بررسی آماری مهاجرت به کانادا
دکتر فرزاد خمامی - موسسه مهاجرتی پیک مهاجرت پدیده ای مهم در زندگی بسیاری از انسان ها است که می تواند با نگرش صحیح به یک موقعیت ممتاز در زندگی افراد منجر گردد و یا بالعکس موجب سرخوردگی، یاس و از دست دادن سرمایه زندگی و عمر گردد. مهمترین عاملی که یک فرد هنگام تصمیم گیری در مورد مهاجرت و تصمیم به آغاز زندگی در یک محیط جدید باید در نظر بگیرد پرهیز از تصور یک زندگی رویایی و کاملا بی دغدغه در کشور جدید، حداقل در سال های آغازین است. فرد مهاجر در ابتدای ورود به کشور جدید با مشکل عدم آشنایی کافی با زبان و فرهنگ محیط زندگی جدید روبرو خواهد گردید. متاسفانه با وجود تدریس زبان خارجی از سال های نخست در مدارس ایران، شیوه تدریس، تسلط مدرسین و عدم احساس نیاز به فراگیری زبان خارجی موجب می گردد اغلب افراد با تصور داشتن مهارت در برقراری ارتباط با یک زبان خارجی در بدو ورود با مشکلات اساسی روبرو گردند. این مشکلات در حدی است که افراد با تحصیلات و تجربه حرفه ای ارزشمند گاه به دلیل عدم توانایی در برقراری یک مکالمه ساده تلفنی بسیاری از موقعیت های شغلی را از دست داده و به سرعت دچار یاس و ناامیدی می گردند. یکی از مهمترین پرسش هایی که به ذهن افراد مایل به مهاجرت به کانادا می رسد امکان دستیابی به اهداف اجتماعی و اقتصادی مورد نظر آنان پس از مهاجرت است و این که چه مزایا و در کنار آن چه مشکلاتی پیش روی آنان خواهد بود. مطالعات انجام شده بر روی 12,000 نفر ازمهاجرین به کشور کانادا در طی سالهای 2000 تا 2004 نشان می دهد که بیش از یک سوم یعنی 4,300 نفر از این گروه در همان سال ابتدای ورود مجددا به کشور خود بازگشته اند. با وجود این طی نظر سنجی از افرادی که پس از چهار سال از مهاجرت به کشور کانادا هنوز در این کشور باقی مانده اند مهمترین ویژگی هایی که آنان در این کشور جدید به آن علاقمند بوده اند شامل ویژگی های اجتماعی، امنیت و امید به آینده بوده است، در حالی که کمبود فرصت های شغلی از مهمترین موارد عدم رضایت آنان بوده است. از مهمترین پرسش هایی که در این زمینه مطرح می گردد این است که چرا بسیاری از مهاجرین با سطوح تحصیلات بسیار بالا قادر به کسب درآمد از تحصیلات و تجارب خود نبوده اند و در گروه درآمدهایی در سطوح بسیار پایین جامعه قرار گرفته اند؟ پاسخ به این پرسش را می توان در عدم توانایی بازار کار در جذب تعداد زیاد مهاجرین در تخصص های بالا و در نتیجه کاهش سطح درآمد آنان، تفاوت نوع و نحوه آموزش در دانشگاه های خارج از امریکای شمالی نسبت به نیازهای بازار کار این منطقه و از همه مهمتر عدم تسلط کافی به زبان های رسمی کشور کانادا دانست. تصویر 1 مقایسه ای بین میزان دستمزد افراد مهاجر را نسبت به متولدین کشور کانادا نشان می دهند. طبق این نمودار در سال های اخیر رقابت افراد مهاجر نسبت به متولدین کانادا با دشواری بیشتری روبرو بوده استٰ که این پدیده می تواند به دلیل موج مهاجرین متخصص به کشور کانادا و اشباع شدن بازار کار از افراد دارای تخصص بالا باشد. به همین دلیل نیز دولت فدرال کانادا اخیرا لیست مشاغل مورد نیاز کشور کانادا را شامل 38 رشته تخصصی با تکیه بر آمارهای موجود منتشر نموده است. در این لیست مشاغل مهندسی نیازمند تحصیلات دانشگاهی طولانی مدت حذف گردیده و بیشتر تخصص های فنی و حرفه ای جایگزین گردیده اند. همچنین اگرچه رشته های پزشکی و پرستاری با توجه به نیاز شدید کشور کانادا به این تخصص ها در لیست آورده شده اند، اما اغلب مهاجرین در گروه های پزشکی به دلیل دشواری انطباق مدارک تحصیلی و آزمون ها و دوره های بازآموزی متعدد پس از ورود به کشور کانادا با مشکلات عدیده روبرو می گردند. با وجود این کاهش زمان انتظار جهت رسیدگی به پرونده متخصصین واجد شرایط به کمتر از یک سال از مزایای قوانین جدید محسوب می گردند. با وجود این با توجه به اینکه تعداد پرونده هایی که طبق قوانین جدید به مراحل نهایی رسیده اند هنوز به تعداد کافی نیست اظهار نظر در مورد قابلیت ها و محدودیت های قوانین جدید مشکل به نظر می رسد. تصویر 1- نمودار لگاریتمی مقایسه نسبت دستمزد مردان مهاجر 16 تا 64 سال شاغل تمام وقت نسبت به دستمزد مردان متولد کشور کانادا [2] با این وجود نظر افراد مهاجر در گروه های مختلف نسبت به مقایسه سطح زندگی پیش و پس از مهاجرت به کشور کانادا متفاوت بوده است. افراد مهاجری که از طریق وابستگی خانوادگی (Family Sponsorship) پذیرفته گردیده اند وضعیت مالی بهتری را پس از مهاجرت نسبت به مهاجرین متخصص اظهار داشته اند که این امر با توجه به حمایت خانوادۀ این گروه طبیعی به نظر می رسد. اما در گروه مهاجرین تخصصی %35 اظهار وضعیت بهتری نسبت به قبل از دوره مهاجرت، %31 وضعیت یکسان و %34 وضعیت پایین تر مالی را پس از مهاجرت گزارش نموده اند. با وجود این تنها کمیت های اقتصادی جهت تامین رضایت مندی مهاجرین قابل استناد نبوده است، زیرا %92 مهاجرین متخصص کیفیت زندگی خود را پس از مهاجرت بهتر از قبل توصیف نموده اند. همچنین حدود دو سوم این افراد اظهار داشته اند که بین انتظارهای آنان از مهاجرت به کشور جدید و وضعیت پس از مهاجرت تطابق وجود داشته است. اگرچه این رضایت در افراد متخصص به همان دلایل مشکلات حرفه ای کمتر بوده است. با وجود این بسیاری از مهاجرین حاضر به تحمل شرایط دشوار پس از مهاجرت حداقل در سال های اولیه تنها به دلیل فراهم ساختن شرایط زندگی و تحصیل فرزندان خود می باشند. بنابراین شاید برای بسیاری از والدین پرسش مهمتر در زمینه چگونگی وضعیت فرزندانشان و آینده مورد انتظار برای آن ها در کشور جدید مطرح باشد. داده های آماری دهه اخیر نتایج بهتری را در مورد فرزندان مهاجرین نسبت به دهه های 80 و 90 میلادی نشان می دهند. ذکر این نکته شاید مفید به نظر برسد که حدود %15 درصد جمعیت کانادا حداقل دارای یک نفر از والدین متولد خارج از کانادا هستند. نتایج آماری سال 2001 نشان می دهند که سطح تحصیلات و درآمد فرزندان نسل دوم مهاجرین کانادا نه تنها بدتر از فرزندان دارای والدین کانادایی نبوده، بلکه از جهات بسیاری بهتر نیز بوده است. [3] به عنوان مثال احتمال ادامه تحصیل فرزندان مهاجرین در دانشگاه ها بسیار بالاتر بوده است. همچنین فرزندان مهاجرین اگرچه از نظر نرخ بیکاری تفاوتی با فرزندان غیر مهاجرین نداشته اند، اما متوسط درآمد آنان از فرزندان دارای والدین کانادایی بالاتر بوده است. همچنین فرزندان مهاجرین به سرعت خود را از محدودیت هایی که والدین آن ها را در بازار کار دچار محدودیت نموده بود رهایی بخشیده و به طور کلی فرزندان جوان و نوجوان مهاجرین درآمدی حداقل یکسان و یا حتی بهتر از فرزندان همسن خود و دارای والدین کانادایی بوده اند. این واقعیت تا حد زیادی به سطوح بالاتر تحصیلات فرزندان مهاجرین باز می گردد. از مهمترین پرسش هایی که افراد هدف این آمارگیری به آن پاسخ داده اند در مورد اعتقاد به درستی تصمیم برای مهاجرت به کشور کانادا بوده است. در حقیقت سه چهارم افراد در نخستین واکنش به این پرسش که آیا در صورتی که مجددا قادر به تصمیم گیری برای مهاجرت بودند باز هم اقدام به این امر می نمودند پاسخ مثبت داده اند و در مصاحبه های مجدد در زمان های طولانی تر این تعداد تا %84 افزایش یافت. بخش مهمی از این احساس به امکان اعطای شهروندی به این افراد باز می گردد به نحوی که در انتهای دوره چهارساله پیگیری حدود %70 افراد مهاجر دارای شهروندی کانادا بوده یا پرونده خود را تشکیل داده بودند. همچنین %22 دیگر نیز پاسخ داده اند که قصد درخواست شهروندی داشته اند. منابع و مراجع:
|