ازدواج
ازدواج كردن و ازدواج نكردن هر دو موجب پشيمانی است.
سقراط
من خواست دو
تنی را زناشویی می خوانم که کسی را می آفرینند از آفرینندگانِ خود بیش. آنچه من
زناشویی می خوانم، احترام دو تن است به یکدیگر در مقامِ خواستارانِ چنین خواست.
این باد معنا و حقیقت زناشویی تان.
... خریداران را همگی پرواگر یافته ام و همه چشمانی تیز دارند. اما زرنگترین شان
نیز زنِ خود را سر بسته می خرد.
... عشق شما به زن و عشق زن به مرد، ای کاش همدردی با خدایان دردکش و پنهان بود!
برگرفته
از کتاب چنین گفت زرتشت؛ فریدریش ویلهلم نیچه
ترجمۀ داریوش آشوری
دل سپردن، آری، حکایتی است دلپذیر، لیکن دل را نشاید به اسارت دادن،
که تنها دست های حیات خانۀ دل است و بس.
و در کنار هم بایستید، نه بسیار نزدیک،
که پایه های حایل معبد، به جدایی استوارند،
و بلوط و سرو در سایه هم سر به آسمان نکشند.
برگرفته از کتاب
پیامبر؛ جِبران خَلیل جِبران
ترجمۀ مهدی مقصودی
پروندۀ مهرگان: با توجه به اهمیت و تاثیر روابط زناشویی در ساختار زندگی
فردی و اجتماعی افراد، و در نهایت سلامت روانی جامعه، موضوع این پرونده از مهرگان
به دیدگاه اجتماعی ازدواج اختصاص دارد. این پرونده بنا نیست تا قوانین و ضوابط
ازدواج را به طور تخصصی مورد بررسی قرار دهد. هدف تجزیه و تحلیل کاربردی ازدواج و
تاثیرات اجتماعی و فردی آن می باشد.
این پرونده به بررسی موارد زیر می پردازد:
. تعریف
ازدواج
. تاریخچۀ ازدواج
. انواع ازدواج؛ سنتی یا پیشرفته
. روانشناسی
ازدواج
. عوامل
موفقیت در ازدواج
. شاداب نگه داشتن ازدواج
. ازدواج
از دید آماری
تعریف
ازدواج
ازدواج[1] یک وصلت اجتماعی یا قرارداد قانونی
بین دو فرد مجزا است که نتیجۀ آن، خویشاوندی[2] است. ازدواج عُرفی است
در روابط شخصی افراد، که با توجه به فرهنگ های مختلف سبب مَحرمیت و رابطه جنسی بین
طرفین نسبت به هم می گردد. این عُرف در فرهنگ های مختلف دارای دیدگاهها و ویژگی
های متفاوتی است. این وصلت در اصطلاح عامیانه نکاح و یا زناشویی[3]
نام گذاری شده و معمولا با مراسمی که عروسی[4] نامیده می شود آغاز می گردد.
افراد به دلایل متفاوتی از قبیل موارد شرعی، اجتماعی، احساسی، اقتصادی، معنوی و
مذهبی ازدواج می کنند. این امر می تواند شامل ازدواج های از پیش تعین شده،
التزامات خانوادگی، بنا نهادن بنیان خانواده بطور قانونی، محافظت قانونی از
فرزندان و یا اعلام تعهد در ملاء عام باشد.
از طرفی ازدواج معمولا یک سری هنجارها و تعهدات قانونی بین طرفین درگیر ایجاد می
کند. در برخی از جوامع این تعهدات دامن گیر برخی از اعضای خانوادۀ طرفین نیز می
گردد. تقریبا در تمامی فرهنگ هایی که تعریفی برای ازدواج دارند، خیانت[5]
به عنوان یکی از تخلفاتی است که شرایط و ضوابط ازدواج را خدشه دار می کند.
تاریخچۀ ازدواج
چنانچه روایات نقل شدۀ فرهنگ های مختلف در خصوص پیدایش انسان را بررسی کنیم در می
یابیم که بیشتر فرهنگ ها و ادیان روایات مشابهی در بارۀ پیدایش و خلقت انسانِ
نخستین دارند. و تفاوت، تنها در نام و نحوۀ نقل داستان است. به هر صورت چنانچه افسانۀ
آدم و حوا و هابیل و قابیل را بپذیریم، چاره ای جز این نیز نداریم
که قبول کنیم نخستین ازدواج یا پیوند زناشویی در تاریخ بشریت بین فرزندان آدم و
حوا، یا در اصل بین یک برادر و خواهر صورت گرفت.
جدای از این مسئله، روایات متعددی در مورد ازدواج، در اقوام و ملل مختلف وجود
دارد. به عنوان مثال آورده اند که در یونانِ قدیم، زن مانند
کالا بود
و حتى خرید و
فروش می شد. و این به نوعی حقوق شوهر نسبت به همسرش بود. "در یونان،
زن شرعى مهجور بود، میکده ها و عشرتکده ها با رونق زن هاى بدکاره
مشهور بودند، گاهى حتى خود شوهران، زنان خویش را براى تمتّع
جنسى به دیگران قرض مى دادند؛ چنانکه پدر موستنس، خطیب معروف
یونان باستان، زن خود را به یکى از دوستانش هدیه کرده
بود." [6]
به استناد ویل دورانت
"در هند قدیم، با مرگ شوهر، هنگامۀ مرگ محتوم زن نیز فرا مى رسید؛ بدین گونه که پس از مرگ شوهر، زن را هم به
داخل آتشى که جسد مرد در آن مى سوخت، پرت مى کردند." [7]
"در
چین قدیم پدر خانواده، حق فروش زن و
فرزندانش و حتى حق کشتن آنها را نیز داشت و اصولاً زن پس از مرگ شوهر، براى نشان دادن وفادارى خود به شوهر، محکوم به خودکشى بود." [8]
از نحوه ازدواج ایرانیان پیش از "ماد" ها اطلاعات دقیقی در دست
نیست هرچند که گمان می رود تشکیل خانواده بر اساس محوریت زنان بود. این محوریت
زنان در زمان مادها تعدیل شد و حتی "چند همسری" به نوعی رواج یافت.
ازدواج با محارم و نزدیکان نیز در همین دوره رواج یافت. در ایران قدیم و در دورۀ
ساسانیان، نوع اصلی ازدواج ایرانی "زنیِ پادِخشای" نامیده میشد
که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود. همچنین گونهای ازدواج موقت
برای زنان وجود داشت که "چَگَر" نامیده میشد و آن هنگامی بود که
شوهر توانایی بارور کردن همسر خود را نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی
از نزدیکان میداد تا بچه دار شود. در این گونه از ازدواج رضایت زن شرط نبوده و
فرزندان حاصل به شوهر اول میرسید. نوع دیگری از ازدواج های ساسانی "خَویدوده"
بود که به معنای "پیوند زناشویی، هم
آغوشی، همبستری و عشقبازی مقدس و ستایش شده میان خواهر و برادر و خویشاوندان"[9] بود.
با ورود اسلام به ایران، موقعیت زنان به شدت رو به ضعف رفت و ازدواج برمبنای عشق،
کمتر به چشم میخورد. چند همسری در میان سطح بالای جامعه چنان رایج گردید که برای
سکونت همسران شاهان و خلفا، ساختن حرمسرا مورد توجه قرار گرفت. فقط حمله مغول
توانست موقتا تعدیلی در این وضع ایجاد نماید. با این حال از دورۀ صفویه تا اواسط
دوران قاجار، ازدواج برای زنان شهری، به مفهوم انتقال از اندرونی پدر به اندرونی
شوهر بوده است. این وضع در مورد زنان عشایر و جوامع روستایی به دلیل ادامه تفکر
مغولی بر آنان شکلی متفاوت داشته است.
انواع ازدواج؛ سنتی یا پیشرفته
ازدواج یکی از نقاطِ عطف و سرنوشت ساز در زندگی هر فرد، به ویژه بانوان محسوب می
گردد. برای بسیاری از بانوان به خصوص آنان که تفکرات سنت گرایانۀ بیشتری دارند (که
در بسیاری از موارد شاید تنها به دلیل چشم و هم چشمی هم باشد)، ازدواج همراه با
مراسم سنتی آن، بسیار مهم و حیاتی است. اجرای این مراسم در فرهنگ های قومی ایران، قدری
متفاوت است هر چند که کم و بیش دارای خمیر مایۀ یکسانی است.
ازدواج های سنتی ایرانی در عصر حاضر شامل مراحل زیر است:
خواستگاری
طلب
نامزدی کردن برای زناشویی و عروسی.
بله بَران
مرکب
از: بله محرف بلی، که عروس در مقابل وکیل داماد گوید قبول را + بران
- در تداول عامه، محل یا
مجلسی که در آن از اولیای عروس قول و اجازه ای گیرند تزویج دختر را. احتفالی برای
قول گرفتن و قول دادن کسان عروس و کسان داماد در مِهر و چیزهای دیگر.
شیرینی خوران
تشکیل
دادن مجلس جشن و سرور و شادمانی قبل از نامزدی و قسمت نمودن شیرینی بین حضار.
نامزدی
آیینی
که پیش از ترتیب مجلس عقد بر پای دارند و در آن زن و شوهر آینده حلقۀ مخصوص نامزدی را به انگشت یکدیگر کنند و خود را به همسری
یکدیگر مخصوص و نامزد گردانند.
عَقد
عقد لغتی است عربی و به معنای پناه بردن به کسی، گره زدن و محکم کردن ریسمان
است. عقد نکاح
به معنی اجرای صیغۀ مزاوجت و نکاح است، و ظاهرا در اصل، عقدِ
نکاح بوده که در
تصرف فارسی زبانان مضاف الیه آن حذف شده است.
سفرۀ عقد
گستردن بساط عقد پيش از عروس و داماد نوعی
كارت تبريك گويا با آرزوی سعادت برای زوج جوان بود. با اين هدف و به اين مضمون هر
تركيب و ماده ای كه در اين سفره به كار می رفت، معنايی ويژه و زيبا در خود داشت.
شايد امروز بيشتر عروس و داماد ها و اطرافيان آنها ندانند كه معنای تركيب سفره عقد
چيست و در اساس به چه منظوری گسترده می شود. يعنی از این رسم فقط صورت ظاهری آن
حفظ شده و به جا مانده است.
از اجزای سفره عقد می توان از موارد زیر نام برد. قرآن (سمبل مورد تاييد قرار
داشتن وصلت از سوی خداوند و طلب يمن و بركات الهی)، آینه (سمبل زلالی و صافی و
شفافیت)، شمعدان (سمبل گرمی، روشنایی)، جا نماز و مُهر، نَبات (سمبل شیرینی کام
عروس و داماد)، نُقل و سکه (سمبل روزی عروس)، تخم مرغ (نماد تولد و تداوم و
باروری)، نان و پنیر (نماد برکت)، گُل (نشانۀ لطافت و زیبایی )، فندق، گردو و
بادام (سمبل گسترده بودن سفره عروس و داماد)، سبزی (سمبل شادابی و طراوت)، میوه
های رنگارنگ (نشانه برخورداری از موهبت های رنگارنگ)، شیرینی (نماد شهد خوشبختی)،
عسل، جای حلقه، اسپند، یک جفت کَله قند برای ساییدن بر سر عروس و داماد.
جهاز بَران
جهاز لغتی است عربی و در لغت به معنای رَخت مُرده
و یا رَخت عروس است و آنچه از اثاث و ملک
که عروس به خانۀ داماد برد را گویند.
حنابندان
مراسمی است که در طی آن عروس و داماد بر کف دست
یکدیگر حنا می گذارند.
عروسی
عروسی لغتی است عربی و در اصطلاح به معنای همسری دختر یا زنی است با
مردی.
زفاف
زفاف لغتی عربی است و در اصطلاح به معنای فرستادن
عروس به خانۀ شوهر و عروس و داماد را همبستر کردن، می باشد.
البته در گذشته نه چندان دور رسومی
نیز وجود داشته که از میان رفتهاند. مانند نشان دادن عروس به قابله پیش از
عقد. و رسومی نیز وجود دارند که هنوز پابرجا هستند، ولی به شکل سنتی قدیم اجرا نمیشوند.
مانند خرید عروسی که معمولا باتفاق خانوادۀ طرفین صورت می گرفت.
در مقابل ازدواج های سنتی که تا حدودی دست و پا گیر و خارج از حوصلۀ زندگی شتابانِ
عصر حاضر به نظر می رسد، "ازدواج های پیشرفته" تری نیز وجود
دارند که در آن بیشتر به جنبه کاربردی ازدواج، یعنی پیوند زناشویی یا همان عقد و
نکاح، و آغاز زندگی مشترک پرداخته می شود. در این نوع ازدواج ها طرفین از بسیاری
از رسوم ذکر شدۀ بالا صرف نظر می کنند.
شاید بتوان نوع دیگری از ازدواج ها را "ازدواج های فرا پیشرفته" نامید.
و آن ازدواج هایی است که طرفین خود تصمیم گیرندۀ نهایی اند و حتی زیر یوغ دکان
داران دین هم نمی روند. و البته این نوع ازدواج تنها در کشور های پیشرفته تر امکان
پذیر می باشد که از آن به عنوان ازدواج غیر رسمی یا Common Law نام برده می شود. در کشور های با
قوانین اسلامی نه تنها این امکان (حد اقل به صورت علنی) وجود ندارد بلکه در صورت
اقدام، احکام شرعی بسیار سنگینی نیز متوجه شما خواهد شد.
صرف نظر از اینکه ازدواج سنتی، پیشرفته و یا فرا پیشرفته باشد، قوانین ازدواج دامن
گیر طرفین خواهد شد. این قوانین نیز با توجه به فرهنگ های مختلف بسیار متفاوت است.
بسیاری از قوانین ازدواج های اسلامی/ایرانی شرایط و ضوابط متفاوتی با جوامع غربی
دارند. بر طبق قوانین اسلامی حتی بسته به اینکه ازدواج شما موقت و یا دائمی باشد،
قوانین و ضوابط متفاوتی در مورد شما صادق خواهد بود.
روانشناسی ازدواج
متاسفانه در بسیاری از موارد افراد آنچه را که برای خود می
پسندند برای طرف مقابل نمی پسندند و این یکی از مواردی است که شرایط انتخاب شریک
زندگی، ازدواج و ثبات زندگی زناشویی بعد از ازدواج را مشکل ساز می نماید. به ویژه اینکه
افراد، چه زن و چه مرد، (البته این در مورد آقایان تا حدودی بیشتر صدق می کند) پس
از سال ها "خوشگذرانی"، بی قید و بند زیستن و کسب انواع و اقسام تجارب
جنسی، حال که نوبت به انتخاب همسر آینده شان می شود همه خواستار همسری به قول ایرج
میرزا "هرگز ندیده رنگ نوره" می باشند.
در روانشناسی ازدواج دو مبحث کلی مورد توجه است. یکی مباحثی است که به شرایط قبل
از ازدواج و در واقع به مرحله تصمیم
گیری برای ازدواج مربوط میشود، و مبحث دیگر شامل موارد حین و بعد از ازدواج
ست.
در مرحلۀ تصمیم گیری برای ازدواج تلاش میشود سئوالاتی از این قبیل پاسخ داده شود:
یک فرد چگونه میتواند زوج مناسبی برای خود انتخاب کند؟ در انتخاب زوج چه اولویت هایی را مد نظر قرار دهد؟ آیا شرایط مادی مهمتر هستند یا
شرایط
خانوادگی و فرهنگی؟ عوامل شخصیتی تا چه اندازه میتواند
ازدواج موفقی را پیش بینی کند؟ آیا تناسب و
همانندی در صفات شخصیتی مهمتر است یا مکمل بودن این خصوصیات؟ چگونه میتوان فهمید
دو نفر از لحاظ شخصیتی چقدر با یکدیگر تناسب دارند؟ و سوالاتی مشابه.
آنچه در فرآیند مشاورۀ ازدواج در این مرحله مورد توجه است، رعایت اصل تناسب و
اصل اولویت بندی است. بر اساس اصل
تناسب گفته میشود هر اندازه افراد از لحاظ شرایط
مادی، فرهنگی، شخصیتی و تحصیلی متناسب با یکدیگر باشند، ازدواج موفق تری خواهند داشت. به همان اندازه که ازدواج یک فرد از طبقه اقتصادی
بسیار بالا با فردی از طبقه
اقتصادی پایین عدم هماهنگی و در نتیجه احتمال عدم موفقیت را به همراه خواهد داشت، عدم تناسب ویژگی های شخصیتی نیز (حتی بیشتر) مشکلات عمیقی
را بروز
خواهد داد.
بر اساس اصل اولویت بندی گفته میشود چون در عمل، امکان ازدواج با فردی که تمام
جنبههای مورد نظر طرفِ مقابل را داشته باشد پایین است، بنابراین توصیه میشود بافراد با اولویت بندی و امتیاز دهی به هر یک از جنبههای مورد ملاک، تصمیم
گیری را
آسان تر انجام دهند. این نوع اولویت بندی در کلیه
تصمیم گیری ها مورد نظر است.
در مرحلۀ حین و بعد از ازدواج، مسائلی مورد بررسی قرار میگیرند که آغاز یک ازدواج موفق و تداوم آنرا تحت تأثیر قرار میدهند. دو فردی که با امر ازدواج، تصمیم میگیرند زندگی مشترکی را زیر یک سقف آغاز
کنند
تفاوت های عمیقی دارند. بخشی از آن به تفاوت های
وجودی بین مرد و زن، و بخش دیگر به تفاوت های اقتصادی، فرهنگی، تربیتی، خانوادگی،
و ... باز میگردد.
رسیدن به خط تعادلی مشترک، به نظر کمی مشکل میرسد. البته در اوایل زندگی با توجه
به ویژگی آرمانگرایی که طرفین دارند، این مشکلات هر چند وجود دارند اما شاید
کمتر به چشم بخورند.
در هر حال لازم است افراد در شرف ازدواج و زوج های جوان
مطالبی را که معمولا به عنوان عوامل آسیب رسان به رابطۀ همسران شناخته میشوند
بشناسند و در مواردی که به استحکام روابط آنها کمک میکنند آموزش بینند. روان
شناسی ازدواج در این مرحله، آشنایی با تفاوت های زن و مرد، روند حل مساله، مواجه با تغییرات
اساسی، و شیوه تعاملات مناسب را آموزش میدهد.
عواملی که از
نظر روانشناسی بر ازدواج تأثیر منفی میگذارند عبارتند از:
·
عدم تناسب فرهنگی، اجتماعی، شخصیتی و اقتصادی
·
عدم آشنایی زوج ها با برقراری ارتباط مناسب و تعاملات سازنده:
زوج هایی که روابط متعادل تری
برقرار میکنند، معمولا موفق تر هستند. زوج های ناموفق افرادی بودهاند که یک یا هر دوی آنها توان برقراری رابطۀ مثبت را نداشتهاند یا
بیش از حد
به این روابط بها دادهاند، به طوری که به نوعی
وابستگی کشانده شدهاند. به عبارتی به همان اندازه که سردی
در روابط عمدتا مشکل آفرین است، علاقمندی مفرط و خارج از حد که به صورت وابستگی و چسبندگی ظاهر میشود نیز مشکل آفرین خواهد بود.
·
عدم آشنایی زوج ها با فرآیند حل مساله و مواجهه با تغییرات اساسی زندگی :
هر فردی در طول زندگی خود با مسائل و مشکلاتی مواجه میشود و برای حل این
مسائل فنونی را بکار میبرد. برخی از این فنون منفی و برخی دیگر مثبت هستند. هر
چه زوج ها توان حل مشکلات را به شیوۀ مثبت داشته باشند و مثلا به جای قهر، داد و بیداد و غیره که شیوههای منفی هستند، به شیوه مؤثرتری
مثل بحث و
گفتگوی آرام و ... مسایل مابین خود را حل و فصل کنند،
موفق تر خواهند بود.
·
ازدواج قبل از 20 سالگی و یا پس از 30 سالگی
·
زوجین بعد از یک اتفاق یا حادثه ناراحت کننده ازدواج کرده باشند.
·
یک یا هر دو شریک زندگی در صدد فاصله گرفتن از خانواده اصلی خود باشند، یا
یکی
یا هر دو آنها به خانواده خود وابسته باشند.
·
زوجین دارای منظومهای از برادران و خواهران ناسازگار باشند.
·
زوجین در محلی بسیار نزدیک یا بسیار دور از هر یک از خانوادههای اصلی خود سکونت داشته باشند.
·
زوجین از نظر مالی، فیزیکی و یا عاطفی به خانوادۀ خود وابسته باشند.
·
زوجین قبل از یک دورۀ آشنایی 6 ماهه و یا پس از دورۀ نامزدی سه ساله ازدواج کرده باشند.
·
جشن ازدواج بدون حضور اعضای خانواده یا دوستان برگزار شده باشد.
·
زن پیش از، یا در طول اولین سال ازدواج باردار شده باش.
·
هر یک از زوجین با برادران، خواهران و یا والدین خود رابطۀ ضعیفی داشته
باشد.
·
هر یک از زوجین دوران کودکی یا نوجوانی خود را دوران ناخوشایند تلقی کنند.
·
الگوها در هر یک از خانوادههای زوجین بیثبات باشد.
عوامل موفقیت در ازدواج
وجود چند برگ کاغذ از قبیل سند ازدواج، پایبندی به قوانین مدنی، خانوادگی، مذهبی و
اجتماعی، عواملی تحت عناوین آبرو نزد خانواده و دوستان، حتی وجود فرزند یا فرزندان
در زندگی مشترک، هیچ نقشی در سعادت و خوشبختی در زندگی زناشویی دو نفر به معنی
واقعی، ندارند. وجود این عناصر ممکن است که تا حدودی طرفین را وادار به تحمل شرایط
موجود نماید اما خوشبختی و شادکامی واقعی به ارمغان نمی آورد.
بی جهت نیست که شعرا و نویسندگانِ فرهنگ های مختلف و دوره های مختلف در این باب
سخنوری ها نموده اند.
ازدواج پدیده ایست قراردادی و اجتماعی. جدای از نوع ازدواج که به آن اشاره شد، و
جدای از مسائل فرهنگی، اجتماعی، تربیت خانوادگی، و ... آنچه در پدیدۀ ازدواج مهم می
نماید، درک و شناخت طرفین از یکدیگر است. و اینکه دو طرف بپذیرند که مالک یکدیگر
نیستند. ازدواج قراردادی است اجتماعی که هر یک از طرفین در هر زمان و تحت هر
شرایطی حق ابطال آن را دارد. در این دنیا هیچکس مالک هیچکس نیست. شناخت و قبولِ
این حق و احترام به آن، مهمترین عامل استحکام در ازدواج می باشد. در ازدواج موفق
هیچیک از طرفین نسب به همدیگر حق برتری خواهی ندارند. قبول تساوی بین زن و مرد،
پذیرفتن اصل "آنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند" در
کانون خانواده، اعتماد به طرف مقابل، آزادی، آزاد اندیشی، یار و یاور یکدیگر بودن
نه صرفا بعلت پیوند زناشویی بلکه به عنوان دو دوست، صداقت در گفتار، رفتار و عمل از
مهمترین عوامل موفقیت در ازوداج و دوام و استحکام آن می باشند.
شاداب نگه داشتن ازدواج
همانطور که حفظ مقام قهرمانی از قهرمان شدن مشکل تر است و یا مادر شدن از مادر
بودن مشکل تر و مهم تر است، در مورد ازدواج نیز به صراحت می توان گفت که حفظ
ازدواج از ازدواج کردن بسیار مهم تر و مشکل تر است. بسیاری مشکل ازدواج را تنها در
نداشتن شرایط اقتصادی و مالی، که معمولا هم ناشی از شرایط و ضوابط دست و پا گیر
ازدواج های سنتی است، می بینند. غافل از اینکه مهمتر از آن، حفظ و شاداب نگه داشتن
ازدواج است. البته این به معنای نفی نقش مادیات در این زمینه نیست. بی شک توان
مالی و اقتصادی بالا راه گشای برخی از مراحل ازدواج است. به عبارتی داشتن توان
مالی شرط لازم است اما کافی نیست.
بی دلیل نیست که در بیشتر داستان ها، رمان ها و فیلم های عاشقانه و رمانتیک،
داستان تنها تا لحظه رسیدن دو نفر به یکدیگر ادامه پیدا می کند و معمولا اشاره یی
به ماجرا های بعد از آن نمی شود.
واقعیت این است که بسیاری از افراد، مدتی بعد از ازدواج به دلایل مختلف از هم خسته
شده و زندگی آن شور و هیجان اولیه را ندارد. افراد از یکدیگر لذت نبرده و چنانچه
عوامل ازدواج موفقی که در بالا اشاره شده در بین افراد وجود نداشته باشد متاسفانه
در حالت مطلوب منجر به طلاق، و در حالت غیر طبیعی و ناسالم منجر به تحمل همدیگر و
بعضا هر یک به دنبال راه خود رفتن، و خیانت می انجامد.
همان طور که در تعریف ازدواج اشاره گردید، ازدواج می تواند دلایل متعددی داشته
باشد. بدون در نظر گرفتن دلایل ازدواج شاید یکی از ویژگی های قرن بیست و یکم را
بتوان شکستن سنت ها و بنیان نهادن بدعت های نوین نامید. این سنت شکنی ها تا حدودی
در همه زمینه های اجتماعی، فرهنگی، علمی، هنری، و ... از جمله ازدواج کاملا
هویداست.
ازدواج از
دید آماری
- بررسی های آماری در کانادا نشان می دهند که تا پایان سال 2006، تنها 42% از
افراد بزرگسالِ واجد شرایط ازدواج، متاهل بودند. این رقم در سال 2001 حدود 50.1% و
در سال 1980 حدود 60% بود.
نتیجۀ اخلاقی: طبق این آمار می توان به راحتی نتیجه گرفت که درصد ازدواج در
افراد واجد شرایط ازدواج رو به کاهش است.
-
طبق داده های آماری، آقایان بین 20 تا 64 سالی که متاهل نیستند (مجرد، طلاق گرفته،
و یا جدا شده) 6 مرتبه بیشتر از افراد متاهل در خطر ابتلا به بیماری افسردگی قرار
دارند. این آمار در مورد زنانِ با ویژگی مشابه، رقم 3.5 مرتبه را نشان می دهد.
نتیجۀ اخلاقی: بر خلاف تصور بسیاری از افراد، آقایان در قبال تنهایی و تحمل
سختی ها و مشکلات زندگی بسیار شکننده تر از خانم ها هستند.
- طبق داده های آماری در سال 2000، متوسط سن ازدواج در کانادا برای خانم ها معادل
31.7 سال و برای آقایان معادل 34.3 سال بود. این آمار در دو دهه پیش از سال 2000
به ترتیب رقم های 25.9 سال برای خانم ها و 28.5 سال برای آقایان را نشان می دهد.
بر حسب اطلاعات آماری که در سال 1996 در ایران گرفته شده متوسط سن ازدواج برای
خانم ها معادل 22.1 سال و برای آقایان 25.3 سال بود.
نتیجه اخلاقی: سن ازدواج در خانم ها معمولا پایین تر از آقایان می باشد. و
اینکه به مرور زمان سن ازدواج افراد رو به رشد است. یعنی افراد در سن بالاتری نسبت
به نسل های گذشته ازدواج می کنند.
- طبق داده های آماری در کانادا در سال 2001، حدود 16% زوج ها دارای ازدواج از نوع
فرا پیشرفته یا common law بوده اند. این آمار
نیز در مقایسه با آمارهای مشابه در سال های قبل رو به رشد می باشد.
نتیجه گیری کلی از داده های آماری: با گذشت زمان، افراد در سنین بالاتری
ازدواج می کنند و درصد ازدواج نیز به نسبت رو به کاهش است. این در حالی است که این
آمار و ارقام با آمار طلاق و جدایی های بعد از ازدواج مقایسه و بررسی نشده است. بررسی
و کالبد شکافی هر یک از این موارد به کنکاش های جامعه شناسی، اقتصادی، فرهنگی،
روانشناسی، و ... در سطحی عمیق تر نیازمند است که از حوصله این گزارش کاربردی خارج
است. در آینده نزدیک پرونده مهرگان به بررسی این عوامل از دیدگاه های مختلف به طور
مجزا خواهد پرداخت.
پانویس ها:
1. Marriage
2. Kinship
3. Matrimony
4. Wedding
5. Adultery
6. محمد حکیم پور، حقوق زن در کشاکش سنت و
تجدّد، ص 79
7. تاریخ تمدن ویل دورانت، جلد اول، ص 249-246
8. . تاریخ تمدن ویل دورانت،
جلد سوم، ص 1066
9. فرهنگ لغت دهخدا
سوتیتر ها:
چنانچه افسانۀ آدم و حوا و هابیل و قابیل را بپذیریم، چاره ای جز این نیز نداریم
که قبول کنیم نخستین ازدواج یا پیوند زناشویی در تاریخ بشریت بین فرزندان آدم و
حوا، یا در اصل بین دو برادر و خواهر صورت گرفت.
تقریبا در تمامی فرهنگ هایی که
تعریفی برای ازدواج دارند، خیانت[5] به عنوان یکی از تخلفاتی است که
شرایط و ضوابط ازدواج را خدشه دار می کند.
در ایران قدیم و در دوره
ساسانیان، نوع اصلی ازدواج ایرانی "زنیِ پادِخشای" نامیده میشد که در
واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود.
با ورود اسلام به ایران، موقعیت زنان به شدت رو به ضعف رفت و ازدواج برمبنای عشق،
کمتر به چشم میخورد. چند همسری در میان سطح بالای جامعه چنان رایج گردید که برای
سکونت همسران شاهان و خلفا، ساختن حرمسرا مورد توجه قرار گرفت.
برای بسیاری از بانوان به خصوص آنان که تفکرات سنت گرایانۀ بیشتری دارند، ازدواج
همراه با مراسم سنتی آن، بسیار مهم و حیاتی می باشند.
شاید بتوان نوع دیگری از ازدواج ها را "ازدواج های فرا پیشرفته" نامید.
و آن ازدواج هایی است که طرفین خود تصمیم گیرندۀ نهایی اند و حتی زیر یوغ دکان
داران دین هم نمی روند.
افراد، چه زن و چه مرد،
پس از سال ها "خوشگذرانی"، بی قید و بند زیستن و کسب انواع و اقسام
تجارب جنسی، حال که نوبت به انتخاب همسر آینده شان می شود همه خواستار همسری به
قول ایرج میرزا "هرگز ندیده رنگ نوره" می باشند.
وجود چند برگ کاغذ از
قبیل سند ازدواج، پایبندی به قوانین مدنی، خانوادگی، مذهبی و اجتماعی، عواملی تحت
عناوین آبرو نزد خانواده و دوستان، حتی وجود فرزند یا فرزندان در زندگی مشترک، هیچ
نقشی در سعادت و خوشبختی در زندگی زناشویی دو نفر به معنی واقعی، ندارند.