثی در این مورد باز شود باید با تهیه و تنظیم اطلاعات درست و کلیدی به جامعه آگاهی داد وگرنه از هر دری سخنی گفتن راه به جایی نخواهد برد.

بعد از آن شب در فکر بودم که حداقل و تنها برای خالی نبودن عریضه باب این گفتگو را در ستون "سخن خوانندگان" مهرگان که به تازگی به آن اضافه شده باز کنم. خلاصه در فکر فهرست‌کردن موارد بحث شب مهمانی‌مان بودم
و درست در همان شبی که تصمیم به نوشتن این مطالب گرفتم، ایمیلی از طرف یکی از دوستانم دریافت نمودم. یکی از همان ایمیل‌های گروهی که مطمئنم بسیاری از شماها نیز آنرا دریافت نموده‌اید. طبق معمول و متاسفانه نام و اثری از نویسندۀ اصلی ایمیل در آن دیده نمی‌شد. اما نگارندۀ اصلی این ایمیل قلم شیوا و طنز گونه‌ای دارد، و به نظر از ایرانیان مقیم شهر تورنتو است. و باز هم از روی موارد اشاره شده در این ایمیل می‌توان حدس زد که ایشان زیر ده سال است که در کانادا زندگی می‌کنند. البته اینها همه حدس و گمان‌های من است و ممکن است که اشتباه باشند. در هر صورت با دریافت این ایمیل بسیاری از مطالب مشابه‌ای که در شب مهمانی‌مان مورد بحث قرار گرفته بود را با نثری طنزآلود در آن یافتم. این شد که تصمیم گرفتم عین مطالب این ایمیل را با اندکی ویرایش خدمت همۀ خوانندگان مهرگان ارائه کنم.


بیان و تکرار این مطالب به معنای تائید و یا رد مواردی که دوستمان به آن اشاره کرده‌اند نیست. هدف به اشتراک‌گذاری اندیشه‌های این هموطن عزیز و از آن مهمتر شنیدن نقطه نظرات شما خوانندۀ گرامی است. هر چند به نظر می‌رسد که نویسندۀ اصلی این مطلب تا حدودی صادقانه و به دور از بزرگنمایی و یا گزافه‌گویی به مواردی که شخصاً تجربه نموده و یا از دوستان و اطرافیان خود شنیده‌اند پرداخته است. هدف این دوست ناشناخته به نوعی آگاهی‌رسانی به دیگر هموطنانی است که قصد عزیمت به کانادا را دارند که هدفی است بسیار نیکو و پسندیده. همان طور که اشاره نمودم بسیاری از موارد عنوان شده در این مقاله جای بحث و تحلیل دارند. لذا چنانچه در هر مورد مشابه تجربه و یا دانش بیشتر و درست‌تری دارید مهرگان با کمال میل آن را در شماره‌های بعدی خود منعکس نموده تا برآیند این بحث‌ها و تحلیل‌ها افق روشن‌تری را در اختیار دیگر هموطنان قرار دهد. منتظر شنیدن نظرات شما در این باره هستیم.

******


1. هر چه در مورد خارج و کانادا و مملکت فرصت‌ها شنیده‌اید را بریزید بیرون.

2. لطفاً برای زندگی عادی و زیر معمول ( اکونومی- گدایی- چینی!) در اینجا ماهی 3000 دلار حتماً همراه داشته باشید، برای حداقل یک سال اگر خوش شانس باشید. اگر خانواده هستید که خدا به شما رحم کنند به ازاء هر نفر یک 20 درصد بکشید روی مبلغ فوق برای تورنتو - نکته این که اصولاً خرج با تهران یکی است اگر اجاره خانه را حساب نکنیم.

3. مدارک تحصیلی ایرانی خودتان را به محض ورود بگذارید دم کوزه آبش را بخورید- اگر دکتر هستید که خدا به شما رحم کند. از اول، امتحانات و اینها. حالا یک چند سالی گرفتار هستید تا اجازۀ کار بگیرید. رادیولوژیست و غیره که واویلا.

4. بعد از این که مدرک تحصیلی را گذاشتید دم کوزه، آن را بفرستید محض دل‌خوش‌کُنک یک مراکزی هستند وابسته به دولت 300 دلار می‌گیرند مدارک‌تان را تایید یا رد می‌کنند. لازم است چون برای دانشگاه و استخدام لازم است. البته اگر قبول شدید. برای هر نسخه اصل تایید اضافه یک 30 دلار جدا می‌گیرند.

5. یک دورۀ کاریابی و رزومه‌نویسی مجانی بروید. کلاس‌ها بد نیست و همه جا هم هست. اما منجر به کار پیدا کردن زود نخواهد شد. اصولاً تا سال 2011 اینجاها نیایید که وضع اقتصاد خراب است اگر هم بهتر شود این قدر از کارمندهای خودشان بی‌کار شده‌اند که باید برگردند سر کار که نوبت به شما نمی‌رسد.

6. در مورد کار عرض کنم ایران هر کاره‌ای بوده‌اید این جا آن کار را نمی‌توانید انجام دهید مگر در موارد استثنایی. فکر کارهایی مانند فروشندگی در مغازۀ دست سه، بوتیک، سلمانی یا پیتزایی یا پیک یا دلیوری باشید و صندوق‌دار فروشگاه و اینها باشید. به خصوص اول کار، تازه اگر آنها را هم بگیرید شانس آورده‌اید. کار کردن در مک‌دونالد و تیم‌هورتونز و استارباکس هم بد نیست. بخور و نمیری هست. عرض کردم اگر ایران هواپیما هم تعمیر می‌کردید اینجا به شما کار درست و حسابی نمی‌دهند. اول از تی‌کشی شروع می‌شود حالا هر سنی باشید. خوش شانس باشید و یک کم انگلیسی بدانید و حساب و کتاب ممکن است صندوق‌دار بانک یا تلر بشوید. البته پارتی لازم دارد.

7. البته کار مناسب در یک سال تا چند سال اول نگهبان ساختمان یا دربان و سکوریتی گارد هم هست. گفتم ایران مدیر کل هم بوده باشید به درد عمه‌تان می‌خورد، حالا اگر عمه داشته باشید. اصولاً کار ایرانتان را قبول ندارند. والسلام. مهاجر از نظر اینا یعنی عمله و کارگر. تحصیل‌کرده آنهم خوبش را خودشان دارند صادر هم می‌کنند.

8. کار خیلی خوب رفتگری یعنی آشغالی است که ساعتی 45 دلار می‌دهند که حقوق بالایی است. اما باندی است و سندیکا دارند و فقط به کانادایی‌های سفید یا سیاه می‌دهند! اصلاً هم سخت نیست.

9. رانندگی اتوبوس تی.تی.سی. یا همان واحد خودمان هم خیلی خوب است. شروع ساعتی 25$ می‌دهند اما آن هم مافیا دارد و دست هندی‌ها است. پارتی بازی هست شدید.

10. اگر سازمان ملل و سازمان‌های مدنی و ان. جی. او. ها کار کرده باشید که بدبختید. تقریباً کسی نمی‌فهمد اینها یعنی چی؟ حتی مامورین دولت یا موسسات کاریابی از ایرانی‌ها هم کمتر اطلاع دارند.

11. از همان لحظۀ ورود بروید یک کالجی یا دانشگاه دست دو یا سه اسم بنویسید (مثل سنکا یا جرج براون یا رایرسون) بشینید از اول درس بخوانید. از صفر. رشتۀ تحصیلی‌تان را باید عوض کنید. همه چی از اول. مثلاً اگر مهندس 20 سال سابقۀ کار هستید بروید دلال ملکی بشوید. یا اگر مهندس نفت هستید و پالایشگاه ساخته‌اید بروید کارمند بانک بشوید و وام مسکن بدهید. خیلی هم جدی می‌گویم. کار فنی یاد بگیرید. نقاشی ساختمان. سیم کشی. بنایی. اوستا کاری. چه می‌دونم مکانیکی. لوله کشی. دیوار کشی. آب حوض کشی. اگر مدرک دانشگاهی معتبر از آمریکا یا اروپا دارید شانستان خیلی بالاتر است کار بگیرید. اگر می‌خواهید بیایید کانادا همین الان درس ایرانتان را ول کنید بیایید. وقت را تلف نکنید. این جا از صفر وادارتان می‌کنند شروع کنید تا متمدن شوید.

12. اگر خلبان 20 سال کار کرده هستید شاید بتوانید راننده تاکسی بشوید. شاید. با هندی‌ها دوست باشید.

13. اگر انگلیسی بلد نیستید اصلاً مهم نیست، چون اینجا هیچ وقت یاد نمی‌گیرید! چون اصولاً کسی اینجا انگلیسی بلد نیست. زبان اول چینی، بعد کره‌ای و بعد فارسی است. شنیده‌ایم در بعضی مناطق جنوب شهر یک تعدادی خارجی یعنی کانادایی انگلیسی زبان زندگی می‌کنند. در روزهای تعطیل با خانم بچه‌ها برای دیدن این موجودات بروید پایین شهر. جالب هستند.

14. امور سیاسی مطلقاً تعطیل است. نه کسی می‌داند دولت کی هست نه نماینده‌ها کی هستند نه وزرا. نخست وزیر را بعضی‌ها تو تلویزیون دیدن. اینجا سیاسی فعال ایرانی‌ها هستند! از دنیا هم هیچ خبری ندارند.

15. تلویزیون کابلیcable  نگیرید. برنامه‌ها تهوع‌آور است. آرزوی صدا و سیما و همان سریال‌های ایران را خواهید کرد. حالا می‌بینی می‌فهمی. فقط فیلم ببینید. دی. وی. دی. آقا صبح تا شب که نمی‌شه دیسکاوری یا سی. بی. سی. را نگاه کرد. اینجا بی. بی. سی. و سی. ان. ان. پولی است. وی. او. ای. هم ندارین. رو اینترنت نگاه کنین. الجزیره هم نیست.

16. انجمن دانشجویان ایرانی دانشگاه تورنتو خوب هستند. فعالند.

17. اگر قصد ادامۀ تحصیل در فوق لیسانس و دکتری دارید پارتی‌بازی کنین اساسی. اگر قصد تغییر رشته دارید و برای فوق یا دکتری تقاضا می‌دهید حتماً یک یا دو ترم واحدهای آزاد مرتبط بردارید و نمرات عالی بگیرید و مخ بزنید و کادو بخرین و غیره. شاید شانس بیارین سال بعد توصیه کنندتون پذیرش بگیرن (دانشجویان صنعتی شریف از این بند مستثناء هستند)

18. در دانشگاه‌ها اساتید کانادایی هم عقده‌ای هستند هم عقب‌افتاده و اصولاً جز فارغ‌التحصیل خودشان بقیه را قبول ندارند. یعنی یک حالت ناموسی دارد. دوستی فرهیخته و دانشگاهی می‌گفت فرهنگ کانادا هنوز در قرن 17 انگلیس است. این‌ها محافظه‌کار و دهاتی مانده‌اند اما انگلیسا پیشرفت کرده‌اند و مدرن شده‌اند. تازگی‌ها نامه‌های قدیمی دیپلمات‌های انگلیسی در مورد خصوصیات مردم کانادا لو رفت خیلی بهشون برخورد. نوشته بودند این‌ها خیلی
unimpressive هستند یعنی اصلاً آدم را تحت تاثیر قرار نمی‌دهند. در کل چون دهاتی‌اند خیلی ظاهراً مهربان هم هستند اما در باطن نژادپرست و ضد خارجی هستند. اما اصلاً به روی مبارک نمی‌آورند. همه می‌خواهند "پلتکیلی کورکت" باشند، Politically correct یعنی حرفی نزنیم برامون بد بشه حتی اگر حقیقت باشه یا واقعاً به آن اعتقاد داریم. خود سانسوری بیداد می‌کند.

19. برای استخدام باید "کانادین اکسپرینس" داشته باشین. این دیگه از عجایب است. یعنی داستان مرغ و تخم مرغ است و کدام اول بوده. اگر کار نکنین که تجربه کانادایی ندارین اگر هم بخواهین کار اول پیدا کنین می‌گویند تجربه کانادایی نداری! خلاصه کثافتی است. توصیه می‌شود حتماً بروید کار مجانی یا داوطلبانه کنید برای چند ماه تا تجربه کار کانادایی پیدا کنید. دوستی می‌گفت پزشکی از ایران دارند که در بیمارستان کمکشان می‌کند در بخش داوطلبانه و الان ماه‌ها است که کارش چسب زدن در پاکت است تا بلکه ازش خوششان بیاد یه کاری بهش بدن. مورد مشابه خیلی دیدم و شنیدم.

20. دانشگاه‌های خوبی دارد و محیط عمومی خوب است. مشکل ورود است. وام تحصیلی هم می‌تونید بگیرید اما حواستان باشد توی حساب بانکی بیشتر از 2000 دلار نداشته باشید!

21. ماشین هم نو اصلاً نخرید. بنزین و بیمۀ ماشین وحشتناک است و بیمۀ ماشین برای تازه رانندۀ خارجی حداقل 250 دلار در ماه است. مورد کمتر هم بوده اما استثناء است. ربطی به قیمت ماشین هم خیلی ندارد. می‌تونید به سایت http://www.insurancehotline.com  مراجعه کنید و ببینید.

22. در بانک TD حساب باز کنید.

23. اگر پول دارید فوری یک آپارتمان بخرید.

24. اصلاً و ابداً با کمپانی مخابراتی راجرز کار نکنید. البته بقیه هم مالی نیستند.

25. برای زندگی به شدت از منطقۀ یانگ و شپرد یا یانگ و فینچ و یا استیلز دوری کنید.  اینجا تهران است! و ترافیک. کلاً از خیابان اگلینتون به بالا دیگر دهات مهاجرنشین است. اگر می‌خواهید با کانادایی معاشرت کنید یا زبانتان بهتر شود همان منطقۀ پایین شهر بسیار بهتر و زنده‌تر است. فقط و فقط و فقط خانه‌ای بخرید یا اجاره کنید که به مترو نزدیک باشد. به شدت از محلۀ اسکاربورو دوری کنید. من  میسی‌ساگا را هم توصیه می‌کنم. مثل کرج است. پول‌دارها لطفاً ریچموند هیل به بالا یا خود پایین شهر یعنی downtown.

26. آپارتمان پیش خرید نکنیدا.

27. برای کار پیدا کردن فقط یک راه وجود دارد. کانکشن و پارتی بازی! تکرار کنید تا حفظ شوید: کانکشن و پارتی بازی - کانکشن و پارتی بازی - کانکشن و پارتی بازی - کانکشن و پارتی بازی - کانکشن و پارتی بازی. بسیار بدتر از ایران است.

28. وای به آن روزی که مریض اورژانسی شوید. اگر بروید بیمارستان تا مطمئن نشوند در حال مرگ نیستید پذیرش نمی‌کنند. ساعت‌ها (دقت کنید ساعت‌ها) باید منتظر باشید. حتی اگر از درد فریادها بکشید. چون مجانی است سرویس مفتی هم مزخرف است. برای دیدن دکتر متخصص باید ماه‌ها صبر کنید. ماه‌ها! تازه اگر آقای دکتر عمومی‌شما صلاح بداند ایشان را ببینید. حامله‌ها مستثنی هستند.

29. ترافیک و رانندگی کلاً از ایران بسیار بهتر است. اما به شدت از رانندگان چشم تنگ دوری کنید. البته در مقایسه با ایرانی‌ها اصلاً رانندگی بلد نیستند و دست فرمان ندارند. در خیابان‌های عادی و کوچک بسیار تند می‌روند. مواظب باشید. متوسط سرعت ترافیک در تهران 15 کیلومتر در ساعت است. اینجا براحتی 60 است. مدرک‌شم موجود است.

30. موتور سوار دیدید اشهد یادتان نرود بخوانید.

31. اگر در ایران پول دارین یا کار خوب، به خصوص اگر UN هستید از جاتون تکون نخورین. مهاجرت هم نکنین. فقط ظاهرسازی کنین که بودین و یک پاسپورتی بگیرین. اینجا پولدارا اکثراً نبوده‌اند و سیتی‌زن شدن بعد هم رفتند. طبق آمار محرمانۀ دولت از هر 10 مهاجر در 4 سال اول 6 نفرشان کانادا را ترک می‌کنند.

32. از ماشین آتش‌نشانی و آمبولانس به شدت دوری کنید.

33. به غذای چینی و کره‌ای و به خصوص سوشی عادت کنید. اگر ونکوور هستید که فقط غذای چینی ژاپنی هست! سوال: راستی کسی آن جا کانادایی دیده تا حالا؟؟ زبان چینی را هم یاد بگیرید کمک می‌کند.

34. اگر از این درس‌های الکی مثل مهندسی و جامعه شناسی و علوم سیاسی، حقوق و فلسفه، مدیریت، پزشکی خواندید و نمرات هم خوب بوده بروید آمریکا. اگر کار یدی بلدید و دست به آچار دارید و ابزار و ایزوگام بلدید و آسفالت کاری و تابلو سازی و نجاری و آشپزی و نئون‌سازی، قهوه‌چی و جوشکاری و تعمیر کار لوازم برقی و مکانیکی و رانندۀ خاور و لیفت‌تراک و یخچال‌سازی، گچ‌کاری و آهن‌گری و قصابی، تخلیۀ چاه، تاسیساتی، آتش‌نشانی و بهیار و نرس و اینا، جای شما کانادا است. معطل نکنید. بشتابید که غفلت موجب پشیمانی است.

35. برای ماشین خریدن حتماً ماشین حسابی و محکم و بزرگ بخرید و اینجا تصادف کم است اما اگر بشود حتما مردید! همین تازگی‌ها تو خیابان ما یه شاه پسری با بی. ام. و. با 200 کیلومتر در ساعت (شوخی نمی‌کنم) زد وسط یک ون و 3 نفر در جا تیکه پاره شدند. آقا پسر البته طوری نشدند. اما مدل ما ایرانیا و چینی‌ها اگر می‌خواهین اکونومی (یعنی گدایی) زندگی کنین فقط هوندا سیویک، تویوتا کورولا یا نیسان سنترا بخرید، هم خوش‌فروش است و هم کم‌خرج.

36. در راستای زندگی اکونومی عرض کنم که برای خرید منزل بروید نوفریلز یا فود بیسیکس- اما اگر یه کم دل‌گنده‌تر هستید بروید مترو یا لابلاوز. لباس هم فقط زیلرز. لوازم منزل هم ایکئا یا کانادین تایر.

37. اگر اهل فست فود هستید فقط وندیز یا برگر کینگ، مک دونالد نروید. تیم هورتون هم ناهار سبک خوب و ارزان دارد. راستی فروشگاه ایکئا هم غذا خوب و ارزان است.

38. قهوۀ ارزان و اکونومی فقط تیم هورتون. فقط مزه قهوه خیلی نمی‌دهد.

39. تنها محلات باحال شهر که حالت اروپایی دارد و شیک‌تر است و رستوران و کافی مثل آدم دارد "یورک‌ویل" و "دیستلری دیستریکت" است که کلاً خیلی کوچک است. البته با جیب پر پول بروید. ماشین هم نبرید.

40. به غیر از ونکوور و تورنتو و مونترال و یک کمی هم اتاوا در بقیه کانادا دق می‌کنید.  دهات مدرن است. حداکثر مسئله مردم وضع راکون‌ها و سنجاب‌هاست.

41. این جا با کانادایی حرف می‌زنید حواستان باشد در مورد مذهب، سیاست، خاورمیانه، اسراییل، عرب‌ها، هلوکاست، نژاد، رنگ، جنسیت، مسایل جهان، جنگ و سلیقه‌ها اصلاً حرف نزنید. ممکن است به قیمت از دست دادن کارتان تمام شود. خیلی پرت هستند. (البته اگر کانادایی اصل پیدا کردید جایزه دارید) فقط در مورد آب و هوا، بازی هاکی، اسکیت، بیس‌بال، مالیات، ماهی‌گیری، شکار، مارشملو، راکون، سنجاب، هالووین، کریسمس، کی بهتر می‌رقصه، شنا، کمپینگ، آنفولانزای خوکی، پینات باتر، میپل لیفز، و سگ حق دارید صحبت کنید. نظر هم ندهید. هرچی گفتند بگین اوکی! قضیه ناموسی است. خانم‌ها هم اصولاً حرف خطرناک نمی‌زنند. الحمدالله بحث کیف لویی ویتون است و لوازم آرایش و حراج و لباس و عروسی و زاییدن و از این موارد که مشکلی درست نمی‌کند خیلی هم خوب است!

زنده باشید و پول‌دار 

 

Comments