نقش رسانهها
با سلام
بیشتر رسانهها در سرتاسر دنیا به دنبال خبرهای داغ هستند و در این میان خبرهای شادیبخش و مثبت کمتر به چشم میخورد. رسانهها و گزارشگران بیشتر منتظر خارج شدن قطاری از ریل، سقوط هواپیمایی، وقوع سیل و سونامی و زلزلهای، جنگ و آشوبی، کشتارهای دسته جمعیای، آشوبهای قومی و قبیلهای و هزاران خبر ریز و درشت دیگر از این دست هستند تا به قولی به بازار خود رونقی ببخشند. مخاطبین رسانهها نیز به نوعی به شنیدن خبرهایی از این دست عادت کردهاند. و اما این بار در میان انبوهی از اخبار و گزارشات غمانگیز و ناخوشایند، خبر نجات معجزهآسای 33 نفر از معدنچیان شیلی که بعد از گذشت 70 روز گیر افتادن در معدنی حدود 800 متری زیر سطح زمین، اشک شادی و مسرت را بر چشمان بسیاری از مردمان دنیا جاری ساخت.
از روز اولی که این اتفاق افتاد و تا 17 روز بعد از وقوع آن که هیچکس هیچ خبر و نشانهای از این افراد نداشت و همه گمان میکردند که این افراد از بین رفتهاند، توجه تمامی رسانههای بینالمللی به این تراژدی معطوف گردیده بود. شاید بیشتر رسانهها باز هم منتظر پایانی غمانگیز برای این ماجرا بودند. اما به زعم تلاشهای شبانهروزی بسیاری از نیروهای متخصص و خبره، پشتیبانی و پیگیری جدی دولتمردان و به ویژه رئیس جمهور شیلی آقای "سباستیان پینهرا" و صرف میلیونها دلار هزینه، تمامی مردم دنیا شاهد یکی از کمسابقهترین عملیات نجات دستهجمعی انسانها بودند. همانطور که همگی شاهد بودیم تمامی این 33 نفر مهندس و کارگر معدن در مدت 21 ساعت از شروع این عملیات همگی صحیح و سالم به آغوش گرم خانوادههای خود بازگشتند. خانوادههایی که با چشمانی گریان ولی اینبار از روی شادی و شعف در بیرون معدن و ناباورانه منتظر بازگشت آنان بودند.
البته من قصد ندارم که این ماجرا را تعبیر و یا تفسیر کنم. چرا که این اتفاق را میتوان از دیدگاههای مختلفی نقد و بررسی نمود و یقین دارم که در آیندۀ نه چندان دور فیلمی هم از روی داستان این اتفاق ساخته خواهد شد.
نکتهای که بیشتر از همه برای من جالب توجه بود باز هم نقش همین رسانهها بود و حساسیتی که دولتمردان شیلی از این نقش در ترسیم چهرۀ بینالمللی خود داشتند. تا جایی که آقای "سباستیان پینهرا" در مصاحبه با خبرنگار بی.بی.سی و در هنگام عملیات نجات معدنچیان گفت: "از این پس دنیا به شیلی به گونهای دیگر خواهد نگریست و دیگر کسی گذشتۀ دیکتاتورمنشانۀ شیلی را به یاد نخواهد آورد". این گفتهها و این طرز تفکر علیرغم صدها سئوال و پرسش دیگری که در ذهن ایجاد میکند، نشان میدهد که دولتهای هوشیار و آیندهنگر تا چه اندازه نگران چهرۀ بینالمللی خود و سرزمین خود هستند.
هر روزه هزاران نفر به دلایل مختلف کشته میشوند و هزاران نفر دیگر به شیوههای مختلف از مرگ نجات داده میشوند. هر عمل جراحی موفقی که با دستان پزشک و جرٌاحی حاذق در گوشه و کنار دنیا صورت میگیرد دست کمی از ماجرای این نجات دسته جمعی ندارد. اما اینبار و در این ماجرا به دلیل توجه تمامی رسانههای دنیا و نقش پراهمیتی که ایفا کردند دولتمردان شیلی فرصت مناسبی یافتند تا چهرۀ بینالمللی خود را بهبود بخشند. این فرصت تاریخیای بود که نصیب آنان شد و با درایت و هوشمندی توانستند از آن بهترین استفادۀ ممکن را نیز ببرند. به راستی اگر دولت شیلی نگران جان این افراد و افراد دیگری که هر روز در گوشه و کنار این کشور جان خود را از دست میدهند بود، چه طور اقدامات ایمنی و پیشگیرانهای در این زمینه صورت نداد؟ و صدها سوال دیگری که میتوان مطرح نمود. اما همان طور که اشاره کردم قضیه شناخت فرصتهای تاریخی و استفادۀ بجا از آنهاست.
البته سوالات مشابهی توسط خبرنگار بی.بی.سی از آقای "سباستیان پینهرا" پرسیده شد و ایشان هم با کمال صداقت و راستی و بدون پیچ و تاب دادن گزارشگر و دادن پاسخهای بیربط و منحرف کننده که متاسفانه شیوۀ پاسخدهی رایج بسیاری از دولتمردان ماست، قبول کرد که دولت شیلی در این زمینه کمتوجهی نموده بود و قول داد که از این واقعه درس خواهند گرفت. به نظر من این که دولت شیلی در عمل به قول خود وفادار باشد و یا نباشد باز هم مهم نیست. مهم این است که این دولت به اشتباهات خود بدون هیچ عذر و بهانهای اعتراف کرد و قول بهبودی داد. و این چیزی است که ما کمتر از دولتهای خودکامه، ستمگر و مردمفریب سراغ داریم. دولتهای خودکامهای که در روز روشن و در مقابل چشمان هزاران هزار ناظر داخلی و خارجی و بینالمللی با کمال وقاحت دروغ میگویند و حق مسلم ملت خود را با وقاحت هر چه تمامتر به شیوههای مختلف پایمال میکنند.
به امید اینکه همۀ دولتمردان خودکامۀ دنیا از این وقایع تاریخی درس عبرت بگیرند و به عنوان نمایندگان ملت خود با آبروی چندین و چند هزار سالۀ آنان بازی نکنند. البته میدانم که معمولاً کسی از تاریخ درس نمیگیرد که اگر این طور بود بسیاری از مشکلات بشریت تا کنون حل شده بود. اما این امر مانع از تکرار و یادآوری این نکتهها نیز نمیگردد. تنها با تکرار و تکرار و تکرار است که میتوانیم شاهد حرکتهای مثبت و سازنده و در یک کلام سازندگی باشیم. مهم از پا ننشستن و ادامه دادن است، و این است معنای زندگی. به قول زنده یاد احسان طبری:
معنای زندگی است نبردی کز آن نبرد از بند وا رهند کسانی که بندهاند بهروزتر زیاند کسانی که زندهاند به امید بهروزی همه.
با سپاس
فرداد فرشته هوش
|