قهرمانِ ماراتُن امید
تِری فاکس
ترجمه و تالیف از مهرگان
حتی اگر من توانایی اتمام آن را نداشته باشم، به کسانی احتیاج داریم که
تمامش کنند. این راهی است که باید ادامه یابد.
تِری فاکس – 10
جولای 1980
به نظر می رسد بسیاری در حال از دست دادن امید، برای تلاش و رسیدن به
اهداف خود هستند. اما این امر در مورد من صادق نیست. قبول دارم که آسان نیست و
نباید هم آسان باشد. اما من قصد دارم که این کار را انجام دهم.
چه تعداد مَردمی که برای انجام کارهای خوب نا امید شده اند. من مطمئن هستم
که اگر افراد بیشتری سخت تلاش می کردند ما 20 سال پیش به علاجی برای بیماری سرطان
دست یافته بودیم.
بخشی از سخنرانی تِری فاکس در اتاوا
مقدمه
ترانس استنلی فاکس[1] معروف به تِری فاکس متولد 28 جولای 1958، بشردوستِ کانادایی، ورزشکار و
فعالِ اجتماعی در زمینۀ تحقیقات سرطان بود. او در سال 1980 و در حالی که یکی از
پاهایش قطع شده بود تصمیم می گیرد که از شرق تا غربِ کانادا را جهت جمع آوری
کمک های مالی برای تحقیق در زمینۀ سرطان بدود. هر چندکه توسعۀ سرطان به وی اجازه
نداد که بیشتر از 143 روز و مسافت 5373 کیلومتر را درنوَردَد. تحقق این خواسته در
نهایت به بهای جانش تمام شد. عزم و ارادۀ راسخ تِری فاکس وی را به
میراثی بین المللی تبدیل نمود. مراسم سالیانۀ دویِ تِری فاکس[2] نخستین بار در سال 1981 برگزار شد که تا به امروز نیز
ادامه دارد و در بیش از 60 کشور جهان برگزار می گردد. این مراسم به بزرگترین مراسم
جمع آوری کمک های مالی برای تحقیقات در زمینۀ سرطان تبدیل شده و تا کنون بیش از
500 میلیون دلار کانادا به نام او جمع آوری شده است.
تِری فاکس در مدرسۀ پورت کاکویتام[3] ایالت بریتیش کلمبیا و دانشگاه سیمون فریزر[4] ورزشکار دوی
استقامت و همچنین بسکتبالیست بود. تِری در سال 1977 و بعد از تشخیص سرطان استخوان،
پای راست خود را از دست داد. این امر باعث توقف او نشد و به دویدن با پای مصنوعی
ادامه داد. وی همچنین در بازی های بسکتبال معلولین در ونکوور کانادا به سه
مقام قهرمانی دست یافت.
تِری سه سال پس از قطع پای راستش، در سال 1980 تصمیم گرفت که از شرق تا غرب کانادا
را تحت برنامه ای به نام ماراتن امید[5] بدود. هدف او تنها جمع آوری کمک های مالی برای تحقیقات
در زمینۀ سرطان بود. تِری امیدوار بود که با جمع آوری تنها یک دلار از هر یک از 24
میلیون شهروندِ کانادایی در آن زمان بتواند مبلغ 24 میلیون دلار به تحقیقات در
زمینۀ سرطان کمک کند.
او ماراتن امید خود را از شهر سَنت جانِ[6] ایالت نیوفنلند[7] در ماه آپریل آغاز نمود و در هر روز تقریباً معادل یک مسابقۀ دوی ماراتن
دوید. وی زمانی که به ایالت اونتاریو رسید به ستارۀ ملی تبدیل شده بود. او برای
رسیدن به هدف خود با بسیاری از صاحبان مشاغل، سیاست مداران و ورزشکاران در این
زمینه صحبت نمود. تِری با رسیدن به شهر تاندِربِی[8] در ایالت اونتاریو به دلیل توسعه و سرایت سرطان به ریه هایش قادر به
ادامۀ ماراتن امید نشد.
تِری فاکس جوانترین شهروندی است که در تاریخ کانادا موفق به دریافت نشانِ افتخار
کانادا[9] گردید. این نشان، بالاترین نشانِ
شهروندی در کاناداست. تِری فاکس همچنین در سال های 1980 و 1981 به عنوان
خبرسازترین مردِ سالِ کانادا برگزیده شد. به عنوان یک قهرمان ملی بسیاری از
ساختمان ها، خیابان ها و پارک ها در سرتاسر کانادا به نام او نامگذاری شده است.
تِری فاکس متولد 28 جولای 1958 در شهر وینیپگ[10] از ایالت مَنیتوبا[11] بود. پدر وی کارمند ادارۀ راه آهن ملی کانادا بود. تِری دارای یک برادر
بزرگتر از خود، و یک برادر و یک خواهر کوچکتر از خود بود. خانوادۀ تِری در سال
1968 به شهر پورت کُکُویتلَم[12] در ایالت بریتیش کلمبیا[13] مهاجرت نمودند. تِری در خانواده ای بسیار گرم و صمیمی پرورش یافت و
رشد نمود. به خصوص مادر تِری حامی بسیار خوبی برای فرزندان خود بود. پدر تِری به
یاد دارد که تِری از اوان کودکی در هر موردی بسیار رقابت داشت و از اینکه در موردی
ببازد بسیار بیزار بود. او در هر فعالیتی آنقدر تلاش می کرد تا به موفقیت دست
یابد.

از اوان کودکی تِری به ورزش علاقۀ بسیار زیادی داشت و در ورزش های فوتبال، راگبی و
بیسبال خِبره بود. هر چند که علاقۀ وافری به بسکتبال داشت اما قد 5 فیتی او کمی با
بازی بسکتبال نامتناسب بود. به همین دلیل معلمین ورزش در مدرسۀ مری هیل[14] او را مناسب برای ورزش دوی استقامت یافتند و او را تشویق نمودند که در
این رشتۀ ورزشی فعالیت کند. هر چند که تِری خود را مناسب برای این ورزش نمی دید
اما برای احترام به نظر مربیانش این رشته را برگزید. تِری همچنان به بازی بسکتبال
نیز ادامه می داد هر چند که جایش همیشه در نیمکت ذخیره ها بود. تِری از کلاس 9 به
بعد در تیم بسکتبال مدرسه بعنوان بازیکن دائم بازی کرد. در سال آخر دبیرستان تِری
به همراه یکی از بهترین دوستان خود داگ الوارد[15] جایزۀ بهترین ورزشکار سال مدرسۀ خود
را کسب نمود.
تِری مطمئن نبود که آیا باید وارد دانشگاه شود یا نه اما به اصرار مادرش در رشتۀ
اندام شناسی دانشگاه سیمون فریزر ثبت نام نمود تا مربی بدن سازی شود.
در 12 نوامبر 1976 وقتی که تِری در حال رانندگی به سمت منزل خود بود در نزدیکی پلی
که در حال بازسازی بود با یک خودروی باربری تصادف می کند. در اثر این تصادف خودروی
او دیگر قابل رانندگی نبود اما وی تنها جراحتی بر روی زانوی راست خود برداشت. در
ماه دسامبر تِری دوباره در زانوی راست خود احساس درد کرد اما آن را نادیده گرفت.
در ماه مارچ 1977 درد زانوی او بیشتر شد و این بار برای معاینه به بیمارستان رفت.
اینجا بود که دکترها سرطان استخوان را در زانوی راست او تشخیص دادند. تِری در
ابتدا اصرار داشت که این درد ناشی از جراحتی است که وی در تصادف چند ماه پیش
برداشته اما دکترها مخالف بودند و او را قانع کردند که این سرطان ربطی به تصادف
رانندگی او ندارد و آنان مجبورند که پای راست او را قطع کرده و وی باید تحت مداوای
شیمی درمانی قرار گیرد. دکترها 50 درصد احتمال دادند که وی زنده خواهد ماند. در
بیمارستان به تِری گفته شد که درصد این شانس در دو سال قبل تنها 15 درصد بود. و
اینچنین بود که تِری عزم خود را جزم نمود تا در راه جمع آوری کمک مالی به تحقیقات
در زمینه سرطان اقدام نماید.
سه هفته پس از قطع پای راستش تِری قادر بود که به کمک پای مصنوعی خود راه برود.
اندکی بعد او قادر بود تا به همراه پدر خود گلف بازی کند. دکترها از عزم و اراده و
همچنین پیشرفت سریع او در راه رفتن با پای مصنوعی در شگفت بودند. تِری به مدت 16
ماه در بیمارستان تحت مداوای شیمی درمانی قرار
گرفت و از اینکه می دید هر روز تعداد زیادی از بیماران سرطان در اطراف او می میرند
بسیار متاثر بود. او احساس کرد زندگی او در دستان خودش است و تصمیم گرفت تا باقی
عمر خود را آن گونه که می خواهد ادامه دهد.
در تابستان 1977 دوست صمیمی او ریک هنسن[16] که با انجمن ورزشهای معلولین کانادا در ارتباط بود از
تِری دعوت می کند که به تیم بسکتبال نشسته کاناد بپیوندد. هر چند که تِری همزمان
در حال شیمی درمانی بود از این دعوت استقبال نمود و توانست عضو تیم قهرمانان ملی
اِدمنتون گردد. او توانست در مدتی کوتاه سه عنوان قهرمانی را از آن خود کند و بدین
ترتیب در سال 1980 از طرف انجمن بسکتبال نشستۀ کانادا به عنوان ستارۀ همۀ دورانها
نامیده شد.
ماراتن امید
شب قبل از جراحی، تِری مقاله ای در بارۀ دیک ترام[17] اولین ورزشکاری که با پای مصنوعی در مسابقات دوی ماراتن نیویورک شرکت
کرده بود، خواند. این مقاله او را بسیار تحت تاثیر قرار داد و بعد از آن تصمیم
گرفت تا خودش نیز در مسابقات دوی ماراتن شرکت کند. اینچنین بود که تمرینات 14 ماهۀ
خود را در این زمینه آغاز نمود. از طرفی امکانات محدود بیمارستان و هزینۀ ناچیزی
که به امر تحقیقات سرطان اختصاص داده شده بود وی را بسیار متاثر کرد و تصمیم گرفت
تا راهی برای آگاهی رسانی همگانی جهت اهمیت تحقیقات در زمینه سرطان پیدا کند.
دویدن با پای مصنوعی کار آسانی نبود و فشار و درد شدیدی به او وارد می آمد. اما
تِری تصمیم خود را گرفته بود و بدین ترتیب در آگست 1979 در مسابقات دوی ماراتن پرینس جورج[18] در بریتیش کلمبیا شرکت کرد و آن را به پایان رساند. او از خط پایان مسابقه 10 دقیقه بعد از
آخرین نفر عبور کرد اما استقامت و سختکوشی تِری در به پایان رساندن این مسابقه اشک
در چشمان تمامی ورزشکاران و حضار جاری نمود.
و این مقدمه ای بود برای آغاز در نوردیدن شرق تا غرب کانادا برای جمع آوری کمک های
مالی جهت تحقیقات سرطان.
در تاریخ 15 اکتبر 1979 تِری 21 ساله نامه ای
به انجمن سرطان شناسی کانادا فرستاد و آنها را از برنامه خود آگاه نمود. او در این
نامه اشاره کرد که وی تصمیم دارد بر معلولیت خود «غلبه» کند. او
همچنین نوشت که وی این مسیر را به پایان خواهد رساند «حتی اگر مجبور شود که چند مایل آخر آن را چهار دست و پا بپیماید و یا بخزد». او در نامه ای دیگر نوشته بود که دیدن چهره های
پرامید بیماران سرطانی در طی مدت شیمی درمانی اش او را وا داشت تا هر کاری که از
دست او برمی آید برای آیندۀ این بیماران انجام دهد. حتی اگر لازم باشد جان
خود را نیز در این راه فدا کند.
تِری در پایان نامه خود نوشت: «من قولی برای علاج این بیماری نمی دهم. اما
ما به کمک شما نیازمندیم. تمام کسانی که در مراکز سرطان سرتاسر دنیا کار
می کنند نیاز به کسانی دارند که به معجزه ایمان دارند. من به هیچ وجه
خیالپردازی نمی کنم و نمی گویم که این مقدمه ای خواهد شد برای علاج بیماری سرطان.
من به معجزه ایمان دارم. من باید به معجزه ایمان داشته باشم.»
انجمن سرطان کانادا حاضر شد که او را در این پروژه حمایت کند مشروط به
اینکه چندین سازمان و یا مراکز خصوصی دیگر نیز حاضر به حمایت او باشند. همچنین از
وی خواستند تا تحت معاینۀ کامل پزشکی قرار گیرد تا از صحت و سلامت جسمانی خود برای
انجام چنین کاری مطمئن شود. بعد از معاینات پزشکی متوجه شدند که قلب وی نیز دارای
مشکل است و صلاح نیست که او چنین کاری را انجام دهد. تِری مصمم تر از این حرف ها
بود و قول داد هر زمان که احساس به ناراحتی قلب داشت از ادامه دویدن باز می ایستد.
تِری دومین نامۀ خود را به شرکت های مختلف فرستاد و تقاضای حمایت
برای انجام این پروژه نمود. وی درخواست کمک برای یک وسیلۀ نقلیه، پای مصنوعی برای
دویدن و هزینه های دیگر ماراتن امید نمود. او در نامۀ خود خاطر نشان کرد که وی به خودش قول
داده بود تا در صورت زنده ماندن بعد از مداوای سرطان این کار را انجام دهد.
شرکت اتومبیل سازی فورد خودروی مخصوص این کار را به وی اهدا نمود. شرکت نفتِ ایمپریال[19] تقبل هزینه های سوخت در این سفر را به عهده گرفت. شرکت
آدیداس کفش های
مخصوص دویدن را برای وی مهیا نمود. تِری تقاضاهای کمک بسیاری از شرکت های دیگر را
رد کرد. چرا که مخالف بود تا سودی عاید آن شرکت ها گردد. وی معتقد بود که تمام
درآمد این کار تنها باید صرف تحقیقات در زمینۀ سرطان گردد.
تِری ماراتن امید خود را در تاریخ 12 آپریل 1980 آغاز نمود. تِری قبل از
شروع این کار پای راست خود را در آبهای اقیانوس اطلس در نزدیکی سَنت جان در نیوفنلند فرو برد و همچنین دو بطری از آب
اقیانوس اطلس برای خود پُر نمود. یکی برای یادگاری و دیگری برای خالی کردن در آب
های اقیانوس آرام در آنسوی کانادا و در پایان پروژۀ خود.
در اولین روز شروع این پروژه وی با باران شدید و هوای طوفانی بسیار بدی مواجه شد.
او از اینکه در شروع دویدن به خوبی مورد استقبال قرار نگرفت ناخرسند بود اما وقتی
که به بندر باسکوس نیوفنلند وارد شد مورد استقبال گرمی قرار گرفت. این شهر کوچک با
جمعیت 10 هزار نفری خود مبلغ 10 هزار دلار برای او جمع آوری کرده بودند. با هر
سختی که بود وی موفق شد تا در تاریخ 22 جون وارد شهر مونترال شود. و این 3/1 مسافت
8000 کیلومتری بود که وی تصمیم داشت بپیماید. تا اینجا وی مبلغ 200 هزار دلار جمع
آوری نموده بود. انجمن سرطان کانادا از وی خواست تا برنامۀ خود را طوری تنظیم کند
تا در روز استقلال کانادا وارد اتاوا شود. به همین دلیل تِری مجبور شد تا
چند روزی را در مونترال سپری کند. زمانی که تِری به ایالت اونتاریو وارد شد پلیس
انتاریو وی را در تمامی میسر دویدن اسکورت نمود. علی رغم گرمای شدید تابستان تِری
روزی 42 کیلومتر دوید.
جمعیتی معادل 10 هزار نفر، از تِری در میدان شهرداری شهر تورنتو یعنی میدان «نِیتن فلیپ
اِسکور»[20] استقبال گرمی نمودند. زمانی که وی به سمت این میدان می دوید مورد همراهی
بسیاری از ورزشکاران از جمله قهرمان هاکی کانادا داریل سیتلر[21] قرار گرفت. تنها در همان یک روز بالای 100 هزار دلار کمک مالی جمع آوری
شد. در همین مسیر تِری با «بابی اُور»[22] از بازیکنان سرشناس هاکی روی یخ در سالن و موزۀ
هاکی هال[23] در شهر تورنتو ملاقات نمود و وی مبلغ 250 هزار دلار به تِری
اهدا کرد. تِری ملاقات با اُور را به عنوان برجسته ترین حادثۀ سفر
خود یاد کرد.
تِری به جز چند روزی که در مونترال توقف نمود در تمام مسیر دویدن خود هیچ توقفی
نداشت. حتی در روز تولد 22 سالگی اش نیز حاضر به توقف نشد.
تِری با رسیدن به شهر تاندِربِی در ایالت اونتاریو به دلیل توسعه و
سرایت سرطان به ریه هایش قادر به ادامۀ ماراتن امید نشد و برای مداوا راهی
بیمارستان گردید.
تِری فاکس در ساعت 4:35 بامداد 19 جون 1981 میلادی بعد از اینکه چند روزی در حالت
کُما بسر برده بود درگذشت.
پانویس:
1.
Terrance Stanley «Terry» Fox
2.
Terry Fox Run
3.
Port Coquitlam
4.
Simon Fraser University
5.
Marathon of Hope
6.
St. John’s
7.
Newfoundland
8.
Thunder Bay
9.
Order of Canada
10.
Winnipeg
11.
Manitoba
12.
Port Coquitlam
13.
British Columbia
14.
Marry Hill Junior High School
15.
Doug Alward
16.
Rick Hansen
17.
Dick Traum
18.
Prince George
19.
Imperial Oil
20.
Nathan Phillips Square
21.
Darryl Sittler
22.
Bobby Orr
23. Hockey Hall of Fame