گزین گویه هایی از فریدریش نیچه فریدریش نیچه، فیلسوف آلمانی قرن 19 برای مردمان قوی و مستقلی که برای فرماندهی مهیا شده اند و خرد و هنر یک نژاد فرمانروا در ایشان حلول کرده است، دین وسیله دیگری است برای چیرگی بر مانعهایی که در راه دستیابی به سروری وجود دارد، و همچون رشته ای است که فروانروایان و فرمانگذاران را به هم بسته می دارد. اگر بنا باشد که نژادی از تبار پست خویش برگذرد و راه خود را به سوی سروری در آینده هموار کند، زهد و پارسایی لوازمی ناگزیر برای پرورش و بهنژادی اوست. هر جنگ دراز که شخص در آن با قدرتی آشکار نجنگیده باشد، شخص را چه زهرناک و حیله گر و فرومایه می کند. هر ملتی ریاکاری خود را دارد و آن را فضیلت خویش می نامد. همچنین تنک مایه شدن معنوی یک ملت را جبرانی هست، و آن پر مایه شدن ملت دیگری است. آموزش مایه دگرگونی ماست. در هر میل به دانشی اندکی بی رحمی هست. روح بیش از هر چیز به معده می ماند. شاید در بین بی آیندگی همه چیز های امروزین، خنده ما را آینده ای باشد. کمی بر خطا بودن هم البته از لوازم خوشذوقی است. و اما هر کسی که فداکاری کرده باشد می داند که در عوض چیزی را می خواسته و آن را بدست آورده است. - چه بسا چیزی از خود را در برابر چیزی از خود - بزرگترین کس آن کس است که تنها ترین کس تواند بود و در پرده ترین و کژروترین، مردی فراسوی نیک و بد، سالار فضایل خویش، سرشار از اراده. کیست که به خاطر نام نیک خود، خویشتن را یک بار - قربانی نکرده باشد؟ آدمی هرگز از کسی که از خود خردتر می شمارد نفرت ندارد، بلکه هنگامی با کسی نفرت می ورزد که او را با خود برابر و یا از خود برتر می شمارد.
|