صدرا محقق
گلسنگهای تخریبچی هماکنون و در روزهای بهشدت گرم تابستان امسال هم با خیالی راحت و آسوده مشغول سیر و سیاحت روی سنگنگارههای دو هزار و پانصد سالۀ تخت جمشید هستند و در هر گام بخشی از هویت و زیبایی هنر دستِ معماران هخامنشی را به خاک مبدل میکنند. آنگونه که در شناسنامۀ علمی گلسنگها آمده است این گیاهان ریز نقش متشکل از قارچ و جلبک آنچنان سخت جان هستند که در زیستگاههایی به مراتب گرمتر از تابستان و سردتر از زمستان استان فارس مانند کویرهای خشک و سوزان و تا دمایی فراتر از 80 درجه سانتیگراد و سرمای خشک و منفی 70 درجه قطب جنوب نیز بهراحتی جان سالم به در میبرند. پس بیهوده است اگر کسی بر این تصور باشد که گلسنگها بهخودی خود دست از سر و روی مجموعۀ کاخهای هخامنشی بر خواهند داشت. سرعت رشد این موجودات بسیار اندک است. اما با این همه بسیاری از گونههای این گیاه حتی هنگامی که روی بدنهای از سرسخت ترین جنس سنگ نیز برویند، با جذب مواد معدنی آن و انجام یکسری فعل و انفعالات رشد، موجب شکسته شدن بافتهای سنگ و تبدیل آن به خاک میشوند. درنتیجه برای این موجودات مخرب فرقی نمیکند که سنگفرش زیر پایشان سنگهای باستانی بازمانده از تاریخ یک ملت باشد یا سنگی بیمصرف در بدنۀ یک کوه. آنها رفتهرفته سنگ را خاک میکنند. حالا چندین سال است که مُشتی از این موجودات رحل اقامت خود را بر بخشهایی از تخت جمشید گستراندهاند و در بیتفاوتی متولیان امور مشغول تاخت و تاز و توسعۀ دامنۀ خود بر آن هستند. توسعهای که نتیجهاش برای تخت جمشید- این ناموس تاریخ ایران- چیزی جز تخریب و ویرانی نیست. تاکنون نیز هشدار رسانههای مختلف حتی خرده تأثیری در عزم کسی برای مقابله با این معضل ویرانگر نداشته است. چه آنکه اگر جز این بود گلسنگهای تخت جمشید در این نخستین ماه تابستان امسال همچنان آسوده و راحت به کار خود مشغول نبودند. گلسنگهای روبهروی دروازۀ ملل آنگونه که در این عکس ها ملاحضه می کنید گویی گلسنگها حالا بخش جداناپذیری از تخت جمشید شدهاند و عرصه و دامنۀ تاخت و تاز خود را حتی از زمستان مرطوب امسال هم گستردهتر کردهاند. این عکسها که نشاندهنده حجم کلانی از گلسنگهاست از بخشی از تخت جمشید گرفته شده که رو به غرب است و در مقابل خود دروازه ملل را دارد و با وجود اینکه در تمام بعد از ظهر روزهای فصول مختلف سال آفتابِ تابانِ دشت مرودشت را بر سر خود دارد همچنان زیر چتری از گلسنگهاست. این در حالی است که پیش از این مسئولان بنیاد پارسۀ پاسارگاد رشد گلسنگها در تخت جمشید را امری ناگزیر و تنها مربوط به دروازۀ شمالی کاخ آپادانا که محروم از تابش نور خورشید است اعلام کرده بودند. مدیر بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد، پیش از این در گفت و گو با یکی از خبرگزاریها گفته بود: پلکان شمالی کاخ آپادانا از جمله بخشهای مهم تختجمشید است که دو هزار و پانصد سال بیرون از خاک بوده و به علت نتابیدن نور خورشید دچار آفت شدید گل سنگ شده است. به همین علت مرمت این بخش از تختجمشید زمانبر بوده و تلاش میشود در طولانیمدت، گلسنگها از روی نقش برجستههای پلکان پاک شود. وی با پذیرفتن این معضل بر بدنه تختجمشید، حتی وعدۀ مرمت و پاکسازی را نیز داده بود. مرمت گلسنگهای تختجمشید به ویژه گلسنگهای پلکان شمالی کاخ آپادانا، تحت پروژهای بینالمللی با همکاری یونسکو تعریف شده و قرار است از بهترین متخصصان مرمت در این زمینه استفاده شود. با این همه اما، آن وعده هنوز هم و با گذشت مدتی طولانی و حتی با افزایش دامنۀ محل رشد گلسنگها عملی نشده است. و در همچنان بر همان پاشنۀ تخریب و تبدیل سنگنگارهها به خاک میچرخد. در این مدت، گلسنگها هم مجال را فراهم دیده و در قلب بزرگترین امپراتوری جهان در دو هزار و پانصد سال پیش، برای خود یک امپراتوری جداگانه به هم زدهاند. آنگونه که در کتب علمی زیستشناسی آمده است گلسنگها به دو روش فیزیکی و شیمیایی قادر به تخریب بستر خود هستند. در روش فیزیکی ریشه یا بافت گلسنگ به درون سنگ نفوذ میکند و به واسطه فشار مکانیکی که به لایههای سنگ وارد میکند باعث خرد شدن و تخریب سنگ میشود. این عمل را میتوان به کارکرد متهای تشبیه کرد که با فشار، به لایههای درونی راه پیدا میکند و باعث خردشدن بستر میشود. علاوه براین، گلسنگها از لحاظ ظاهری به چند دسته تقسیم میشوند. نوع اول کاملا به بستر خود میچسبند که این بستر میتواند سنگ، صخره یا تنه درخت باشد و نوع دوم آن شبیه برگ است. گروه دیگر آن نیز ساختار بوتهای یا درختچهای دارد. مکانسیمهای شیمیایی تخریب سنگها توسط گلسنگها نسبتاً پیچیده است. ترکیبات مختلفی شناسایی شده که حین رشد و نمو گلسنگ تولید و به بیرون ترشح میشود که این ترکیبات غالباً اسیدی بوده و موجب حل شدن بستر سنگی که متشکل از مواد معدنی است میشود. از سوی دیگر ترکیباتی نیز تولید و ترشح میشود که قادر به استخراج کاتیونها از بسترهای سنگی است. در نهایت مجموع این عوامل بیولوژیکی به همراه عوامل فرسایش شیمیایی و فیزیکی موجب تخریب صخره یا سنگ میشود. ماجرا زمانی ناراحت کنندهتر میشود که از نتیجۀ برخی پژوهشها در این زمینه مطلع شویم. پژوهشهایی که متأسفانه ثابت میکنند که نمیشود گلسنگها را بهطور کامل از روی آثار تاریخی برداشت یا آنها را از بین برد، بلکه تنها میتوان رشد آنها را متوقف کرد و به همین دلیل نیز باید براساس نوع و مدل هر گلسنگی برای برداشتن آن اقدام کرد. نتیجۀ همین پژوهشها و اتفاقات رخ داده در تختجمشید ثابت میکند که باید نظرات کارشناسی و علمی برای جلوگیری از تخریب بیش از پیش بناهای باستانی سنگی کشور را جدی گرفت. نظریههایی که بنا بر آنها باید برای جلوگیری از رشد و توسعۀ گلسنگها بر دیوارههای بناهایی مانند تختجمشید، سنگهای تاریخی آنها را به شکل کارشناسی و علمی عایقکاری کرد. چرا که بسیاری از بناهای سنگی و پراهمیت دنیا در ایتالیا و یونان نیز به مشکلاتی از همین دست گرفتار هستند، اما در این کشورها با استفاده از متدهایی پیشرفته و علمی، مانع از رشد گلسنگها بر بدنۀ بناهای تاریخی خود شدهاند. علاوه بر این سموم مختلفی نیز وجود دارد که با آغشته کردن سنگهای هر بنا یا به کارگیری شیوههای نوین مرمت، مانند نانو تکنولوژی میتوان از رشد گلسنگها، گیاهان و قارچها روی سنگهای محوطههای باستانی جلوگیری کرد. آیا حال که هیچ کاری برای جلوگیری از رشد گلسنگها در تختجمشید انجام نمیشود، نمیتوان دست کم از همین سموم که در بسیاری از بناهای تاریخی و مهم دنیا نیز به کار میرود برای جلوگیری و تحدید رشد گلسنگها در تختجمشید استفاده کرد؟ رطوبت، عامل حضور گلسنگها البته ماجرای تختجمشید و گلسنگهایی که گریبانگیر این بنای تاریخی و شکوهمند شده است زمانی غم انگیزتر میشود که بدانیم برای گلسنگهایی که حتی در کویر و قطب هم زنده میمانند، بهترین مکان رشد، محیطهای مرطوب و نمناک است. و حالا هم با راهاندازی و آبگیری سد سیوند و ایجاد یک دریاچه نسبتاً بزرگ در نزدیکترین محل ممکن به این آثار تاریخی، میزان رطوبت منطقه بالا رفته است تا این مسئله نیز در شرایطی که کسی جلودار تاخت و تاز گلسنگها نیست خودبهخود شرایط را برای رشد و توسعۀ آنها فراهمتر و مناسبتر کرده باشد. آنگونه
که کارشناسان میگویند رطوبت بالا برای بناهای سنگی از مضرترین عوامل تخریب است.
عاملی که دست کم در معمولیترین حالت موجب رشد گلسنگها و تخریب سنگهای هر بنایی
خواهد شد. در همین رابطه امیرعباس عروجی، استاد مرکز آموزش عالی سازمان
میراث فرهنگی، در گفت و گویی با مهر در این رابطه گفته است: افزایش رطوبت در
خاک و هوای محوطههای باستانی در کنار فقدان مراقبتهای کارشناسی و علمی موجب رشد
گلسنگ بر سنگهای تاریخی و در نتیجه تخریب آن میشود. با آنکه کارشناسان معتقدند یکی از بهترین و اصیلترین راهکارهای کاستن از سطح تخریب بناهای تاریخی سنگی مانند آنچه از زمان هخامنشیان بازمانده و از سنگ ساخته شدهاند، کم کردن از میزان رطوبت هوای منطقه است، احداث سد سیوند رطوبت این منطقه تاریخی را به میزان زیادی افزایش داده است. در زمان راهاندازی سد سیوند اگر چه از سوی اندک افرادی نا آگاه اعلام میشد که با آبگیری سد، آثار تاریخی به زیر آب خواهند رفت و سمت و سوی اعتراضات و مخالفتها به بیراهه رفت اما در همان زمان دلیل عمده و اصلی کارشناسان برای مخالفت با آن، تغییر اکوسیستم منطقه و در نتیجه افزایش رطوبت، ظهور و حضور گیاهان جدید و مهاجرت جانوران به این منطقه و خطر تخریب و فرسودگی زیستی آثار اعلام میشد؛ خطری که حالا تنها چند مدت پس از آبگیری سد، اثرات و نتایج زیانبار خود را در قالب گلسنگهای فراوان موجود در تختجمشید نشان میدهد. منبع: روزنامۀ همشهری - 27 مرداد 1389 |