سال اول / شماره ششم / اصول تربیتی کودکان / بابک مدنی

اصول تربیتی کودکان
هدف، ضروریات، عمل صحیح و موارد خاص
ادامه سلسه مقالات فرشتگان زندگی

این مبحث ادامه سلسله مقالات کاربردی "فرشتگان زندگی"  است که در شماره های پیشین مهرگان چاپ گردید. جهت دسترسی به متن کامل این مقاله بهقسمت بایگانی وب سایت مهرگان مراجعه فرمایید.

این مقاله به مباحث
زیر می پردازد
:

1. هدف گذاری تربیتی
2. ضروریات مناسب اهداف
3. عمل صحیح تربیتی (ارتباطات، انضباط و جریمه، اصلاح رفتار)
4. کودکان و چند مورد خاص





1. هدف گذاری تربیتی

باید در ابتدا مشخص کنید:


1.1 چگونه فرزندی می خواهید؟
منطقی، شاد، امیدوار، پاسخ خواه، با اعتماد به نفس، با تلاش خردمندانه و مهربانانه برای بهتر کردن دنیا با مشارکت همنوعانش، شجاع درتعریف و تحقق حقوقش بی تخریبگری، دارای قدرت خویشتنداری و خود انضباطی و تاخیر در برآورد نیازها تا یافتن راهی منطقی و ... یا عکس موارد ذکرشده
.

1.2 جامعه مطلوب کدام است؟
 
جامعه ای که آغوش باز دارد برای نوزایی هر اقلیتی و صدای متفاوتی و تامین امنیت آنان از تجاوز اکثریت، جامعه ای که قدرت در آن قابل نقد و قابل انتقال بی خشونت است و علاقه مند به پاسخ دهی در برابر وظیفه مباشرت در برابر مردم، حرکت به طبقات بالاتر اقتصادی، اجتماعی ممکن است با خلاقیت و هوشمندی و تلاشی  که انسان ستیزانه نباشد و ... و یا عکس موارد ذ کر شده.

 

بر پایه هدف گذاری های تربیتی، والدین، معلمان و نهادهای رسمی آموزش و ... بخوبی در خواهند یافت که چه موضوعات آموزشی، چه رفتاری و چه برنامه ریزیی باید در پیش بگیرند تا به این اهداف دسترسی بیابند. درخواهند یافت که باید بازنگری در باورها و ... بکنند و با خود تنظیمی، الگوهایی متناسب اهداف ایجاد کنند. و بدین شکل خواهند دانست که برای پرورش گل رز (خردورزی و مهرورزی) نمی توانند تخم خرزهره (نفرت، کین و تعصب) بکارند و یا برای قارچ زدایی از گلبرگ های لطیف گل رز (اشتباهات کودکان و ...) نباید آنان را از ریشه سوزاند و پرپر کرد (تحقیر و خشونت)

2. ضروریات مناسب اهداف

2.1 شناخت و نگرش والدین به خود، هستی و عملکرد آنان

آیا خود از زندگی شناخت منطقی، نگرشی پویا و امیدوارانه داریم؟ آیا مدیریتی صحیح بر احساس و رفتار و انتخاب های خود داریم؟ آیا رفتار منطقی و اعصاب و روان سالم و دانش ارتباطی صحیح و مناسب داریم؟

 

2.2 شناخت و نگرش والدین به کودک

آیا شناخت درست و علمی از کودک داریم تا بر پایه آن انتظارات واقعی داشته باشیم؟ آیا نگرش انسانی به کودک داریم؟ او را خوب می دانیم با همه اشتباهاتش؟ که باید با احترام، رفتار درست را پس از اینکه خود دانستیم، به او هم با روش های گوناگون چون بازی ...بیاموزانیم؟ بدون آنکه باری از گناه بر دوش ضعیف فرشته نهیم؟ یا کودک، خوب است اگر مطیع و بی صدا و گوش به فرمان باشد؟ آیا کودکان گوش به فرمان فعلی، فردا همه را گوش به فرمان و خفه شده نمی خواهند؟

 

2.3 امکانات

آیا توان اقتصادی و زمان کافی و متناسب چنین هدفی داریم؟ تغذیه، آموزش، تفریح و ... برای کودک

 

3. عمل صحیح تربیتی (ارتباطات، انضباط و جریمه، اصلاح رفتار)

 

3.1 ارتباطات - احترام و صمیمیت، فهم نحوه ادراک دیگران
در بسیاری از موارد، ناخشنودی و مشکلات بین کودکان و والدین ناشی از نحوه ارتباط با یکدیگر است. و اصل مساله، چه بسا در فضایی مناسب، چالش برانگیز و آسیب زا نمی باشد. در ارتباطات، توجه به دو موضوع مهم است، احترام و حفظ صمیمیت در ارتباطات و  عامل دیگر فهم نحوه درک دیگران.

احترام و صمیمیت
در ارتباطات، اولین عامل مهمی که می تواند فرآیند را دلپذیر کند، احترام و صمیمیت است. برای این احترام، زمینه های دیگری باید در ذهن و عمل افراد وجود داشته باشد که شامل مواردی است چون:
باور به آزادی و حق انتخاب برای دیگران، انعطاف پذیری و تعادل.

مواردی که باید در این مورد به آن توجه شود، عبارتند از:

§         خطاب کردن کودک با ترکیب اسمش با عزیزم، جان و ... و عادت به این کار با لحنی صمیمانه، چه بسا در مواقعی فقط نامیدن اسمش به تنهایی می تواند آگاه کننده (تنبیه) باشد.

§         بلند نکردن صدا، جارو جنجال به پا نکردن، خشم خود را برسر کودکان نکوفتن و یادگیری مدیریت خشم و استرس.

§         عدم استفاده از کلمات زشت و توهین آمیز.

§         پرداختن فقط به موضوع بر اساس پندار خود از معایب و محاسن یک عمل، بگونه ای که قابل فهم با سیستم ادراکی کودک باشد.

§         گوش دادن کامل و پویا به کودک، آنچنان که بزرگسال محترمی، دیدگاهش را مطرح می کند. مسخره نکردن کودک حتی در دل خود و اگر نیاز است از اضطراب کودک کاسته شود می توان از شوخ طبعی ملایمی استفاده کرد که صمیمیت در آن برای کودک قابل درک باشد، یا موکول کردن صحبت به ساعاتی دیگر برای کاهش استرس. در هرصورت هدف، محکوم کردن و بدار کشیدن نباید باشد. بلکه آگاه کردن کودک است و اگر نمی پذیرد، موانع آن را باید پیدا کرد و بر طرف نمود ولی همواره با متانت و صبر،آنچنان که با بزرگسال دیگری،متمدنانه، تعامل می کنیم.

§         عدم خشونت، به معنای عدم جدیت در برخورد با رفتارهای آسیب زا نیست. جدیت با حفظ صمیمیت، مانند داروی تلخی است که کودک خود می داند برای بهبود، گریزی از آن نیست و هرگز اینگونه نمی اندیشد که والدین با داروی تلخ، قصد آزارش را دارند. جدیت بی خشونت با حفظ صمیمیت، یاد گرفتنی است و نیازمند خلقی متعادل است.


فهم نحوه ادراک دیگران

فهم اینکه دیگران به چه روشی می فهمند.
1. انسان ها برای فهمیدن موضوعات، از سیستم های متفاوتی استفاده می کنند. مثل روش های دیداری، شنیداری، لمس کردن، نوشتاری و ترکیبی.

§         بنابر این برای کسی که سیستم ادراکیش بیشتر دیداری باشد، آموزش از طریق نقاشی، پوستر، عکس، فیلم و ... بسیار مطلوب و پربازده است. همچنین، بکار گماردن او در فعالیت های بصری و دیداری و سرمایه گذاری بر او در این زمینه ها.

§         برای فرد شنیداری، صدا و آواها بسیار مطلوب است و آموزش از طریق موسیقی، صحبت، قصه گویی و... مطلوب است.

§         برای روش لامسه ای، کاردستی، بازی، نمایش و صحنه سازی و ...

برای تاثیر گذاری بر کودکان، باید روش ادراکی آنان شناسایی شود، تا بتوانیم قابل درک او با او ارتباط موثر داشته باشیم و با این کار، هم بیهوده کودک آزاری نمی کنیم و هم، مهارت "خوب والد بودن" خود را به اثبات می رسانیم.

2. اطمینان از دریافت درست همدیگر

از او خواسته می شود که مطالب را تکرار کند یا مطالب مورد نظر او از طرف والدین تکرار شود و او می تواند اشتباهات را اصلاح کند.

3. اطمینان از اجرای درست
در ابتدا با او تمرین می شود و سپس در شرایط واقعی از او می خواهیم که عمل کند.

مانند خرید، تلفن زدن ضروری، مسواک زدن و ...


3.2 انضباط و جریمه

انضباط ( discipline) یک نوع زبان و ارتباط رفتاری است و تاثیر بسزایی دارد بر افزایش احترام به خود (self esteem) و یادگرفتن اینکه برای آزادی باید محدودیت هایی را پذیرفت. فراتر از محدودیت ها، یعنی تجاوز به آزادی دیگران و این جریمه (تنبیه) دارد( Dr. Lee Salk)، که قبلا قرارش گذاشته شده است. مانند قوانین ورزشی، رانندگی و ...

راه های ارتباط گفتگو است و والدین باید بر پایه دانایی و امکانات عمل کنند و کودک نباید از راه غیر ارتباط مدنی به خواست خود برسد. بعضی از موارد که باید در زمینه انضباط به آنها توجه شود عبارتند از:

 

1. گذاشتن حداقل ضوابط مفید و جریمه های متناسب نقض آن که قابل فهم کودک باشد. تنبیه همچون جریمه ای است در ورزش، رانندگی،ضوابط حرفه ای و ... که هم افراد درگیر آن فعالیت، باید از قبل آن ضوابط رابدانند، و هم بدانند که ضروری است  برای حرکت درست در مسیری که با دیگران مشترک هستیم، هرچند مقاصد متفاوت را دنبال می کنیم. جریمه بازیگر خشن  عدم حضور برای مدتی در بازیهاست، نه آنکه با خشونت کلامی و فیزیکی داور مواجه شود.

از طریق بازیها، باید ضرورت وجود محدودیتها، که امکان پذیری بازی را سبب می شوند و  همچنین جریمه های نقض قواعد بازی را آموزش داد. چه بسا می توان بازیهایی با قواعد ابتکاری و جریمه های ابتکاری با  مشارکت  فعالانه کودک  طراحی  کرد،  که بازی قابل اجرایی را ایجاد کند و این تاثیر می گذارد بر آفرینشگری، پرسشگری، ضابطه مندی و ...


2. زمان در انضباط دارای دو نقش است.
- سن کودک که هرچه کوچکتر باشد، بر رویداد دور تر نمی تواند تمرکز کند.

- مدتی که والدین و ... می توانند احساس خود را برای برخورد مناسب مدیریت کنند و از رفتارهای واکنشی و بی فکرانه پرهیز کنند.


3. برنامه ریزی برای کودک با مشارکت کودک با کارهای که دوست دارد. همچنین کارهایی که لازم است، بطوریکه کارهای نه چندان مطلوب بین موارد مطلوب باشد.
  

4. کنش هماهنگ پدر و مادر در نقض ضوابط توسط کودک و دو ساز متفاوت نزدن.

5. رعایت ضوابط توسط خود والدین اگر مرتبط به آنها هم بشود (مرتب کردن رختهای خود پس از بیرون آمدن، فریاد نزدن، عدم پرتاب اشیا وقتی اعصاب نداریم! دعوا نکردن همسران با هم، دروغ نگفتن و ...

6. تلاش برای آنکه کودک، "خود انضباطی"، را در پیش گیرد. (در 1.5 تا 3سالگی)

7. اگر اشتباهی صورت می گیرد که آسیب جدی دارد، هربار باید از انجام آن کار با متانت جلوگیری کنیم و آسیب احتمالی آنرا گوشزد کنیم و یا شرایط پیدایش آن وضعیت را بهم بزنیم یا جایگزینی بی آسیب فراهم کنیم.
تهیه صندلی کوتاه تر، پارچ پلاستیکی، گذاردن کاغذ های باطله برای تجربه پاره کردن و تجزیه کردن کودک و ...

8. باید متوجه باشیم که بقدر نیاز به فرشتگان زندگی توجه مثبت بنماییم که آنان نخواهند با نقض عمدی ضوابط، توجه مارا جلب کنند یا برای انتقام از توجهات منفی والدین، چنین کنند.

9. ضوابط باید متناسب رشد کودک تغییر یابد و کاملا به اطلاع او رسانده شود.

10. بجای تلاش برای کنترل کردن کودکان و فرزندان، باید "خود انضباطی" را در آنها نهادینه کنیم. و این نیازمندعواملی است مثل: حسن ظن کودکان به والدین، فهم سودمندی ضوابط و توانایی اجرای ضوابط، وجود راهکاری  سالم برای به چالش کشیدن ضوابط و تغییر آنها و گذاردن چند انتخاب در آن زمینه برای کودک.

11. برای ضابطه گذاری درست و اطلاع دادن بموقع به کودکان باید شناخت کافی از مراحل رشد کودکان داشته باشیم تا هم جلوی آسیبهای جدی را بگیریم و هم با ضوابط نامناسب کودک آزاری نکنیم.

 

12. چند نمونه از ضوابط مفید:

1. پرتاب نکردن بی خبر اشیا و در عوض طراحی بازی خاصی در زمان خاصی برای این خواست کودک با توپی سبک و ...

2. نکشیدن برگ گل ها و در عوض کمک به آبیاری با حضور و کمک او با آبپاش کوچکش در زمان خاص و همواره وفاداری به قرارهایمان با فرشتگان. پایه های احترام به قرارهای بزرگ اجتماعی از آن روز که کودک را بی اهمیت می پندارید، شکسته می شود، ولی افسوس که صدایش را نمی شنویم و آنگاه که شنیدیم شاید دیر باشد.

3. دعوا و کتک کاری نکردن: در عوض طراحی کشتی و یا استفاده از کیسه ورزشی برای ضربه زدن و ...

4. انجام تکالیف پس از مدتی استراحت در زمان خاصی ...

5. مسواک زدن و مرتب کردن تخت و ...

6. رعایت نوبت و احترام در بازی های گروهی

3.3 اصلاح رفتار

1. از آنجاکه آموخته های کودک از والدین و نزدیکانش است، بنابراین اصلاح بسیاری از رفتارها را باید والدین از خود شروع کنند: داد نزدن، دروغ نگفتن، مدیریت خشم و استرس، ریخت و پاش نکردن و ولو نکردن اسناد و مدارک جلوی کودک، رعایت آداب غذاخوری، تشکر از همسر، عذرخواهی از شتابزدگی در قضاوتی، مطالعه کتاب، بحث و بررسی موضوع کتاب،خواندن کتاب برای کودک، صحبت برای کودک با انجام کاری که برایش انجام می دهیم، گوش دادن پویا به اطرافیان (در این روش سعی می کنیم در آغاز، کلام گوینده را آنچنان که هدفش است، درک کنیم. بنابراین نه تنها با اولین کلمه، قضاوت نمی کنیم بلکه فهم خود را از کلامش بازگو می کنیم تا او فهم ما را از گفتارش تایید کند و سپس می خواهیم که ادامه دهد.)، و ...

2. پاداش دادن متناسب پس از تغییر، حتی جزئی، در جهت رفتار مطلوب

3. تجزیه یک رفتار به اجزایی که بتوان بخش هایی از آنرا در مرکز توجه قرار داد و احتمال بیشتری دارد که کودک بتواند آنرا تغییر دهد. مثل: مرتب کردن لباس.

                                         

4. تنبیه یعنی: آگاه کردن کودک از نقض ضابطه ای، که قبلا برای کودک، هم ضابطه و هم جریمه  آن توضیح داده شده است و توافق شده است و البته باید بتوانیم برای کودک روشن کنیم که این جریمه ها بیانگر بد بودن کودک  نیست یا وسیله ابراز تخلیه خشم  والدین نیست. کودک باید بفهمد که والدین ناراحت هستند از رفتار خاصی که قبلا نامطلوب معرفی شد و کودک  علیرغم توقع والدین به آن توجهی نکرد.

 

5.چند نمونه تنبیه:

گرفتن طرح لبخند از چهره خود.
در هم کشیدن ابرو با حفظ صمیمیت و نه برای ترساندن و ابراز خشم، سکوت و به کار دیگری پرداختن، قهر ملایم و غیر تکراری به مدت کوتاهی، بیان اینکه انتظار چنین عملی را نداشتید، محروم کردن کوتاه مدت از برنامه مطلوبی که  مرتبط با همان ضابطه نقض شده باشد، با این شرط که کودک، هم ضابطه و هم جریمه آنرا را می دانست. و یا محروم کردن از یک بخش فرعی در برنامه ای که مطلوب بوده است. مشورت با مشاوران برای بررسی مساله و طراحی جریمه ای مناسب عمل و ادراک کودک، و چه بسا با حضور خود کودک.

6. پیشگیری ازفراهم شدن شرایطی که کودک به رفتار نامطلوب دست می زند.
 

7. برنامه ریختن برای توجه دادن کودک به عملی خوشایند و قبل از آغاز فعالیتی ضروری والدین ولی ناخوشایند برای کودک مثل:

مشغول بازی کردن کودک با کسی، وقتی یکی از والدین می خواهد بیرون برود.

 

8. بررسی بازتاب رفتار کودک از دیدگاه خود آن کودک و توجه دادن کودک به دلایل آن بازتاب ها و خواستن از او برای ارائه راهکاری مناسب.

- بررسی قهر دوست کودکتان، بدلیل رفتارخشن کودکتان وپرسیدن از کودک، مبنی بر اینکه "آیا با این رفتار می توانی دوستیت را حفظ کنی یا باید عذر خواهی کنی و آنها را هم در اسباب بازی هایت شریک کنی؟"
- اگر نوبت تاب خوردن را رعایت نکنی، فکر می کنی با بی نظمی که بوجود میاد ،نوبت تو کی میشه؟

- مصرف زیاد نوشابه، هم دندون را خراب می کنه وهم جلوی غذاخوردن را می گیره، شما دوست داری که دیرتر بزرگ شی و دندونای قشنگتو خراب کنی؟

9. تجزیه و تحلیل رفتار و انتخاب کودک و بر طرف کردن عوامل ایجاد کننده مثل: الگوها، ناراحتی ها جسمانی و روانی کودک و یا نامطلوبیت هایی که با آن مواجه شده و یا قرار است مواجه شود، عدم انطباق رفتار مورد انتظار با توانایی واقعی کودک و ... مثل

- عدم رعایت نوبت در تاب خوردن بدلیل عدم رعایت نوبت توسط والدین در صف خرید

- شب ادراری در زمان امتحان کودک بدلیل ترس

- ناسازگاری در کلاس بدلیل اینکه عصر همان روز قرار است که مادرش به مسافرت رود.               

 

10. توجه جدی به بازی: برای رهایی تنش از کودک، آموزش و ...

11. می توانیم در وضعیت هایی که مطلوب کودک نیست ولی ضروری است، انتخاب هایی دیگر بگذاریم تا از ناگواری آن وضعیت کاسته شود.

- عزیزم در این ساعت سینما نمی تونیم بریم ولی بعد از کارم با انتخابت، یک فیلم از CD را می بینیم.

- باید برای بهبود سرماخوردگیت، سوپ بخوری ولی کارتون مورد علاقت را هم با هم می بینیم.


 

 

سوتیترها:

اینکه والدین خوراک و پوشاک را تامین می کنند، به هیچ عنوان دلیلی برای کودک آزاری و ممانعت از انتخابگری، شکوفایی و استقلال کودکان نیست، چنانکه حیوان آزاری هم محکوم است با وجود آنکه صاحبش هستید.


در ارتباطات، اولین عامل مهمی که می تواند فرآیند را دلپذیر کند، احترام و صمیمیت است.

برای تاثیر گذاری بر کودکان، باید روش ادراکی آنان شناسایی شود، تا بتوانیم قابل درک او با او ارتباط موثر داشته باشیم.

پایه های احترام به قرارهای بزرگ اجتماعی از آن روز که کودک را بی اهمیت می پندارید، شکسته می شود، ولی افسوس که صدایش را نمی شنویم و آنگاه که شنیدیم شاید دیر باشد.

پدر و مادر شدن ساده است، همچنانکه خرید یک کامپیوتر و موبایل و ... ولی ساده نخواهد بود طرز برخورد و تعامل درست با آنچه که به خانه آورده ایم.

دنیا با خشم و نامیدی، هرگز بهتر نخواهد شد، دنیا با عشق و خرد و امید، بهتر خواهد شد، پس اگر نخواهیم با جنگ، تصوراتمان را تحقق بخشیم، باید آرمش ومهر و رفتار منطقی را عملا آموزش دهیم.



کودکان باید بر پایه توانایی ها و امکاناتی که در اختیار آنان است بدنبال آرزوهای خود باشند.

آیا کودکان گوش به فرمان فعلی، فردا همه را گوش به فرمان و خفه شده نمی خواهند؟

جدیت بی خشونت با حفظ صمیمیت، یاد گرفتنی است و نیازمند خلقی متعادل است.


بجای تلاش برای کنترل کردن کودکان و فرزندان، باید "خود انضباطی" را در آنها نهادینه کنیم.

مساله مهم اینست که کسی حق ندارد، حتی به حقوق انسانی خود با روش های غیر انسانی و انسان ستیزانه دسترسی بیابد.


 

Comments