جُستاری
در باب تعزیه یکی از دوستان از اینجانب خواستار شد دربارۀ ژانر "تعزیه" و امکان حیات آن در جامعۀ معاصر ما بهعنوان نوعی از هنر دراماتیک سنتی اظهار نظر کنم. اظهار نظر دربارۀ تاریخ پیدایش تعزیه و تکامل آن به ویژه پس از صفویه زائد است. در این زمینه کتاب "تعزیه و تعزیهخوانی" صادق همایونی با تفصیل و نظم هم از دیدگاه تاریخی و هم از دیدگاه فنی سخنان لازم را گفته است. علاوه بر آن کتاب بهرام بیضایی "نمایش در ایران" و مایل بکتاش و فرخ غفاری "تئاتر ایرانی" و مقالۀ محمدجعفر محجوب در نشریۀ شمارۀ 3 جشن هنر شیراز متضمن گفتنیهای بسیار در زمینۀ این ژانر از هنر دراماتیک ایرانی است. آثار برخی از جهانگردان اروپایی مانند شوالیه دوشاردن و ئوژن فلاندن و کنتده گوبینو نیز که در این باره بر پایۀ شهودات خود اظهارنظر کردهاند، ترجمه شده است. وجود "تعزیه" در ایران که مسلماً ریشۀ آن به دوران پیش از اسلام میرسد؛ که برخی اشارات پراکنده به انواعی از آن در کتب مورخان یونان باستان آمده است؛ و این نظر را که گویا هنر دراماتیک، صحنهای و درامنویسی در کشور ما پدید نشده است، رد میکند. فهرست 99 تعزیه که صادق همایونی در کتاب خود میآورد، تردیدی در تنوع داخلی این ژانر از جهت سبک و شیوه باقی نمیگذارد، و به آسانی میتوان تعزیههای صرفاً سوگوار (الژیک) را از تعزیههای غنایی، حماسی و حتی خندهآور و گروتسک تشخیص داد. یعنی "نمایش" در ایران بهطور اعم تحت عنوان "تعزیه" به میدان آمده است. در کتاب همایونی این تقسیمبندی صورت نگرفته ولی مؤلف با دادن مضمون کوتاه هر تعزیه به ما امکان میدهد که بتوانیم از تنوع اسلوب هنری سخن گوییم. علیرغم تحقیقات ارزندۀ انجام گرفته هنوز دربارۀ انواع هنر صحنهای در ایران که پس از بررسی مقدماتی جنتی عطایی، بهرام بیضایی وسیعترین و بهترین پژوهش را دربارۀ آنها انجام داده است (مانند: نقالی، لعبتبازی، خیمهشب بازی، سیاه بازی، روحوضی، بقال بازی، تیارت و غیره) جای پژوهش و پیکاوی و داوری باقی است. در گذشته، جریان بسیار سودمند احیاء این اشکال سنتی و فولکوریک هنر صحنهای آغاز شده بود که امید است در دوران پس از انقلاب ادامه یابد و جشنوارههای هنری با پیراستن از آن آلایشها که خاص سیاست دوران گذشته بود، دوباره جای خود را باز کنند. ژانرهای اصیل هنر دراماتیک ما، همهشان، میتوانند احیاء شوند. البته در همۀ این ژانرها، باید نوعی سامانگری (آرانژمان) از دیدگاه امروزی خواه از جهت موضوع و خواه از لحاظ صرفاً فنی (تکنیک) بهعمل آید ولی در ضرورت احیاء و بسط تکامل این ژانرها ذرهای تردید روا نیست. همین کار است که میتواند ارمغان ایرانی ما به فرهنگ معاصر باشد و آنرا غنی کند. ژانر "تعزیه" مهمترین ژانر در هنر دراماتیک و صحنهای ماست و هماکنون سنت نیرومندی دارد. در سال 1961 واتیکان مجموعۀ بزرگ "انریکو چرولی" را انتشار داد که متضمن متن بیش از هزار تعزیه است. برای تعزیهنگار امروزی ـ صرف نظر از قریحۀ هنری لازم ـ بررسی متون سنتی و سر در آوردن از تکنیک تعزیه ضروری است تا کارش دوام تکاملی گذشته باشد، نه تکرار و تقلید بیرنگ آن. تکنیک تعزیۀ ایرانی خواه از جهت صحنۀ مدور در وسط تعزیه (تکیه، حسینیه)[1] خواه از جهت نمایشنامه (بیاض و نسخه)، خواه از جهت "اسباب مجلس" و خواه از جهت کارکنان (تعزیهگردان، معینالبکاء، شبیهخوان، چاووش، سیاهی لشکر، پیشخوانها) خواه از جهت صحنهآرائی (خیمه و خرگاه، حربگاه، مجلس پادشاه، قافلۀ اسیران، حوریان و ملایک، گروه اجنه، مطربان و مغنیان، غلامان و سپاهیان) و غیره درخوردِ بررسی جداگانه است. در این تکنیک برای تناسب انتخاب نواهای موسیقی با مخالفخوان (آنتاگونیست در تراژدی یونانی) و مؤالفخوان یا امامخوان (پروتاگونیست در تراژدی یونانی) و درآمیختن آهنگ با خطاب (دکلاماسیون) نیز نکات درخور بررسی زیادی وجود دارد. نمادگرایانه بودن مختصات صحنهای مانند قرار دادن طشتی آب به جای رودخانۀ القمه، به کار بردن نقاب برای معصومان، به کار بردن صورتک برای دیوان و اجنه و غیره در همین تکنیک وارد میشود. تعزیه نویس امروزی برای حفظ اصالت ژانر باید به طور عمده مختصات موضوعی، شیوۀ گسترش اضدادهای دراماتیک، و مسائل فنی را از نظر دور نگاه ندارد والا یا کار او سرسری و بیارزش و عادی پیشپا افتاده خواهد شد یا از چارچوب ژانر خارج می شود و اصالت خود را از دست میدهد. اینکه در شرایط کنونی انقلاب، تعزیهنامههای کوچک، با مختصات تند و تیز سیاسی و با درآمیختن جنبههای غمانگیز و خندهآور و با استفاده از جنبشهای توی صحنهای و تودهآرایی و در صورت امکان با توسل به صحنههای باشکوه، میتواند نقشی از جهت بسیج مردم بازی کند، مورد تردید نیست. شاید فرهنگپروران امروزی کشور ما این ژانر را که نشانۀ توجه به شخصیت ویژۀ ایرانی در قبال "غربزدگیهای" افراطی است، مورد تشویق نیز قرار دهند.
|