زَرتُشت اِسپَنتمان
نام
زرتشت
زَرتُشت، زردُشت، زردهُشت، زاردهُشت،
زره تُشت یا زراتُشت؛ در اوستا زَرَثوشْتَرَ به تعبیری به
معنی "دارنده روشنایی زرینرنگ" و به تعبیری دیگر "دارنده شتر
زردفام" و سرانجام به معنای "ستاره زرین"؛ نام پیامبر ایرانی و
بنیان گذار دین زرتشتیگری یا مزداپرستی و سرایندۀ "گاهان"؛ کهن ترین
بخش اوستا است. از بین این نامها زرتشت و زردشت معمول تر از
همه است.
زمانِ
زرتشت
در باب زمان زرتشت روایات مختلفی وجود دارد. بر اساس معتبر ترین تحقیقات و تایید
اکثر خاورشناسان، تولد زرتشت را از 600 سال قبل از میلاد مسیح و برخی تا 2000 سال قبل از میلاد مسیح
دانسته اند.
مکانِ زرتشت
در باب مکان تولد و ظهور زرتشت روایات مختلفی وجود دارد.
در باب مکان تولد زرتشت، آن را به روایتی شمال غربی ایران در نزدیکی دریاچه چیچَست
یا ارومیه در روستای انبی؛ و به روایتی دیگر شهر شیز که در میانۀ مراغه و زنکان است دانستهاند.
همچنین از این پیامبر ایرانی در یشتهای کهن سخن می آید که در "اَریانَ
و یَوچَه" در ساحل رود "دائیتی" در سرزمین قبایل ایرانی
متولد گردید. "زامیاد یشت" زیستگاه زرتشت را در ناحیه ای می
داند که در آن دریاچه ای است که مطابقت با دریاچه هامون دارد. به هر
تقدیر ناحیه "اَریانَ و یوچَه" گاه خوارزم پنداشته میشود و
گاه آنرا آذربایجان و بعضاً بدلیل مراسمی مذهبی که در ستایش "اَرُدویسورا
آناهیتا" میشود آنرا در سیستان ذکر کردهاند.
ظهور زرتشت را به روایتی پنج هزار و بیست و سه سال بعد از هبوط حضرت آدم و در
منطقۀ اردبیل و سبلان کنونی دانسته اند. پس از اعلام پیامبری در سن 30 سالگی،
زندگی بر زرتشت در منطقه شمال غربی ایران سخت شد و او ناچار به کوچ به شمال شرقی
ایران آن روزگار یعنی منطقه بلخ شد. این منطقه ایرانشهر نامیده می شد که
بخشی از نیشابور، ترشیز و کشمیر کنونی است و تختگاه لهراسب
و گشتاسب بود. در بلخ
زرتشت، گُشتاسب
شاه و
زنش کتایون، فرشوشتر و جاماسب را به کیش خود دعوت نمود و
آنان نیز پذیره
شدند. بدین ترتیب زرتشت از
پشتیبانی گُشتاسب شاه برخوردار شد و توانست دین خود را گسترش دهد.
وفاتِ زرتشت
زرتشت در سن 77 سالگی و به روز خیرایزد یا پنجم دی
ماه هنگامی که در آتشکده بلخ موسوم به نوبهار در حال عبادت
بود به دست یکی از تورانیان به نام "توربراتور" که برخی آن را
"براترکرش" هم نامیده اند کشته شد. برخی معتقدند که توربراتور
تغیر یافته نام تورباتور به معنی قهرمانِ قهرمانان است. واژه ترکی-مغولی باتور
به معنای قهرمان در فارسی به شکل بهادر نیز به کار رفته است.
تبار
و خانوادۀ زرتشت
نام خانوادگی زرتشت، اسپنتمان بود. مادر او "دُغدو" و پدر
وی "پوروشَسب" نام داشتند. پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی
دانشور و درستکار بود. دغدو دختر فریهیمرَوا از خاندان اشراف و دینور
بود. حاصل ازدواج پوروشسب و دغدو پنج پسر بود و زرتشت سومین آنهاست. زرتشت از همسر
خود به نام هووی شش فرزند داشت. نام سه پسر ایشان ایسَتواسْتَرَه، اورْوْتَتْنَرَه،
هْوَرْچیثْزَه و نام سه دخترشان فرینی، ثریتی و پوروچیستا
بود.
کتابِ زرتشت
کتاب اصلی زرتشت "زَند" بود. کتاب زند محتوی بر بیست و یک
نَسک است. نسک به معنی قسمت و بهره است. هر نسک زند دارای نامی معین است. چهارده
نسک از این کتاب نزد موبدان دین زردشت باقی بوده که در فتنه های ایران
از میان رفته است. زند بر دو بخش است. آنکه احکامش مطابق کتاب مه آباد است مه زند
خوانند و آنچه مخالف بود که زند گویند. پازند شرح و ترجمۀ زند است و
آنرا استا،
ابستا و اوستا نیز گفته اند. و بعضی گفته اند اوستا متن است
و زند شرح است.
اندیشۀ زرتشت
زردشت چون عناصر و کواکب را تمجید می کرده و
پیوسته در افروختن آتش و ساختن آتشکده
ها ساعی بوده، عوام او را آتش پرست گفته اند و آتش را قبلۀ زرتشت
خوانده اند و شعرا
در اشعار خود آورده اند.
امروز بر این باوریم که گاهان اثری قبل از زرتشت پیامبر محسوب میشود. زرتشت
از سرزمینی کهن برخاست که مردمانش آریایییانی بودند که به پرستش چهار رب
النوع مشهور بودند. "میترا" یا میتَر، "ورونایا"
یا وَرُون، "ایندرا" یا آندرا و "ناسیته" یا
ناستی که استنباط است آنها نمایندگان دو خدای آریائی "اهورا"
و "دئوها" یا دیوان بودند.
قبایل ایرانیان قدیم را قبایل "مادای" یا "ماد"
و نیز از قبایل "پارسوآ" یا "پاراسیکا" می دانند.
لذا منشأ خدایان یا کاثاها، همان رب النوع آریائی خورشید است. بنابر آن "سوُرّی"
SURYA مورد پرستش جنگجویان آریائی بود که هیجده قرن قبل از میلاد
آثار آن بجا مانده است. سورا خدای آریائیان یا سور که در اوستا "هوْرَ"
HVER نام برده شده است
در سده چهارده پیش از میلاد در آثار نوشتاری میتانی، خدایان آریائی قدیم،
ودائی یعنی ورونا و میترا، اندرا و ناسیته را میبینیم.
در کاثاها از اَهُورَ به مفهوم خردمند یا مزداه MAZDAH و یا مزداه اهور
برمیخوریم و از "دَیؤَ" DAVA به معنای خدای
اهریمن.
"سپَنتَامَینیو" نماد اهورائی گوهر پاک، نیکوئی، خیر و نور
مقدس پارسیان بود. و "انگْرمینیو" نماد اهریمن، شر و
ویرانگراست که هر دو جنبه آفرینندگی دارند. یکی سازندگی و دیگری ویرانگری.
در نظرگاه های زرتشتیان، ابدیت تعاقب بُعد مادی آفرینش است. در فلسفه
زرتشت که آن را "اَشا" نیز می نامند، قانون طبیعی، قانون
الهی، ازلی و ابدی است. "اشا" قانون راستی، درستی و داد
است. هر فعلیتی و هر کنشی چنانچه با قانون اَشا همخوانی و سازگار
نباشد و راستی و درستی آن بر عدالت و دادخواهی نیانجامد، از قانون اَشا خارج
است. اَشا درون پویایی و برون پویایی تکامل را به جهان عرضه می دارد.
گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک سه اصل اهورائی است
که در تار و پود قوانین زیستن بشریت ارمغانی جز جاودنگی ندارد.
زرتشت آزادی و اختیار را گزینشی برای مردم می داند. بهره کار هر
کس همان است که انجام میدهد. جبری برای اشخاص نیست. نیکی اشخاص جز بهره
ای از نیکویی و شر اشخاص جز شری برای وی نخواهد بود. دادِ اهورائی خدشهناپذیر
است و نیکی و شرارت اصالت دارند. |