سال اول / شمارۀ هشتم / سخن سردبیر / دیوار روزنامه‌ای

دیوارِ روزنامه ای


آنچه شیران را کـــــــند روبه مزاج
احتیاج است، احتیاج
است، احتیاج

با سلام

دوران کودکی در دبستان
فعالیتی داشتیم به اسم "روزنامه دیواری". و آن چیزی نبود جز مجموعه ای از بریدۀ نشریات، مجلات، کتاب ها، عکس ها و نقاشی های دست نویس، و خلاصه هر چیز دیگری که دَمِ دست بود، بر روی یک تکه مقوای بزرگ. حتی از پوست پسته، نخود لوبیا، حبوبات، گُل خشک و هر چیز دیگری هم که در دسترس بود برای آراستن و به اصطلاح امروزی صفحه بندی روزنامۀ دیواری استفاده می کردیم، چرا که امکانات کامپیوتری و نرم افزارهای گرافیکی هنوز باب نشده بود یا حداقل در دسترس ما نبود. خلاصه هر چیزی که پیدا می کردی توی این یک صفحه مقوا می گنجاندی. و این نشان دهندۀ ابتکار و خلاقیت تو بود در امر روزنامه نگاری!! تازه جهت آموزش کار گروهی، که از دیگر نقاط ضعف ما ایرانیان است، گاهی بچه ها را در گروه های چند نفره تقسیم بندی می کردند. در واقع هر روزنامه دیواری حاصل خلاقیت ها و ابتکارات چند نفر بود. بماند که کمک های خانواده از قبیل دایی، خاله، عمو و عمه هم در تهیۀ مطالب این روزنامه ها بی تاثیر نبود. خلاصه این روزنامه های دیواری شروع خوبی برای تمرین کار گروهی، اشتراک اندیشه ها و آموزش روزنامه نگاری در آن سنین کودکی بود.

غرض از این مقدمه چینی بررسی وضعیت نابسامان "روزی نامه" های محلی موجود در شهر خودمان تورنتو است. متاسفانه بسیاری از "روزنامه داران" در این سوی آب و پس از گذشت سالیان دراز همچنان این آموزش نهادینه شده از دوران دبستان را ممارست می کنند و اگر خیلی بی انصاف نباشیم باید خاطر نشان کنیم که البته تفاوت هایی در نحوۀ کارشان ایجاد شده است.
 این تفاوتهای عمده را شاید بتوان در دو یا سه مورد خلاصه کرد. یکی اسم آن است که به جای "روزنامۀ دیواری" باید آن را "دیوار روزنامه ای" نامید. چرا که اگر در روزهای توزیع نشریات سری به سوپر مارکت های محل توزیع آنها بزنید با دیواری از روزی نامه ها مواجه خواهید شد. و من همیشه در این فکرم که ممکن است روزی طفل معصومی زیر آوار این دیوار گرفتار گردد. البته نحوۀ توزیع نشریات هم واقعا جای سوال دارد ولی اجازه بدهید که خیلی تخصصی به این قضیه نگاه نکنیم.
تفاوت عمدۀ دیگر آن است که این روزی نامه ها را بر روی دیوار آویزان نمی کنند، که ای کاش به جای اتلاف این همه کاغذ و کمک به محیط زیست این کار شایسته را انجام می دادند.
و آخرین تفاوت اینکه به جای نخود و لوبیای روزنامه دیواری، به برکت وجود اینترنت و دسترسی به "از شیر مرغ تا جان آدمی" در آن، از فنٌی به نام "کپی پیست" استفاده می کنند. و بدین ترتیب صفحاتِ محدودِ مطالبِ خود را پر می کنند از موضوعات و عکس هایی که از طریق ایمیل و یا وب سایت های دیگر بارها و بارها تکرار شده است.
 
نتیجۀ اخلاقی اینکه با رشد روز افزونِ جمعیت ایرانیان مهاجر به کانادا به ویژه به شهر تورنتو، متاسفانه تنها حرکت رو به رشد عمده ای که از طرف برخی "روزنامه داران" صورت گرفته افزایش تعداد صفحات آگهی هاست. از آگهی های مجانی گرفته تا آگهی هایی که برای آن پولی هم به آگهی دهنده می دهند تا به نوعی کلاس کاری خود را بالا برند!!! و در برخی از موارد آگهی داد و ستد هم می شود. مثلاً یک صفحه آگهی به ازای سه پرس کباب کوبیده با برنج و نوشابه!! نه اینکه فکر کنید قصد مزاح و خنداندن شما را دارم. این عین واقعیت است. و چنین است که بسیاری، نشریات موجود را "آگهی نامه" و یا "آلبوم نامه" می نامند. البته قصد من جسارت به هیچ شخص و یا حرفه ای نیست. هدف تنها بیان حقایق و انتقاد سازنده در جهت سازندگی و به خود آمدن جامعۀ ایرانی مقیم کاناداست. چه مخاطبین محترم و چه تولید کننده گان زحمتکش. و این دو تا حدود بسیار زیادی با هم رابطۀ مستقیم دارند. هدف پیدا کردن راهکاری است برای بالا بردن کیفیت کارهای فرهنگی و اجتماعی. حال که قرار است کاری صورت بگیرد چرا آنرا به شکلی حرفه ای تر و آبرومندانه تر انجام ندهیم؟ من ادعا نمی کنم که مهرگان در این راه بهترین است اما سعی در بهترشدن و مرجع شدن دارد. و شاید به جرات بتوان گفت که کم غلط ترین نشریه در نوع خود می باشد. منظورم حتی غلط های فاحش املایی و دستوری چه در متن مطالب و چه در لا به لای آگهی های مندرج در آنهاست. تنها به عنوان یک نمونۀ بسیار ساده، در بسیاری از آگهی های برخی از این روزی نامه ها کلمۀ تلفنِ انگلیسی، با کلمۀ
Tell به معنای "گفتن" به سهو جابجا شده و صدها اشکال فنی و غیر فنیِ ریز و درشتِ دیگر.

امیدوارم همۀ ایرانیان عزیز با رعایت استانداردهای متداول در هر حرفه ای، در بالا بردن کیفیت کار حرفه ای خود بکوشند و به مشتریان و خوانندگان خود و در واقع به "خود" احترام بیشتری بگذارند. به گمان من دلیل عمدۀ این بی توجهی ها بی احترامی به خوانندگان و بی اهمیت دانستن کارِ خودشان است.  و البته ناگفته پیداست که خوانندگان محترم نیز تنها با توجه بیشتر به نشریاتِ مورد علاقۀ خود، چه از نظر کمک های مادی و چه از نظر ارسال نظر سنجی های سازنده، می توانند در این راه یاری رسانِ نشریات و در مجموع همۀ حرکت های فرهنگی دیگر باشند. بیایید به خود و دیگران احترام بگذاریم. بیایید بیشتر مشارکت کنیم.  


با سپاس

فرداد فرشته هوش

Comments