سال اول / شمارۀ ششم / سخن سردبیر/ زوال عصر خود محوری

زوالِ عصر خود محوری

اعجاز، فرزندِ باور است
و مغناطیس خود را
از رگه تلاش ها بر می مکد.
                   
     احسان طبری


با سلام؛

در زندگی می توان از هر پدیده ای درسی آموخت، به شرط آنکه قدری پیرامون وقایعی که در اطرافمان اتفاق می افتد بیشتر تامل کنیم. شاید به همین دلیل می گویند عرصه جامعه بهترین دانشگاه است. 
مطمئنم با توجه به اهمیت فوتبال نزد ما ایرانیان، بسیاری از شما خوانندگان محترم بازی حساس دیدارهای آرژانتین و آلمان، در مرحله 8/1 نهایی از بازی های جام جهانی 2010 آفریقای جنوبی را ملاحظه نمودید. بازی بسیار حساس و مهم بین دو تیم قَدر و پرسابقه در فوتبال جهان و نتیجه بسیار حیرت آور آن. آلمان 4؛ آرژانتین 0. نتیجه ای غیر قابل باور برای بسیاری. آرژانتین که یکی از چهره های محبوب فوتبال جهان است و در این جام با مربیگری "دیه گو مارادونا" چهره  ماندگار و جهانی در عرصه فوتبال به جام جهانی آمده بود، در کمال تعجب و ناباوری، با شکستی سخت از دور رقابت های این دوره از مسابقات خارج گردید.

و اما انگیزه ای که مرا واداشت تا این سطور را بنویسم، نه بازگویی نتایج این بازی و نه تحلیل کارشناسانۀ آن بود؛ چرا که نه فوتبالیستم و نه کارشناس امور فوتبال. نکته بسیار با اهمیت و بارز در بازی تیم آلمان "کار گروهی" این تیم به معنای واقعی کلمه بود. به نظر من مهمترین عامل پیروزی تیم آلمان، و آن هم با چنین نتیجه ای و در مقابل تیم قدری چون آرژانتین، تنها و تنها کار گروهی بود که هر بینندۀ کنجکاوی به وضوح متوجه آن می شد. البته در کنار این فاکتور، فاکتور های بسیار دیگری از قبیل نظم و انظباط در بازی، داشتن سرعت، تکنیک بالا، استقامت و آمادگی جسمانی بالا، هوش و درایت بازیکنان، خونسرد ولی هوشیار بودن در لحظات حساس بازی و ... نیز دخیل بودند، ولی نکته کلیدی از دید من تنها و تنها در کار گروهی تیم بود. هر یک از عوامل دیگر بدون اهمیت دادن و فهم کار گروهی و مهم بودن نتیجه نهایی، راه به جایی نمی بُرد. بازیکنان حملۀ تیم آلمان در نزدیکترین موقعیت ها نسبت به دروازه تیم حریف، همچنان هوشیارانه چشم به دیگر یاران خود داشتند و هیچ شتاب و تعصبی نسبت به اینکه خود، زننده گُل باشند نداشتند. چرا که از دید آنان نتیجه بازی مهم بود و نه ثبت گُل به نام خود. و همه، نتایج درخشان این چنین طرز تفکری را به وضوح دیدیم. نکته بسیار با اهمیت دیگر این بازی آن بود که تیم آلمان علی رغم پیشتاز بودن در بازی به لاک دفاعی فرو نرفت، اتلاف وقت ننمود و تا دقایق پایانی مسابقه کماکان به حملات خود ادامه داد تا با جوانمردی فاتح این مسابقه شود.

و اما درس های بسیار با اهمیت و کاربردیی که از این بازی، و برای همه عرصه های زندگی می توان گرفت، یکی این است که در پیشبرد و موفقیت هر کاری، خصوصا فعالیت های اجتماعی و فرهنگی، مساعدت و همیاری همگان لازم و ضروری است و هر کس بنا به نقش خود تاثیری سرنوشت ساز در نتیجه نهایی آن فعالیت دارد. دیگر اینکه دوران خودمحوری و مطرح شدن فردی، از میان رفته و این ربطی به ورزش و فوتبال هم ندارد. در همه زمینه ها همینطور است. حتی در بسیاری از عرصه های علمی نیز چنین قانونی حاکم است. به عنوان مثال دیگر زمان انیشتین شدن، پاستور شدن، نیوتن شدن و ... گذشته است. اصولا امکانش نیز وجود ندارد. و شاید این یکی از بحران های عصر حاضر باشد. نکته بسیار با اهمیت دیگر این است که تنها و تنها با سخت کوشی، نگرفتن عذر و بهانه و درایت و اتکا به زور بازو می توان از سد مشکلات و محالات گذشت و پیروز شد. عرصه شدید رقابت های جهانی در هر زمینه ای فرصت هیچ عذر و بهانه ای را به کسی نمی دهد. نتایج موفقیت آمیز از آنِ کسانی است که به راستی حرفی برای گفتن دارند و در عرصه عمل هم آن را به اثبات می رسانند. با دعا و تلسم و جادو هم نمی توان راه به جایی برد.
و نکته نهایی این که تنها با اتکا به افتخارات گذشته نمی توان در عرصه نبرد عصر حاضر نمایان شد. باید آموخت که چگونه از غرور و افتخارات گذشته، در زمان حال استفاده نمود. تنها با تفکر "من آنم که رستم بود پهلوان"ی نمی توان جایگاهی کسب نمود. آنچه مهم است استفاده و درک افتخارات گذشته و تلاش مفرط در زنده نگاه داشتن افتخارات پیشین است. چرا که حفظ قهرمانی از قهرمان شدن بسیار سخت تر است.   
و البته رسیدن به این شعور اجتماعی نیز نیازمند گذشت زمان و رسیدن به سطحی از آگاهی است. و این چیزی نیست که بتوان آن را به افراد تزریق نمود و یا یک شبه انتظار معجزه داشت. اگر جوامع را به تیم های فوتبال تشبیه کنیم خواهیم دید که تنها راه موفقیت و سربلندی یک جامعه در گرو پذیرفتن این اصل مهم یعنی پذیرش انجام کار گروهی و پرهیز از خودمحوری است. و علی رغم اندیشه های فرا فرهنگی و دهکده جهانی بودن زندگی در قرن 21، کماکان افراد به ریشه ها و خاک پاک سرزمین خود افتخار می کنند و سربلندی و پر آوازه بودن آن را خواستارند که البته منافاتی با داشتن تفکرات فرا فرهنگی هم ندارد.

با سپاس

فرداد فرشته هوش

 

Comments