سال اول / شماره نهم / پرونده / روسپی‌گری

تَن‌فروشی


به دلیل ماهیت موضوع این پرونده، تشخیص مطالعۀ این پرونده برای افراد زیر 14 سال را به والدین آنان
وا‌گذار می‌کنیم.

پروندۀ مهرگان: تَن‌فروشی یا ارائۀ سرویس سکس در ازای دریافت پول یا کالایی دیگر، یکی از پدیده‌های اجتماعی‌ است که چه مورد تایید و پسند ما باشد و چه نباشد، تقریباً در تمام جوامع بشری از دیرباز وجود داشته و هنوز هم وجود دارد. تا جایی که می‌توان با اطمینان گفت هرجا پول، کالا و یا دادوستدی وجود داشت، تَن‌فروشی نیز وجود داشت. با استناد به روایات متعدد تَن‌فروشی قدیمی‌ترین حرفه در تاریخ بشریت است. با توجه به اهمیت این موضوع و دیدگاه‌های مختلفی که نسبت به این حرفه وجود دارد، پروندۀ این شماره از مهرگان به تَن‌فروشی یا روسپی‌گری اختصاص دارد.

بررسی و تجزیه تحلیل تَن‌فروشی همانند بسیاری از پدیده‌های اجتماعی، از دیدگاه‌های متفاوتی قابل بحث و بررسی است. این پرونده قرار نیست تا تمام جنبه‌های این موضوع را در این شماره مورد بررسی و کنکاش قرار دهد. به یقین در شماره‌های آتی مهرگان به بررسی دقیق‌تر و موشکافانه‌تر این پدیده از دیدگاه‌های مختلف و در جوامع مختلف به ویژه در ایران معاصر خواهیم پرداخت.      

این پرونده موارد زیر را در بر می‌گیرد:

مقدمه
تعاریف مرتبط
تاریخچۀ روسپی‌گری
فمینیسم و روسپی‌گری




مقدمه
همان‌طور که اشاره شد تَن‌فروشی یا روسپی‌گری پدیدۀ جدیدی نیست و قدمتی به قدمت تاریخ بشریت دارد. این حرفه در دوران‌های مختلف و با توجه به شرایط طبیعی و محیطی دستخوش چالش‌های مختلفی بوده است، هر چند که با وجود تمام این چالش‌ها همواره و در هر فرهنگ و قومیتی وجود داشته و دارد.
از طرفی دیدگاه‌های کاملاً متفاوت و بحث‌برانگیزی نیز در این مورد وجود دارند. به عنوان مثال و به ویژه در فرهنگ معاصر ایران بسیاری این پدیده را "
ضدانسانی و هم موجب تحکیم تسلط و خشونت مردان علیه زنان" می‌دانند و معتقدند که "یک روسپی، قربانی تمامی زشتی‌ها و بدی‌هایی است که مردان در حق زنان روا می‌دارند". از طرفی عده‌ای اعتیاد را یکی از عوامل این پدیده در ایران معاصر می دانند. این در حالی است که دیدگاه‌های قابل تامل دیگری نیز در این مورد وجود دارند که لزوماً این گفته‌ها را تایید نمی‌کنند.
جهت بررسی و تحلیل درست این پدیده لازم است تا تمامی دیدگاه‌ها در کنار هم بررسی و مطالعه شوند تا بتوان راهکاری متناسب با شرایط و ضوابط هر فرهنگ و جامعه برای آن دست‌یافت. البته چنانچه راهکاری موجود باشد. همان‌طور که در قسمت تاریخچۀ روسپی‌گری و در همین پرونده خواهید دید، این حرفه همیشه و در همۀ فرهنگ‌ها وجود داشته و همیشه نیز نتیجۀ تسلط و خشونت مردان علیه زنان نبوده و نیست.

تَن‌فروشی حرفه‌ای است دو سویه، یعنی هم عرضه کننده دارد و هم تقاضا کننده، که در بسیاری از موارد مردان تقاضا کننده و زنان عرضه کننده هستند. مقصر دانستن هر یک از این دو طرف بدون در نظر گرفتن و بررسی نیازهای طرف دیگر غیرمنصفانه است. از طرفی این سئوال نیز مطرح می‌گردد که آیا اصولاً تقصیری متوجه کسی هست؟ تَن‌فروشی در بسیاری از موارد نه تنها نتیجۀ ظلم و ستم مردان بر زنان نبوده و نیست بلکه در بسیاری از موارد مردان نیز خود قربانی این ظلمند. در بسیاری از موارد و به دلایل متفاوت زنان با اختیار و انتخاب این حرفه را برای خود بر می‌گزینند، چرا که این حرفه یکی از پردرآمدترین حرفه‌های دنیاست (در کوتاه مدت). روسپی‌گری یکی از شاخه‌های اصلی صنعت سکس می‌باشد و در عصر حاضر تخمین زده می‌شود که در سال درآمدی بالای 100 بیلیون دلار از این راه تولید می‌گردد.

البته تَن‌فروشی از روی فقر و نیاز و صرفاً به دلیل نداشتن انتخاب دیگری برای ادامۀ حیات، سرپرستی خانواده و ... امری است کاملاً متفاوت و آن را نیز باید از دیدگاه‌های مختلف بحث و بررسی نمود. به عنوان نمونه در مصاحبۀ مهرگان با آقای احمد قندهاری که در یکی از شماره‌های پیشین مهرگان به چاپ رسید، ایشان به نکتۀ دردناکی در این مورد اشاره داشتند که ذکر دوبارۀ آن در این پرونده خالی از لطف نیست.

ایشان اشاره داشتند که:
"شاملو یک شعر دارد به‌ نام بودن که بسیار زیباست و درد آلود. نمی‌دانم شما مسئلۀ فانوس آویزان کردن را می‌دانید یا نه؟ زمان قدیم در ایران، وقتی حادثه‌ای پیش می‌آمد، اگر مثلاً بیماری‌ای شایع می‌شد، این خانواده‌های بی‌بضاعت و تنگ‌دست بیشتر تلفات می‌دادند. جنگ که می‌شد، این گروه بیشتر می‌مردند. زلزله می‌آمد، خانه‌های این افراد بی‌بضاعت بیشتر خراب می شد، چون خانه‌هایشان در برابر زلزله مقاوم نبود. یعنی اینها بیشتر آسیب‌پذیر بودند. پیش می‌آمد که مثلاً یک زن و شوهر جوانی تعداد زیادی بچه داشتند، به علتی شوهر می‌مرد، از طریق بیماری و یا در اثر تصادف و ... این زن جوان هم محمل کاری نداشت، و به کسی هم نمی‌توانست تکیه بکند، چرا که همۀ خانوادۀ او هم مثل خودش گرفتار بودند. بعضی‌هایشان که هیچ کسی را نداشتند، در محله‌ای جمع می‌شدند، البته من شهرستان‌ها را می‌گویم، از تهران آن زمان خبر ندارم، خودشان همدیگر را می‌شناختند، اینها شب‌ها که بچه‌هایشان می‌خوابیدند، فانوس به در خانه آویزان می‌کردند و بدین ترتیب مردان را به خانۀ خود دعوت می‌کردند، توی اطاقشان هم پرده می‌کشیدند، و بدین ترتیب شکم بچه‌هایشان را پر می‌کردند. فانوس آویزان کردن این معنی را می دهد. من هر وقت که این مسئله را بازگو می‌کنم، اشک در چشمانم جمع می‌شود. این است که شاملو می گوید:

گر بدین‌سان زیست باید پَست،
من چه بی‌شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوایی نیاویزم،
بر بلند کاج خشک کوچۀ بن‌بست

اگر زنی برای سیر کردن شکم بچه‌هایش این کار را می‌کند، اصلاً اسمش فحشا نیست. به نظر من اسمش گذشت است، فداکاری است. این زن قابل تقدیر است. امروز ممکن است تَن‌فروشی شغل شده باشد، ولی کار این زن جرم نیست."

با نگاهی واقع بینانه به این مسئله و بررسی این پدیده از دیرباز تا به امروز می‌توان به سادگی نتیجه گرفت که پدیدۀ روسپی‌گری همواره وجود داشته و خواهد داشت. ما قادر به ریشه‌کن کردن آن نیستیم. تنها راهکار ممکن شناخت ریشه‌ها، آگاهی دادن به جامعه و قانونمند کردن جامعه در قبال این پدیده است، البته نه قوانینی بر ضد آن بلکه قوانینی در جهت کنترل و هدایت صحیح آن.     

 تعاریف

تَن‌فروشی[1] یا روسپی‌گری عبارت است از ارائۀ انواع سرویس‌های جنسی به افراد مختلف در ازای دریافت پول و یا کالایی دیگر. به دلیل وجود خریدار و فروشنده در این معامله تعریف دقیق‌تر آن عبارت است مبادلۀ پول برای دریافت سرویس جنسی.
تَن‌فروشی در بسیاری از مذاهب مطرود گردیده و از آن به عنوان یک عمل گناه یاد می‌شود، هر چند در اسلام عمل صیغه یا مُتعه شباهت‌های زیادی با این پدیده دارد و همواره مورد پرسش واقع می‌گردد.

در فرهنگ غرب مشتری‌های مرد پدیدۀ تَن‌فروشی ارباب‌رجوع
[2]، جانز[3]، و یا پانترز[4] نامیده می‌شوند. مردهایی که این سرویس را برای مردهای دیگر تهیه می‌کنند اسکورتس[5]، هاسِلرز[6]، رِنت بویز[7]، پانکس[8]، و یا ترید[9] نامیده می‌شوند.
مردهایی که این سرویس را برای زنان تهیه می‌کنند اسکورتس
[5] یا جیگلو[10] نامیده می‌شوند.     
سازمان‌هایی که این سرویس‌
ها را ارائه می‌دهند، برای مردها دلال محبت یا پیمپز[11] و برای زن‌ها مادامز[12] نامیده می‌شوند.

در برخی از موارد، تَن‌فروشی در اصطلاح عام، تنها به معنی داشتن رابطۀ جنسی به‌کار برده می‌شود بدون اینکه هدف و منظور خاصی، حتی ارضاء جنسی، مد نظر باشد. این امر شامل ‌تَن‌فروشی‌های مذهبی
[13] نیز می‌گردد که انجام عمل سکس به عنوان بخشی از تمرینات مورد تایید در مذهب به‌کار برده می‌شود. در فرهنگ فارسی دهخدا، فاحشه، روسپی یا قحبه به معنای "زن تباه‌کار که شغلش تبهکاریست" آورده شده است. 






تاریخچۀ تَن‌فروشی


از لحاظ تاریخی روسپی‌گری در تاریخچۀ همۀ فرهنگ‌ها و ملت‌ها وجود دارد و هر فرهنگی استانداردها و خصیصه‌های خاص خود را در این مورد دارد. در تمدن‌های باستانی داشتن همخوابه
[14] و ندیم[15] در کنار همسر اصلی و در زیر یک سقف امری رایج و معمول بود و این افراد به طور تساوی از امکانات موجود برخوردار بودند و تا حدودی دارای حق و حقوق‌های قانونی نیز بودند. این رابطه در مورد خدمتکاران زن تا حدی متفاوت بود، بدین معنا که آنها دارای هیچ حق قانونی نبودند و معمولا ارتباط جنسی با آنان مخفی نگاه داشته می‌شد.

خاور نزدیک در دوران باستان
در نوشته‌های هرودت
[16]، پدر تاریخ جهان، آمده است که درمنطقۀ خاور نزدیک و در کنار رودخانه‌های دجله و فرات در منطقۀ بین‌النهرین معابد و اماکن متبرکه‌ای وجود داشت که "خانه‌های فردوس"[17] نامیده می‌شد. در این مراکز انجام روسپی‌گری‌های مقدس[18] امری رایج و متداول بود.

یونان باستان
در جوامع یونان باستان روسپی‌گری بین زنان و پسران بسیار متداول بود. جالب است بدانید که روسپی‌گری در زبان یونانی پورن[19] نامیده می‌شود که ریشۀ لغت پورنوگرافی در زبان انگلیسی است. زنان روسپی در یونان، زنانی مستقل و دارای نفوذ فراوان بودند، لباس‌هایی متمایز از دیگران میپوشیدند و مجبور به پرداخت مالیات بودند.               

رُم باستان
در رُم باستان دو نوع از زنان روسپی وجود داشتند. زنان روسپی دارای مجوز و زنان روسپی بدون مجوز. شباهت‌های زیادی بین حرفۀ روسپی‌گری در رُم باستان و یونان باستان وجود داشت هر چند که پس از توسعۀ امپراطوری رُم بیشتر زنان روسپی را برده‌های خارجی‌ای تشکیل می‌دادند که یا به این منظور خریداری شده بودند و یا به اسارت در آمده بودند.

آسیا
در اوایل قرن هفدهم میلادی روسپی‌گری در بین زنانِ شهرهای کیوتو، اِدو، و اُزاکای ژاپن بسیار رواج یافت. اُوریان‌ها
[20] در اصل همان فاحشه‌هایی بودند که در دورۀ اِدو[21] در ژاپن بوجود آمدند. در این دوره دو نوع روسپی‌گری به وجود آمد، یک نوع آن "یوجو" نامیده می‌شد که به "زنان ارضاء کننده" معروف بودند و نوع دیگر آن "تایوو" نامیده می‌شد که تنها به مردان طبقۀ اشراف و بالای جامعه سرویس می‌دادند. اُوریان‌ها در کنار سرویس جنسی برای مشتریان خود می‌رقصیدند و شعر نیز می‌خواندند.
اکثر این زنان در دوران خود زنان بسیار معروف و ثروتمندی بودند. آخرین رکوردی که از اوریان‌ها در تاریخ ثبت شده مربوط به سال 1761 است.
هر چند که این حرفه در ژاپن کنونی غیر قانونی است اما همچنان ارائۀ سرویس‌های مختلف جنسی موجود است و به عنوان مثال حمام‌هایی وجود دارد که در آن زنان به شست‌وشوی بدن مردان می‌پردازند. این حمام‌ها تُوروکو-بُورو نامیده می‌شوند که به معنای حمام تُرکی است.           
  
گروه دیگری از روسپیان که در زمان امپراطوری مغول و در منطقۀ آسیای جنوبی به‌وجود آمدند "طوائف" نامیده می‌شدند. این روسپیان به مانند گیشاهای سنتی ژاپن وظیفۀ سرگرم کردن و سرویس دادن به مهمانان خود را داشتند و برای مشتریان خود می‌رقصیدند و آواز می‌خواندند. بسیاری از این افراد در ادبیات، موسیقی، تئاتر و شعر فرهنگ اردو نیز وارد شده‌اند.  


اروپا و رنسانس
در دوران رنسانس در اروپا، فاحشه‌ها نقش بسیار مهمی را در طبقات بالایی جامعه بازی می‌کردند.  
در این دوران با توجه به گناه خواندن هرگونه روابط جنسی خارج از محدودۀ ازدواج توسط کلیساهای کاتولیک رُم، روسپی‌گری همچنان در گوشه و کنار شهرها رونق فراوان داشت. همان‌طور که اشاره شد بعد از توسعۀ امپراطوری رُم بیشتر روسپیان را برده‌ها تشکیل می‌دادند هرچند که برده‌داری نیز از طرف کلیساهای کاتولیک امری ممنوع اعلام شده بود.    

در اواخر قرن پانزدهم میلادی قوانین و ضوابط در مورد تَن‌فروشی سخت‌تر گردید که یکی از دلایل اصلی آن شیوع بیماری‌های واگیردار سوزاک و سفلیس بود. بسیاری از شهرهای اروپا دروازه‌های ورودی خود را به روی افراد بستند تا از شیوع بیماری‌های جنسی جلوگیری کنند.

امپراطوری عثمانی
در قرن هجدهم و در دوران امپراطوری عثمانی در حمام‌های عمومی ترکیه دلاک‌هایی کار می‌کردند که وظیفۀ آنها شست‌وشو و کیسه کشیدن بدن مشتریان بود. این دلاک‌ها همچنان به عنوان سرویس دهندگان جنسی محسوب می‌گردیدند. در مستندات این دوران توضیحات بیشتری در این مورد آمده است که این افراد چه کسانی بودند، چگونه این سرویس را ارائه می‌دادند و چند بار می توانستند مشتریان خود را در طی یک جلسه سرویس، به ارضاء برسانند.          

دوران معاصر
اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم
میلادی، در دوران استعمار هند توسط انگلیسی‌ها و در زمان کمپانی هند شرقی همبستری با روسپیان هندی که اکثر آنان رقاصه‌های ناچ[22] بودند، در بین سربازان انگلیسی بسیار رایج شد، هرچند که با ورود گروه کثیری از زنان انگلیسی به هند در اواسط قرن نوزدهم این قضیه کم‌رنگ‌تر شد.  

در دوران جنگ جهانی دوم دولت ژاپن حدود 80000 تا 300000 زن و دختر را از مناطقی که به اشغال ژاپن در آمده بود ربود و از آنان برای سرویس‌دهی جنسی به سربازان خود در گُردان‌های نظامی استفاده کرد. تا به امروز دولت ژاپن مسئولیت این کار را به عهده نگرفته و از قربانیان این حادثه عذر خواهی نکرده است و یا غرامتی به خانوادۀ آنان نپرداخته است.
 
در قرن نوزدهم میلادی به دلیل رواج بیماری‌های رقابتی و مُسری، قوانین سخت‌گیرانه‌تری در مورد حرفۀ روسپی‌گری در انگلستان و فرانسه به تصویب رسید. طبق این قوانین معاینات پزشکی برای روسپی‌هایی که مشکوک به بیماری بودند ضروری گردید. در سال 1839 میلادی تنها در لندن، شهری با دو میلیون سکنه در حدود 80000 روسپی تخمین زده می‌شد. در امپراطوری روسیه نیز قوانین مشابهی صادر گردید و به زنان روسپی پاسپورت‌های زرد رنگ داده می‌شد و این افراد مجبور بودند جهت معاینات پزشکی هفتگی به مراکز مخصوصی مراجعه کنند. در مجموع زنان بسیاری به این قوانین اعتراض نمودند و خواهان لغو این قوانین شدند.   

برای اولین بار و در قرن بیستم روسپی‌گری در ایالات متحدۀ آمریکا قانونی شناخته شد هر چند که در بین سال‌های 1910 تا 1915 این حرفه در آمریکا مجدداً غیر قانونی اعلام گردید. در سال 1917 پرزیدنت ویلسون خواستار توقف هر گونه فعالیت‌های مرتبط با این حرفه در نزدیکی اماکن نظامی سربازان آمریکایی شد چرا که این سربازان در حال آماده شدن برای ورود به جنگ جهانی اول بودند.
در دهۀ 1980 میلادی مجدداً به دلیل شیوع بیماری ایدز قوانین سخت گیرانه‌ای در مورد این حرفه و در آمریکا صادر گردید.         


فمینیسم‌ و روسپی‌گری

اوایل قرن هجدهم مری ولستون‌ کرافت[23] فمینیست انگلیسی فحشای خیابانی را محترمانه‌تر از ازدواج ‌دانسته و ازدواج را "فحشای قانونی" می‌نامد. حدود یك قرن بعد سوسیال فمینیست آمریكایی اِما گُلدمَن[24] در مورد مفهوم روسپی‌گری ابراز داشت: "سئوال فقط در مورد درجه و سطحی است كه یك زن، خود را به یك مرد یا به تعداد زیادی مرد می‌فروشد چه در داخل یا خارج از ازدواج."

فمینیسم وجودگرا
فمینیسم وجودگرا از مكتب فكری سیمون دبوار[25] و با شعار "زن همیشه فاقد قدرت نیست و نیازی به وابستگی به رابطۀ زن و مرد ندارد" آغاز شد. او معتقد بود "فحشا راهی برای رهایی از وابستگی زنان به مردان است، به گونه‌ای كه قربانی نمی‌شوند، بلكه دارای قدرت هم خواهند شد"
در این دیدگاه وضعیت مطلوب، برابری حقوق و آزادی دو جنس است، ولی روسپی‌گری تا زمان تحقق آن می‌تواند نوعی آزادی آنی، مثبت و مطلوب را برای زن همراه داشته باشد. دبوار معتقد بود كه زنان این توانایی و ظرفیت را دارند كه قدرت درونی خود را به معنای یک روح زنانگی به جای قدرت رقابت زن با مرد، كه توهمی بیش نیست، بشناسند. وی همچنین ابزارهای اقتصادی را راه نجات زنانی می‌دانست كه در اثر نابرابری بین دو جنس تحت ظلم واقع شده‌اند.

كارول پیتمن
[26] از طرفداران این رویكرد در مورد نقش زن به عنوان یك فاحشه می‌نویسد: "ممكن است مرد تصور نماید كه مالک زن است، ولی تعلقات جنسی او نوعی توهّم است، زیرا این زن است كه صاحب مرد است... زن تصاحب نشده است، زیرا به او پول پرداخت شده است. این تعبیر بهتر از نظریۀ تلخ‌ ماركسیسم است كه این‌گونه اشتغال را نوعی بهره‌كشی ظالمانه می‌بیند. فاحشه یك قربانی مظلوم نیست، بلكه خمیر مایۀ "زن آزاد شده است".

فمینیسم ‌لیبرال
فمینیسم ‌لیبرال
فحشا را مانند انعقاد نوعی قرارداد در زمینۀ دادوستد و معاملۀ شخصی می‌داند. زن برای ورود به چنین معامله‌ای آزاد است، برخلاف رادیكال‌‌‌‌ها كه این رابطه را بیشتر از آنكه علاقه به شخصیت وی باشد، بهره‌كشی شخصی از خدمات زن می‌دانند؛ لیبرال‌‌‌‌ها معتقدند هرگاه فردی نیاز به خدمات تخصصی همچون پزشكی، لوله‌كشی و مكانیكی داشته باشد، برای او مهم نیست كه چه كسی آن كار تخصصی را انجام می‌دهد، بلكه صرفاً نیاز به خدمات او مهم است.

كارول پیتمَن در كتاب خود با ‌عنوان "قرارداد جنسی" می‌نویسد: "فاحشه یک كارگر مزدبگیر نیست، بلكه طرف قراردادی مستقل است كه بنا به میل خود می‌تواند معامله را قطع كرده یا ادامه دهد و طرف قرارداد هم یك مشتری مرد است نه یك كارفرما".

فمینیست‌‌‌‌های لیبرال معتقدند كه حقوق شخصی نسبت به مصالح اجتماعی ارجح می‌باشد. مبنای ایدئولوژیكی آنان نظرات سیاسی، جان‌استوارت میل است: "دولت باید خود را از امور شخصی شهروندان كنار بكشد".
بخشی از تئوری فمینیسم‌ لیبرال‌ به اگزیستانسیالیسم شباهت دارد، به این معنا كه لیبرال‌‌‌‌ها نقش‌‌‌‌های جنسیتی را تبعیض علیه زنان دانسته و آنان را به رهایی از این نقش‌‌‌‌های ظالمانه توصیه می‌كنند، اگزیستانسیالیست‌ها در جستجوی آزادی و برابری حقوقی زن و مرد می‌باشند، البته با این تفاوت كه لیبرال‌‌‌‌ها حق انتخاب روسپی‌گری‌ها را حقی سیاسی و درونی می‌دانند ولی فمینیست‌‌‌‌های وجودگرا انتخاب روسپی را اقتدار اقتصادی می‌دانند.
نظر لیبرال‌‌‌‌ها در مورد فحشا شامل چند سطح است: "لیبرال‌‌‌‌های سنتی" با شعار "بدن زن، حق زن است" طرفدار حق فحشا هستند و فحشا را "جنایت بدون قربانی" می‌دانند كه عاملان آن همه بزرگسال، عاقل و بالغ هستند. به اعتقاد آنها تلاش‌‌‌ علیه روسپی‌گری به دلیل صدمه به حساسیت‌‌‌های اخلاقی فرد سوم یعنی ناظر است و بدین جهت نیز فعالیتی جنایت‌آمیز شمرده می‌شود. این گروه جامعه را به بردباری و تحمل روسپی‌‌‌‌ها توصیه می‌كنند.

دفاع فمینیست‌‌‌‌های لیبرال از فحشا به عنوان شاخه‌ای از حقوق بزرگسالان، همراه با آزادی و اختیار برای انجام هر نوع عمل جنسی، برمبنای اصل "مالكیت خود" استوار است. از نظر این گروه، فحشا برعكس تجاوز است كه در آن بدن زن بدون اجازه او به كار گرفته می‌شود. در فحشا، یك زن برای برقراری ارتباط جنسی كاملاً آزادانه عمل می‌كند و حتی در بعضی مواقع خود او آغازگر است. به اعتقاد لیبرال‌‌‌‌ها اگر جامعه به حق "نه" گفتن یک زن در برقراری ارتباط جنسی احترام می‌گذارد، همین جامعه باید به حق او برای گفتن "بله" هم احترام بگذارد. البته بین فحشا و ارتباط جنسی "با اختیار" تفاوت وجود دارد. فحشا صرفاً تبادل خواسته‌‌‌‌های جنسی نیست، بلكه معامله‌ اقتصادی و مالی نیز هست.

فمینیست‌‌‌‌های لیبرال همچنین با دید فردگرایانه، از بازار آزاد دفاع می‌كنند و فحشا را مخلوطی از رابطۀ جنسی و بازار آزاد می‌دانند كه هر دو برای جامعۀ سرمایه‌داری امتیاز به حساب می‌آید، لذا محكومیت هر یک به مفهوم طرد دیگری است. در چنین شرایط اجتماعی، فرد می‌تواند غریزۀ جنسی‌ خود را كنترل كند، به این معنا كه زنان روسپی تعیین‌كنندۀ قیمت، زمان و محیط تبادل جنسی هستند. از نظر فمینیست‌‌‌‌های لیبرال در واقع یك فاحشه، قربانی مردان نیست، بلكه فاتح آنان است.

لیبرال‌‌‌‌ها مشكل اساسی روسپی‌گری را در استاندارد‌‌‌های دوگانۀ جامعه می‌دانند و معتقدند نگرش به زنان روسپی به عنوان شهروند دست دوم بیشتر انعكاسی از دیدگاهی استعمارگونه است، زیرا از یک طرف جامعه به زنان می‌گوید "ازدواج كنید" تا بتوانید همه چیز را از مردان بگیرید و از طرف دیگر تبلیغات، رابطۀ جنسی را به عنوان یك تجارت و خرید و فروش و ابزار مبادله ترویج می‌كند. بنابراین قوانین علیه فحشا با این دیدگاه اجتماعی تعارض دارد.
 
در موضع‌گیری لیبرال‌‌‌‌ها هیچ نوع پناه امنیتی برای روسپی‌‌‌‌ها پیش‌بینی نشده است و چه ‌بسا بسیاری از آنها تحت عنوان اصل "آزادی‌خواهی" با مشكلات ناشی از روسپی‌گری روبرو می‌شوند. به نظر می‌رسد لیبرال‌‌‌‌ها می‌خواهند از زیر بار مسئولیت آنچه پدیدۀ روسپی‌گری به زنان وارد می‌كند، شانه خالی كنند، با این ادعا كه آنها روسپی‌گری را تشویق و توصیه نمی‌كنند و صرفاً یک انتخاب و حق ذاتی می‌بینند.

فمینیسم ماركسیسم
فمینیسم ماركسیسم، پیرو تئوری كارل ماركس، بیشتر به موضوعات اجتماعی توجه می‌نماید. مطابق این نظریه، فمینیست‌ماركسیست‌‌‌‌ها به هر عمل سیاسی یا اجتماعی كه نوعی بهره‌وری، برده‌داری و ظلم به زنان است و به نفع نیروی كار مردان می‌باشد، معترض هستند و فحشا را عملی می‌دانند كه به دلیل پرداخت دستمزد به شخص روسپی، نوعی فساد و بهره‌كشی محسوب می‌شود. ماركس هم در این مورد اذعان می‌دارد: "روسپی‌گری تنها تجلی خاصی از فحشای عمومی كارگران است".
به نظر فمینیست‌‌ماركسیست‌ها فحشا در ارتباط با سیاست‌‌‌های جهانی، كاری نادرست است. روسپی‌‌‌‌ها ممكن است تصور كنند كه آزاد هستند، ولی در صحنۀ بزرگ‌تر و واقعی اقتصاد و فرهنگ، آنها كارگران تحت ظلمی هستند كه با برنامۀ نظام سرمایه‌داری یعنی بهره‌كشی از انسان به كار اجباری وادار شده‌اند، البته "پیتمن" دركتاب "قرارداد جنسی"، روسپی‌‌‌‌ها را كارگران مزدبگیر ندانسته است،‌ بلكه دو طرف مستقل یک قرارداد می‌شناسد. از نظر وی، اعتراض برخی افراد به تحقیر و صدمۀ روسپی‌ها به وسیلۀ تجارت و جابجایی به این دلیل است كه كالای مورد معامله را نمی‌شناسند. "حقیقت این است كه بدن یا وجود فاحشه در بازار عرضه نمی‌شود، بلكه وی برای عرضۀ خدماتی كه مایل است، آزاد است قرارداد منعقد كند"
در این راستا رابرت نوزیک
[27] فیلسوف ماركسیست معتقد است: "این حق مردم است كه نسبت به آنچه به آنها ضرر می‌رساند آزادانه فكر كنند. هركس، مرد یا زن، حق دارد وجود خود را حتی برای برده‌داری تسلیم كند"

فمینیسم اجتماعی
فمینیسم اجتماعی
ظاهراً همان خصوصیات و ویژگی‌‌‌های فمینیسم ماركسیسم را دارد، با این تفاوت كه به جای پذیرش اقتصاد جبرگرایانه به عنوان منبع اولیه در ایجاد ظلم، شرایط اجتماعی / روانی را مبنای ظلم می‌داند.

از نظر فمینیست سوسیالیست‌ها، یك فاحشه، قربانی فساد جامعه‌ای است كه در آن تبعیض و فاصلۀ طبقاتی وجود دارد. ظلم طبقاتی در جامعۀ مادی‌گرا به شكل تحقیر و قرار دادن انسان‌‌‌ها در یك طبقۀ خاص روی می‌دهد. آنها مردم را جزئی از یك سیستم تصور می‌كنند كه به آسانی می‌توان جایگاه آنان را تعویض‌ نمود. هیچكدام از دو مكتب سوسیالیست و ماركسیست فحشا را توصیه نمی‌كنند، هرچند درمان و راه‌حل قانونی هم برای محو آن ارائه نمی‌دهند. آنها معتقدند كه علت فحشا در ساختار یك جامعه قرار دارد، لذا پاسخ آن نیز باید در بستر اجتماعی همان جامعه جستجو شود.

پانویس‌ها:
1.
Prostitution
2.
Clients
3.
Johns
4.
Punters
5.
Escorts
6.
Hustlers
7.
Rent Boy
8.
Punks
9.
Trade
10.
Gigolos
11.
Pimps
12.
Madams
13.
Religious Prostitution
14.
Concubines
15.
Courtiers
16.
Herodotus
17.
Houses of Heaven
18.
Sacred Prostitution
19.
Porne
20.
Orian
21.
Edo Period
22.
Nautch Dancers
23.
Mary Wollstonecraft
24.
Emma Goldman
25.
Simone de Beauvoir
26.
Carole Pateman
27.
Robert Nozick

سوتیترها


فحشا "جنایت بدون قربانی" است كه عاملان آن همه بزرگسال، عاقل و بالغ هستند.

تلاش‌‌‌ علیه روسپی‌گری به دلیل صدمه به حساسیت‌‌‌های اخلاقی فرد سوم یعنی ناظر است و بدین جهت نیز فعالیتی جنایت‌آمیز شمرده می‌شود.

علت فحشا در ساختار یك جامعه قرار دارد، لذا پاسخ آن نیز باید در بستر اجتماعی همان جامعه جستجو شود.

از نظر فمینیست سوسیالیست‌ها، یك فاحشه، قربانی فساد جامعه‌ای است كه در آن تبعیض و فاصلۀ طبقاتی وجود دارد.

این حق مردم است كه نسبت به آنچه به آنها ضرر می‌رساند آزادانه فكر كنند. هركس، مرد یا زن، حق دارد وجود خود را حتی برای برده‌داری تسلیم كند.

حقیقت این است كه بدن یا وجود فاحشه در بازار عرضه نمی‌شود، بلكه وی برای عرضۀ خدماتی كه مایل است، آزاد است قرارداد منعقد كند.

اگر جامعه به حقِ "نه" گفتن یک زن در برقراری ارتباط جنسی احترام می‌گذارد، همین جامعه باید به حق او برای گفتن "بله" هم احترام بگذارد.
   

فحشا برعكس تجاوز است كه در آن بدن زن بدون اجازه او به كار گرفته می‌شود. در فحشا، یك زن برای برقراری ارتباط جنسی كاملاً آزادانه عمل می‌كند و حتی در بعضی مواقع خود او آغازگر است.

حقوق شخصی نسبت به مصالح اجتماعی ارجح می‌باشد.

دولت باید خود را از امور شخصی شهروندان كنار بكشد.

فاحشه یک كارگر مزدبگیر نیست، بلكه طرف قراردادی مستقل است كه بنا به میل خود می‌تواند معامله را قطع كرده یا ادامه دهد و طرف قرارداد هم یك مشتری مرد است نه یك كارفرما.

زن همیشه فاقد قدرت نیست و نیازی به وابستگی به رابطۀ زن و مرد ندارد.

فحشا راهی برای رهایی از وابستگی زنان به مردان است، به گونه‌ای كه قربانی نمی‌شوند، بلكه دارای قدرت هم خواهند شد.


در دوران رنسانس در اروپا، فاحشه‌ها نقش بسیار مهمی را در طبقات بالایی جامعه بازی می‌کردند.

در ژاپن حمام‌هایی وجود دارد که در آن زنان به شتست‌وشوی بدن مردان می‌پردازند. این حمام‌ها تُوروکو-بُورو نامیده می‌شوند که به معنای حمام تُرکی است.          

زنان روسپی در یونان، زنانی مستقل و دارای نفوذ فراوان بودند.

روسپی‌گری پدیدۀ جدیدی نیست و قدمتی به قدمت تاریخ بشریت دارد.

تَن‌فروشی قدیمی‌ترین حرفه در تاریخ بشریت است.

مری ولستون‌ کرافت فمینیست انگلیسی فحشای خیابانی را محترمانه‌تر از ازدواج ‌دانسته و ازدواج را "فحشای قانونی" می‌نامد.

Comments