سال اول / شمارۀ یازدهم / کنج مهرگان / گفت و گو با دکتر حسین احمدی

شیفتۀ فرهنگ ایران زمین
گفت و گوی مهرگان با حسین احمدی

کنج مهرگان: دکتر حسین احمدی از شیفتگان فرهنگ ایران است که به گفتۀ خود ایشان از دوران نوجوانی علاقه‌مند به جمع‌آوری آثار فرهنگی ایران بوده و تقریباً تمام عمر خود را صرف این امر نموده‌اند. وی بنیان‌گذار بنیادی به نام "بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران" است که دارای شعبه‌های مختلفی بوده و بیش از 40 سال است که به فعالیت‌های متنوع فرهنگی می‌پردازد. این بنیاد با هدف ارج‌گذاری به خدمات فرهنگی و اجتماعی ایرانیانی که به هر طریق در اعتلای فرهنگ ایران و ایران‌زمین تلاش نموده‌اند می‌پردازد. ایشان همچنین دارای سه کتاب به نام‌های "کاج‌های بلند"، "کاخ‌های ایران" و "هفت نمایش‌نامه" می‌باشند.
دکتر حسین احمدی که از حدود چهار سال پیش در تورنتوی کانادا زندگی می‌کنند به مناسبت‌های مختلف برنامه‌های متعدد فرهنگی‌ای را برگذار می‌کنند. از جملۀ این مراسم‌ها می‌توان به مراسم ادای احترام به پروین اعتصامی به مناسبت سالگرد تولدش، شب یادبود فردوسی به مناسبت روز فردوسی و چندین و چند برنامه و مناسبت مشابه فرهنگی دیگر اشاره نمود.             

کُنج مهرگان این شماره به گفت‌وگوی اختصاصی با دکتر حسین احمدی اختصاص دارد که امید است به آشنایی بیشتر خوانندگان با ایشان و فعالیت‌های فرهنگی بنیاد ایشان، کمک کند. 





مهرگان: با سلام خدمت شما جناب احمدی و با سپاس و تشکر از فعالیت‌های ارزندۀ فرهنگی و اجتماعی شما در طی سالیان متمادی چه در قبل از انقلاب، چه بعد از انقلاب، چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران. تا جایی که من با فعالیت‌های فرهنگی شما در کانادا آشنایی دارم همواره عاشق ایران و عاشقان ایران بودید و هستید. لطف کنید و خودتان را برای خوانندگان مهرگان بیشتر معرفی کنید.
  
حسین احمدی:
با تشکر از شما به خاطر نشریۀ بسیار ارزندۀ مهرگان. این نشریه برای ما بسیار عزیز و گرامی است و خوشبختانه در چند شماره‌ای که تا کنون این نشریه را منتشر فرموده‌اید اثر فرهنگی، هنری و علمی آن در بین ایرانیان مقیم تورنتو و کانادا روشن شده و من افتخار می‌کنم که در حضور شما هستم.
حسین احمدی هستم. 72 سال سن دارم و از این 72 سال به مدت 60 سال است که فعالیت‌های فرهنگی می‌کنم. شما ممکن است تعجب کنید اما من از حدود سیزده سالگی علاقه‌مند به خرید و جمع‌آوری آثار هنری و فرهنگی ایران بودم و هنوز هم هستم. من از آن سال‌های دور این آثاری را که خریده بودم در یک اتاق می‌چیدم و این برای من آغازی بود. از آن موقع تا کنون 45 سال است که من به این کار ادامه می‌دهم. مدت‌هاست که من آثار فرهنگی‌ای که مربوط به ایران است را از سرتاسر دنیا خریداری و جمع‌آوری می‌کنم و آنها را در سطوح مختلف و در سالن‌های بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران به نمایش عمومی می‌گذارم.

مهرگان: هزینۀ خرید این آثار را چگونه تامین می‌کردید؟

حسین احمدی:
من از پدرم پول تو جیبی می‌گرفتم و این خریدها را انجام می‌دادم. پدر من از علاقه‌مندان به شعر، ادب و هنر ایران بودند و مرا در این راه تشویق می‌کردند و هر زمان که پول نیاز داشتم، ایشان در اختیار من می‌گذاشتند. تا حدود 22 سالگی که من مشغول تحصیل بودم و تا قبل از دورۀ دکترایم پدرم همواره نهایت محبت و مرحمت را به من داشتند.


مهرگان: اگر جسارت نباشد مدرک دکترای شما در چه زمینه‌ای است؟

حسین احمدی:
من دکترای جامعه‌شناسی دارم، که مدتی از آن در شیراز و مدتی هم در تهران بود. البته عده‌ای، خیلی سعی کردند که به من مدرک دکترای افتخاری هم بدهند ولی بنده چون نیازی به آن نداشتم مدارکم را نبردم.


مهرگان: فرمودید این آثار را در سالن‌های "بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران" به نمایش می‌گذاشتید. ممکن است که قدری در مورد این بنیاد و فعالیت‌های آن برای خوانندگان مهرگان توضیح بدهید؟

حسین احمدی:
من از حدود سال‌های 1346 علاقه‌مند شدم که یک موسسۀ فرهنگی‌ای را تاسیس کنم. این شد که ما موسسه‌ای به نام "بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران" تاسیس کردیم. البته قبل از تاسیس بنیاد در حدود سال‌های 1345 یا 46 که هنوز مجرد بودم، منزلی را در خیابان نیروی هوایی خریدم که آن را تبدیل به موزه کرده بودم.

در آغاز نُه نفر از دوستان نزدیک من شامل دو خانم و هفت آقا عضو هیات مدیرۀ این بنیاد شدند. خلاصه سرکاغذی چاپ کردیم و اسم این افراد در کنار این سرکاغذها نوشته شد. همۀ این افراد علاقه‌مند و شیدا بودند. بعد از چند سال شعب مختلفی نیز برای این بنیاد تاسیس کردیم. شعبۀ "پاسداران دانش و هنر" که وظیفه آن پاسداری از منش‌های فرهنگی و هنری است. شعبۀ "حامیان مهر و دوستی یا حمد" که انجمن آثار مذهبی، اسلامی و قرآنی است. این شعبه بیشتر در خصوص نمایشگاه‌هایی که برگزار می‌کردیم مسئولیت داشت. این شعبه همچنین هیات مدیرۀ مجزایی برای خود دارد. شعبه‌های دیگری هم داریم از قبیل شعبۀ "بانوان"، شعبۀ "جوانان"، شعبۀ "نقاشی" که به عنوان مثال این شعبه در ابتدا 7 عضو نقاش داشت و هم اکنون بیش از 40 نقاش برجسته عضو آن هستند. شعبۀ "شعر و هنر" که شاعران و هنرمندان بسیاری در آن حضور دارند.




مهرگان: رسالت اصلی این بنیاد چیست؟

حسین احمدی:
ما به طور سالیانه افرادی را از بین هنرمندان و فرهنگ‌دوستان انتخاب می‌کنیم و به آنها لوح و حمایل بنیاد حافظان را می‌دهیم. از سال 1354 تصمیم گرفتیم که برای ادای احترام به شخصیت‌های مختلفی که در سرتاسر ایران در زمینه‌های مختلف ادبی، فرهنگی و هنری فعالیت دارند برنامه‌ای ترتیب بدهیم و این کار را از حدود سال‌ 1360 آغاز کردیم. یک هیات مرکزی برای انجام این کار داریم که به شناسایی و انتخاب این افراد اهتمام می‌ورزند.

معمولاً این مراسم را در تالارهای مختلفی برگذار می‌کنیم و این افراد را هم دعوت می‌کنیم. این کار به قدری جذاب و همه‌گیر شده است که افراد بسیاری علاقه‌مند به دریافت این لوح‌ها و حمایل‌های بنیاد حافظان هستند. ما در طی این مدت مجموعاً به 75 نفر از شخصیت‌های ادبی، فرهنگی و هنری لوح تقدیر داده‌ایم.

مهرگان: ممکن است چند مورد از این افراد را نام ببرید؟

حسین احمدی:
به عنوان مثال در موسیقی به آقای تجویدی، همایون خُرم، غلامحسین بنان، استاد شجریان و غیره لوح تقدیر دادیم. یاد دارم که در آخرین سال حیات زنده‌یاد بنان ما به ایشان لوح دادیم. برنامۀ باشکوهی در تالار میدان آزادی برگذار کردیم و ایشان با خانم خودشان آمدند و مردم هم بسیار مشتاق و علاقه‌مند بودند. در این مراسم سرود "ای ایران" را ما برای اولین بار به طور رسمی با موزیک نظامی شهربانی به اجرا درآوردیم که این کار در آن سال‌ها مرسوم نبود. مردم با شنیدن این سرود بسیار هیجان‌زده شده بودند و بسیار گریستند.

از جمله محققان و نویسندگانی که ما به آنها لوح تقدیر دادیم و من در خاطر دارم، آقای "عبدالرفیع حقیقت" هستند که ما به خاطر فعالیت
های تحقیقاتی و کتاب‌های ارزنده‌ای که ایشان در طی سالیان نوشته‌اند به ایشان تقدیم نمودیم. ایشان بیش از 70 جلد کتاب تحقیقاتی نوشته‌اند.

در سال‌های اخیر حتی به افرادی که در زمینه‌های مختلف اجتماعی فعالیت خیرخواهانه و انسان‌دوستانه داشتند لوح تقدیر دادیم، از جملۀ این‌ها خانمی بودند که حدود 35 مرکز مهدکودک تشکیل داده بودند و ما ایشان را انتخاب کردیم و به او لوح تقدیر دادیم.

و خیلی از بزرگان دیگر که متاسفانه من الان حضور ذهن ندارم. البته اسامی همۀ این افراد به همراه فیلم‌ها و عکس‌های آنان موجود است که چنانچه مایل باشید در اختیار شما قرار می‌دهم.

مهرگان: انتخاب این افراد بر چه اساسی است و چگونه صورت می‌گیرد؟

حسین احمدی:
ما برای این انتخاب‌ها یک هیات داوران داریم. هیات داوران ما دارای نه عضو است، چهار خانم و پنج آقا. این افراد مسئول تحقیق و انتخاب این افراد بودند و هستند.

مهرگان: این مراسم را در چه زمان‌هایی از سال و به چه مناسبت‌هایی برگزار می‌کنید؟

حسین احمدی:
ما این مراسم را اگر لازم بود به طور ماهیانه و گاهی هم به صورت فصلی اجرا می‌کردیم. البته در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی خود دولت هم کارهای مشابهی از این دست انجام می‌داد که بسیار جای مسرت و خوشبختی بود.




مهرگان: بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران چه فعالیت های دیگری دارد؟

حسین احمدی:
برای اولین بار در ایران ما از هفت حکیم شعر ایران قدردانی کردیم و آنها را به جامعه معرفی نمودیم. از آنجایی که عدد هفت هم نزد ما ایرانیان عدد مقدسی است ما هفت تن از این بزرگان را انتخاب نمودیم. حکمایی مانند فردوسی طوسی، حکیم عمر خیام، حکیم نظامی گنجوی، حکیم عطار نیشاپوری و غیره. من مجوز صدور تمبر برای این حکما را هم گرفتم و تمبرهای اختصاصی به نام این بزرگان و با نام بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران چاپ گردید. اسکناس‌های مخصوصی با نام و لوگوی این حکما چاپ کردیم که البته برای استفاده و یا پخش‌کردن نبود و تنها حالت نمادین داشت و صرفاً در کنار هدایای دیگر به افراد تقدیم می‌گردید.
چند تن از هنرمندان طرح‌های سفالی از این حکما را تهیه کردند و چند تن از بانوان هنرمند هم طرح‌های مشابهی با رنگ روغن تدارک دیدند و این مجموعۀ ارزشمند باعث شد که ما به اکثر دانشگاه‌های ایران و حتی بسیاری از کشورهای دیگر برویم و این آثار را برای دانشجویان به نمایش بگذاریم و توضیح بدهیم.

گروه‌های ویژۀ نوازنده و خواننده هم داشتیم که آثار مختلفی در این زمینه خلق کردند. از جمله آقای "میلاد کیایی" که از دوستان و همکلاسان من بودند در این زمینه‌ها به من بسیار کمک کردند. آقای "جواد لشکری" و برادران لشکری هم از دیگر دوستان بنده هستند که بسیار به ما کمک کردند و می‌کنند.

مهرگان: هزینۀ برپایی این مراسم، هزینۀ تهیۀ لوح و شمایل و تحقیقات هیات داوران و ... را چگونه تامین می‌کنید؟                                

حسین احمدی: همانطور که گفتم ما کار این بنیاد را با 9 نفر شروع کردیم و هم اکنون 4000 نفر عضو در رشته‌های مختلف داریم. این افراد همه به صورت افتخاری با ما همکاری داشتند و دارند. معمولاً برای اجارۀ سالن‌ها از ما پولی نمی‌گرفتند. هزینه‌های تهیۀ لوح، حمایل و هدایا را هم من خودم از محل درآمد شرکت‌هایی که دارم پرداخت می‌کردم. هزینۀ نگهداری منزل و سرایداری آن را هم خودم پرداخت می‌کردم.
ما چندین شرکت و کارخانه داشتیم و برادرانم در آنجا کار می‌کردند و من فقط سهم خودم را می‌گرفتم و آن را خرج فرهنگ ایران می‌کردم. اما بسیار بسیار خوشحالم و اگر باز هم به دنیا بیایم سراغ همین کار خواهم رفت. من همیشه بعد از نمازهای خودم دعا می‌کنم که خداوند به من فرصت بیشتری برای خدمت به فرهنگ این آب و خاک بدهد. من از آغاز عاشق خدمات فرهنگی بودم و تمام عمر خودم را هم به همین ترتیب گذرانده‌ام.
 
مهرگان: فرمودید هزینه‌های نگهداری منزل، منظورتان همان موزه است؟

حسین احمدی: همان طور که اشاره کردم در ابتدا من منزل شخصی خودم را به موزه تبدیل کرده بودم اما بعد از تشکیل بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران، منزل بسیار بزرگتری را در حوالی میدان ونک، خیابان ملاصدرا خریدم که در حدود 600 متر مربع مساحت داشت و در سه طبقه ساخته شده بود که هر طبقه دارای 300 متر مربع مساحت بود. من این محل را تبدیل به موزۀ بنیاد حافظان فرهنگ و هنر ایران تبدیل نمودم.

مهرگان: این موزه شامل چه بخش‌هایی بود و چه اشیایی در آن نگهداری می‌شد؟

حسین احمدی:
طبقۀ اول آن کتابخانه بود که با 2500 جلد کتاب شروع کردیم و اکنون حدود 6000 جلد کتاب دارد. در طبقۀ وسط این مجموعه آثار فرهنگی و ملی ایران از 300 سال پیش تا به امروز را داریم. از قبیل قرآن‌های خطی، سکه‌ها، تمبر کلیۀ کشورهای جهان و ایران از آغاز تا به امروز را داریم که در 65 آلبوم نگهداری می‌شوند و آثار مختلف دیگر. مثلاً 17 قرآن خطی داریم که از بهترین نوع آنها به شمار می‌رود. 60 عدد قرآن چاپ سنگی هم داریم که من اکثر آنها را را از سال‌های قدیم خریداری نموده‌ام.

البته بسیاری از افراد که می‌آمدند و از موزه بازدید می‌کردند گمان می‌کردند که من دیوانه هستم که سه طبقه از منزل خصوصی خودم را به این کار اختصاص داده‌ام. چرا که در آن زمان به راحتی می‌توانستی این ساختمان را چندین میلیون اجاره بدهی اما من برای نگهداری این ساختمان و اشیای موزه از جیب هم پول می‌گذاشتم.  

مهرگان: آیا بازدید از این موزه برای عموم آزاد بود؟


حسین احمدی:
بازدیدکنندهای عمومی با وقت قبلی داشتیم. این طور نبود که برای عموم و در هر روز آزاد باشد. بسیاری از شخصیت‌های مختلف فرهنگی هم برای بازدید از این موزه می‌آمدند. برخی از روی کنجکاوی می‌آمدند و برخی هم مرا از روی مجامع مختلف می‌شناختند و برای بازدید می‌آمدند. معمولاً روزهای سه‌شنبه ما کل روز در این محل برنامه داشتیم. البته به خاطر مسایل امنیتی برای حفظ و نگهداری این اشیا ما بسیار با احتیاط با این قضیه برخورد می‌کردیم.        

مهرگان: از نظر امنیتی چگونه از این آثار نگهداری می‌کردید و می‌کنید؟

حسین احمدی:
چون این محل به نیروی انتظامی نزدیک بود یک سیستم امنیتی داشتیم که اگر کسی از حدودی به میزهای موزه نزدیک می‌شد، آن سیستم به نیروی انتظامی وصل بود و شماره می‌گرفت و آنها سریعاً در محل حاضر می‌شدند. من یک‌بار خودم به عمد این کار را کردم و نیروی انتظامی در مدت کمتر از 4 دقیقه در محل حاضر شد و این بسیار قابل قدردانی است.  

مهرگان: آیا این موزه هم‌اکنون هم دایر است؟

حسین احمدی:
موزۀ ایران ما دو سال قبل دایر بود اما نگهداری آن برای من بسیار هزینه داشت. این شد که من با شهرداری تهران صحبت کردم و آنها محلی را به ما دادند و ما کلیۀ آثار را به آنجا منتقل کردیم. البته بعد از اینکه شهردار منطقۀ 3 تهران عوض شد این محل را از ما پس گرفتند. و سال گذشته قبل از آمدنم به کانادا ما همۀ این آثار را به مرکز خودمان برگرداندیم. و در حال حاضر این موزه دایر نمی‌باشد.

مهرگان: پس این آثار ملی را در کجا نگهداری می‌کنید؟

حسین احمدی:
در حال حاضر بسیاری از این آثار در صندوق امانات ملی نگهداری می‌شوند تا اینکه من اقامت خودم در کانادا را بگیرم و بعد که به ایران برگشتم قصد دارم محل جدیدی برای این موزه افتتاح کنم.

البته در سال 1372 من و خانم‌ام به اروپا رفتیم و در آمستردام هلند میهمان برادر خانم‌ام بودیم. من از این شهر بسیار خوشم آمد و این شد که ساختمان دو طبقه‌ای را هم در آنجا خریداری نمودیم و برخی از آثار فرهنگی‌ام را هم در آن چیدیم و در واقع شعبۀ اروپایی این موزه را افتتاح نمودیم. یکی از دوستان من که در دبیرستان ایران شاگرد من بود را هم تصادفاً در آنجا دیدیم. البته ایشان 18 سال بود که در آمستردام زندگی می‌کردند و در ادارۀ گردشگری آنجا کار می‌کردند. به خواهش من مسئولیت نگهداری این موزه را هم به ایشان دادیم.

مهرگان: آیا خرید ملک و یا راه اندازی موزه در هلند برای کسی که اقامت آنجا را ندارد امکان‌پذیر است؟
حسین احمدی:
البته خرید منزل در اروپا محدودیتی نداشت و از طرفی برادر خانم من سال‌هاست که در آنجاست و ایشان از تاجران موفق خاویار، چای و زعفران در اروپا هستند و ما از طریق ایشان این ملک را خریداری نمودیم. البته در ابتدا قصد داشتیم که این محل را کرایه کنیم اما دیدیم که قیمت آن مناسب است و پول ایران هم ارزش داشت این شد که آن را خریداری نمودیم.   

مهرگان: از خاطرات قدیم خودتان چیزی به خاطر دارید؟
حسین احمدی: من همیشه سخن‌ور خوبی بودم. حتی در دوران ابتدایی چنانچه معلمین کلاس‌های دیگر غایب بودند مرا به کلاس‌های پایین‌تر می‌فرستادند و من برای بچه‌ها سخنرانی می‌کردم. به همین دلیل همۀ معلم‌ها مرا بسیار دوست داشتند و مرا مورد حمایت خود قرار می‌دادند.
آقای سَرور رئیس دارلفنون، آقای قوامی و بسیاری از افراد دیگر از حامیان من بودند. من در مدرسه کارهای فرهنگی مختلفی انجام می‌دادم. و با تشویق این افراد من رفته رفته رشد ‌کردم.
من یاد دارم که حتی از دوران مدرسه در زنگ تفریح بچه‌ها از من می‌خواستند که برایشان انشا بنویسم. من انشا می‌خواندم و آنها یادداشت می‌کردند.
من در دبیرستان حکیم نظامی درس می‌خواندم. کلاس پنجم ابتدایی که بودم پدرم رئیس املاک و دارایی فریمان بود. در همین سال وزیر فرهنگ وقت به فریمان آمد. رئیس دبیرستان ما آقای بَرمَر بود که خدا رحمتشان کند، مرا برای ادای احترام و گفتنِ خیر مقدم به وزیر فرهنگ انتخاب نمودند. بعد از این ماجرا وزیر فرهنگ بسیار تحت تاثیر قرار گرفت و مرا بیسار تشویق نمود.

از کلاس پنجم دبستان، من هم عضو شیر و خورشید بودم و هم عضو گروه پیشاهنگی. از کلاس ششم ما به تهران آمدیم و من در مدرسۀ پهلوی درس می‌خواندم و در ضمن مربی پیشاهنگی هم بودم. و این به خاطر این بود که من در مدرسه روزنامۀ دیواری درست می‌کردم و یک‌بار شاه سابق و ملکه برای بازدید از مدرسۀ ما آمده بودند و ایشان بسیار از روزنامۀ من خوششان آمد و مرا بسیار تشویق کردند، این شد که بعد از این ماجرا مرا به سِمَت مربی‌ پیشاهنگی انتخاب نمودند. البته قدیمی‌ها می‌دانند که مربی پیشاهنگی شدن کار هرکسی نبود.

مهرگان: در زندگی بیشتر از چه کسانی تاثیر گرفته‌اید و چه حامیان دیگری داشته‌اید؟

حسین احمدی: من بیشتر از پدرم الهام گرفته‌ام. ایشان شاعر و ادیب بودند و قرآن را هم به شعر ترجمه نموده‌اند. البته چند کتاب ایشان در حدود 60 سال پیش چاپ گردید. ایشان در سال 1356 در سن 66 سالگی مرحوم شدند. برادران بسیار خوبی هم دارم و کلاً خانوادۀ بسیار منسجمی هستیم.

همسرم که 46 سال با هم زندگی می‌کنیم نیز در تمام این دوران از حامیان بسیار خوب من بودند. بدون همکاری و مساعدت ایشان برای من امکان چنین فعالیت‌هایی وجود نداشت و من در همین‌جا اجازه می‌خواهم تا از ایشان به خاطر همۀ حمایت‌هایشان قدردانی کنم. ایشان هم‌چنین مغز متفکر اقتصادی خانوادۀ ما هم هستند.

مهرگان: چه مدتی است که در کانادا تشریف دارید و چه طور شد که به کانادا مهاجرت نمودید؟

حسین احمدی:
چهار سال و نیم است که در کانادا هستم ولی مدام به ایران هم می‌روم و برمی‌گردم.
آمدن ما به کانادا بیشتر به پیشنهاد همسرم بود. من سه فرزند پسر دارم که یکی از آنها 11 سال پیش به کانادا آمد و دیگری 9 سال پیش و آخرین فرزندم هم 5 سال پیش به کانادا آمدند.

البته من در سازمان "لاینز" که سازمانی جهانی است و قبل از انقلاب در ایران هم فعالیت داشت عضو بودم. به همین دلیل در سال‌های 1354، 1355 و 1356 من در کنفرانس‌هایی که در نیویورک آمریکا برگذار می‌گردید شرکت کردم. من رئیس تشریفات این گروه بودم و به همین دلیل همۀ هزینه‌های مرا هم خودشان متقبل می‌شدند. در یکی از این سفرها ما را به بوفالو و آبشار نیاگارا در آمریکا فرستادند. من در یکی از این سفرها خواهش کردم که مرا به کانادا و تورنتو هم بفرستند. و این شد که من در آن سال‌ها برای اولین بار به تورنتو آمدم. من از همان زمان به تورنتو بسیار علاقه‌مند شدم. در آن زمان در تورنتو همه جا باغ و سرسبز بود و این تعداد ساختمانی که شما هم اکنون می‌بینید نداشت. این هم یکی دیگر از دلایلی بود که ما تورنتو را برای اقامت انتخاب نمودیم.


مهرگان: با تشکر فراوان از وقت جنابعالی و با آرزوی توفیق روزافزون برای شما در پیشبرد امور ملی و فرهنگی.

Comments