سال اول / شماره ششم / دکتر فیل

گزین گویه های دکتر فیل

دکتر "فیل مک گرو" روانشناس معاصر آمریکایی، میزبان برنامه تلوزیونی و استراتژیست زندگی، متولد 1950 در "اوکلاهامای" آمریکا می باشد. وی مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه "مید وسترن" شهر "ویچیتا فالز" ایالت تگزاس گرفت و چهار سال پس از آن مدرک فوق لسیانس و دکترای روانشناسی خود را از دانشگاه "نورت تگزاس" اخذ نمود. دکتر فیل در سال 1979 به همراه پدر خود که او هم دکتر روانشناس می باشد شروع به کار روانشناسی نمود.
 

برنامه های تلوزیونی یک ساعته و روزانه دکتر فیل، که از سپتامبر سال 2002 راه اندازی شده، دارای رتبه دوم در بین تمام برنامه های تلوزیونی مشابه در شبکه های مختلف دنیا می باشد.
دکتر فیل نویسنده 6 کتابِ دارای رتبه نخست، در لیست پرفروش ترین کتاب های نشریه نیویورک تایمز است. از جمله این کتاب ها عبارتند از: "شیوه های زندگی"، "رهایی در روابط"، "خود مهم انگاری"، "راه حل نهایی کنترل وزن"، "اول خانواده" و "کسی را که می خواهید پیدا کنید، کسی را که پیدا کردید اطلاح کنید". همچنین کتاب "دستورات نهایی آشپزی برای کنترل وزن" وی در لیست پر فروش ترین کتاب انتشارات نیویورک تایمز قرار دارد. کتاب های دکتر فیل تا کنون به 39 زبان دنیا ترجمه شده و بیش از 24 میلیون کپی از آنها انتشار یافته است.

دکتر فیل از سال 1976 با همسر خود "رابین" ازدواج نموده و دارای دو فرزند پسر به نام های "جی" و "جوردن" می باشد.


همواره با پرسشگری آغاز کن، حتی اگر فکر می کنی که همۀ پاسخ ها را بلدی. نه تنها به هر آنچه که می گویند گوش کن، بلکه طوری رفتار کن که به حقیقت داری به آنها گوش می کنی.
 
اگر کسی این اطراف هست که با من موافق نیست، به یقین یک جایی، یک روستا به دنبال یکی از احمق های خودش می گردد.  

یک مرد نمی تواند با یک زن "تنها یک دوست" باشد. همین و بس.

من فکر می کنم ما در آمریکا خیلی عجولانه طلاق می گیریم. به نظر من قبل از اقدام به چنین کاری ابتدا شما موظفید که راه خودتان را پیدا کنید. این بدین معناست که باید همه کارهای لازم را انجام دهید. شما باید هر سنگی را بیندازید و هر راهی را امتحان کنید قبل از اینکه واقعا تصمصم به انجام این کار بگیرید.

بعضی وقت ها شما تصمیم درست می گیرید و بعضی وقت ها درست تصمیم می گیرید.

من به شما قول می دهم بدترین کار ممکنی که ما می توانیم انجام دهیم، این است که بدون هیچ دلیلی خود را به رنج و عذاب بیاندازیم.

وقتی شما به اتفاقاتی که در دنیا می افتد پشت گوش می افکنید، بدین معناست که به حرف مردم پشت گوش می اندازید. آنچه که شما انجام می دهید پاسخی است که به خودتان می دهید در بارۀ آنچه که آنان به شما می گویند. بنابراین این همه، در باره خود شماست، نه در باره آنها.   

اگر قرار است به کسی اعتماد کنید، به خودتان اعتماد کنید، نه به کسی که بهترین ها را در قلب خودش برای شما نمی خواهد.

این ما هستیم که به مردم می آموزیم که چگونه با ما رفتار کنند.

هدیۀ زندگی و وظائف آن، از آنِ تو ست. تو حق نداری که در کنار خط بنشینی؛ از عمر خودت استفاده کنی و به بازی برگردی.

ما همه نقابی برای اجتماع داریم. آیا درست می گویم؟ وقتی که بیرون می رویم، آن را بر چهرۀ خود می گذاریم و سعی می کنیم که بهترین باشیم و بهترین حرکات را نزد عموم انجام دهیم. اما حقیقت واقعی انسان ها در پشت این نقاب اجتماعی نهفته است. چیزی که به درستی به آن معتقدیم و چیز هایی که قادر به انجام آنها هستیم.

من هر زمان که به چشمان معلمی نگاه کنم، احساس شرم می کنم. چرا که ما به ازای چیزی ناچیز توقعات بسیار بزرگی از آنها داریم.

هر کسی باید این فرصت را داشته باشد تا هر آنچه که می خواهد و می توانند انجام دهند.

آیا کاری که امروز انجام می دهید، کاری است که واقعا دوست دارید انجام دهید و یا صرفا به خاطر اینکه دیروز انجامش می دادید، انجامش می دهید؟

عقیده و نظر مانند باسن ها هستند، هر کسی یکی داره.
       

 

Comments