سال اول / شماره اول / انتقاد و جانشین های آن / بابک مدنی

انتقاد؛ جانشین های آن
بابک مدنی
bToolami@mehregon.com


 


تعریف انتقاد

فرایند تبادل اطلاعات در باره وضعیت خاص در زمان خاص مبتنی بر حق دستیابی به تصمیمی با مشارکت هم برای بهبود آن وضعیت 


عناصر انتقاد:

انتقاد کننده و زمان و شرایطی که در آنست
انتقاد شونده و زمان و شرایطی که در آن
اطلاعات، که نتیجه پردازش شخصی هرطرف با برداشت از داده هایی از طرف دیگر میباشد

 

فرایند اطلاعاتی

 انتقاد فرایندی اطلاع رسانی است که می تواند شامل داده هایی از حس ما، شناخت ما و یا پیشفرض ها وپیش داوری های ما باشد.

1. احساس

منبع حس  کنش یا واکنشی است که یاد گرفته ایم در برابر محرک خاصی از خود بروز دهیم. پس انتخاب خود ماست و ما می خواهیم حسی را - که خود هم در ایجادش نقش داشته ایم به دیگران که آنها هم در زمان بروز آن نقش داشته اند- انتقال دهیم. پس با مساله فقط مرتبط به "او" مواجه نیستیم بلکه با مساله مرتبط به "ما" روبروییم. و باید مساله "ما" را پردازش کنیم- هم حس ما را و هم رفتارطرف دیگر تا به نتیجه تغییر مناسب برسیم:تغییر حس ما در برابر رفتار او یا رفتار او در برابر ما.


در اینجا معیار قابل قبول طرفین باید در نظر گرفته شود.که می تواند از حقوق مدنی، منابع علمی، مشاوره و ... باشد تا مشخص گردد آن رفتار درست است و واکنش ما مناسب نیست یا عکس آن. پس ابراز کلامی ناراحتی از رفتاری بعنوان مساله "ما" آغاز خوبی برای انتقاد است. ولی تحقیر و خشونت کلامی وغیر کلامی از قبیل سرزنش کردن، شرمنده کردن ، توهین، تهدید، دستور و ... رویکردی غیر اطلاعاتی با مساله است و میتوان با چنین رویکرد تخریبی نتایج مخربی را انتظار داشت.

 

2. شناخت

داده ی دیگر قابل انتقال، شناخت  افراد است درباره عمل خاصی در زمان خاصی که باز موضوع، مشکل طرفین است نه فقط انتقاد شونده. مساله در اینجا اینست که آیا شناخت ما برای طرف مقابل اعتبار دارد یا نه. و سنجش اعتبار هم نیازمند منابع قابل قبول طرفین است که میتواند علم و یا هر چیز به اعتبار تحقیقی باشد. پس اجبار به انتخاب دیگر به فرد،  چه بسا با خشونت ( کلامی – فیزیکی ) -  نوعی تجاوز و سلب حق انتخاب است. پس انتقاد  چه در خانواده - هم همسران نسبت به هم و نسبت به فرزندان-  و هم در جامعه، نباید با رویکرد تعصب گستری یا مطیع سازی باشد.

 

3. پیش فرض ها و پیش داوری ها

3.1  پیش فرض ها  هم باید با  یکدیگر مطرح شوند تا برای طرفین دانسته شود و هم باید برای معیار داوری بودن مورد قبول  قرار گیرد. به عنوان نمونه:

 

  • عصبیت از دعوت نشدن به جشن تولد بچه  خواهر- درحالیکه  پیش فرض دعوت شدن فقط  کودکان  را نمیدانست.
  • عصبیت از اینکه مورد اعتراض توسط فرزند ش قرار گرفته درمورد دروغگویی به کسی - در حالیکه فرزند پیش فرض  سکوت در برابر بزرگتر را به نشانه احترام نمی پذیرد.
  • بسیاری از پیشفرض ها در جامعه که بسیاری آنرا ملاک عمل خوب خود نمیدانند

 

3.2.  پیشداوری ها 

 

پیشداوری ها هم در انتقاد کردن و هم انتقاد پذیری تاثیر بسزایی دارد.

  • انتظار تشویق شدن فوق العاده برای طرحی که داده ایم  ولی با کوچکترین ایرادی به شدت خود را شکست خورده میپنداریم.
  • آمادگی متفاوت برای فراخوانده شدن به اتاق رییس اگر دفعه قبل مورد تشویق قرار گرفته بودیم یا مورد بازخواست، و تعمیم بی دلیل آن به این جلسه.
  • دیر آمدن چند روزه همسر به خانه و پیشداوری درباره احتمال خیانت او یا سنگین شدن کارش در آنروزها.
 



وضعیت خاص

 

عنصر دیگر تعریف انتقاد موضوع خاص است در زمان خاص

 

1. نه کل وجود، هویت، شخصیت، فهم، ناکامی های گذشته و ... طرف دیگر   


--- قبلا  هم که از این خرابکاریا  داشتی

--- بازم  که ...

--- عقل که نداری

--- شعور کی میخواهی پیدا کنی

--- مثل همیشه....

--- وجدان که نداری....

--- شخصیت اگه داشتی

--- کلا نفهمی

 

2. نه عملکرد  طرف دیگر در  همه عمر


--- همیشه همینطور بودی

--- هیچوقت اینطور ...نبودی

--- هرگز ...ازت ندیدم

 

3. از کل وضعیت، در آغاز، تمرکز بر بخشی که تغییر پذیری آن محتمل تر و شدنی تر باشد:

--- مرتب کردن لباس بجای کل اتاق

--- کم کردن  فقط نیم ساعت از پشت تلویزیون نشستن

--- شوری غذا  در این وعده

--- یک یا دو درس از چند درس ضعیف در آغاز تقویت آن و ...

 

4. پرهیز از مبهم گویی

--- حوصله تو را ندارم
--- این چه افتضاحیه
--- من تورا  اصلا نمی فهمم
--- اینم شد غذا  که جلوم گذاشتی
--- از دستت خسته شدم
--- کلافه دارم میشم
--- این هم شد طرح
--- این هم شد اتاق

 

5. در وضعیت خاص، رفتاری در زمان  خاص مورد توجه قرار میگیرد که شاید در آغاز بر طرفین حتی مشخص نیست که نامناسب است یا نه (چه بسا شاید  ندیدن  رفتارمطلوب مورد انتظار  از طرف دیگر ناشی از ضرورت مهمتری باشد که پس از دانستن انتقاد کننده مورد تایید او هم  قرار بگیرد)

در غیر اینصورت با تخریب مواجه هستیم. البته نه فقط  تخریب طرف دیگر- که خود را الان طرف مقابل شما  خواهد یافت - بلکه تخریب خود و مهارت نداشتن در برقراری ارتباط موثر و همچنین تخریب روابط بین همدیگر و در نتیجه هم بهبود وضعیت نخواهیم داشت و هم تخریب سه گانه  

--- عزیزم  دوست نداری لباسهای  اتاق تو  مرتب کنی– (نه کل اتاق) آغاز خوبی  است بجای، چرا اینقدر شلخته ای, یالا مرتبش کن! (چه بسا مشغول آماده شدن برای امتحان غیر منتظره ای باشد)

--- کاش میشد  امروز سر قرار میومدی یا نیومدنتو اطلاع میدادی - بجای، همیشه همینجور عوضی هستی و  آدمو میکاری! (شاید برای کارهای دفتری، خرید خونه یا کمک به مادرش و...نتوانسته سر قرار بیاید)

 

زمان

زمان اقدام به آغاز فرایند، که توجه به شرایط هم خود و هم طرف دیگر (آن دیگری طرف مقابل شما نیست هر دو در یکطرفید و در برابر وضعیت خاص) باید مورد توجه قرار گیرد .با هدف اثر بخش تر کردن فرایند اطلاعاتی/ مشارکتی انتقاد، یا برای جلوگیری از به بن بست رساندن آن - موثر هم در انتقاد گری و هم انتقاد پذیری-

 

1. فهم شرایط طرف دیگر


--- در جمع مطرح کردن یا در خلوت، بازخورد متفاوت را نتیجه می دهد.


--- کسی  که با نا مطلوبیتی از موقعیت دیگری مواجه شده است یا باید مواجه شود (تازه اخراج شده، چکش برگشت خورده،لباسش سوخته، جرو بحث با کس دیگری داشته، امتحانی در پیش رو دارد، کودکی که سر عروسکش کنده شده، کودک شیطان همسفرتان  که بفهمید برای معالجه سرطانش یا تدفین مادرش عازم است و ...) یا با  مطلوبیتی از موقعیت دیگر مواجه شده  است یا باید مواجه شود، بعنوان انتقاد شونده به یک محرک دو پاسخ متفاوت و چه بسا ضد هم میدهد و بعنوان  انتقاد کننده هم با این آگاهی برخورد متفاوتی در پیش خواهد گرفت.

 

2. تناسب بخشیدن به شرایط خود
--- اگر خود دچار مشکلات عصبی/ رفتاری هستیم چون عصبیت، اضطراب، وسواس و ... هم در پردازش وضعیت و هم در برخورد با آن عملکردی سزاوار نخواهیم داشت.
--- اگر انبانی از سکوت از نارضایتی هستیم تا به انفجار خود را برسانیم  رفتار متفاوتی خواهیم داشت نسبت به اینکه با سکوت ظاهری (به ازای خشم پس انداز شده درونی) در ابتدا نگذریم و به تعامل  سازنده  و مدنی با یکدیگر بپردازیم برای همان مسائل در ابتدا کوچک
----اگر خود هم با مطلوبیت یا نامطلوبیتی مواجه شده ایم یا باید بشویم
, باز متفاوت وارد فرایند انتقاد میشویم (در آغاز کردن یا پذیرفتن آن) و نتایج متفاوتی هم میگریم.
--- توجه به اینکه پیش طرف دیگر چقدر اعتبار داریم (اعتبار عاطفی در خانواده و دوستان ، اعتبار قانونی، عرفی در اجتماع) برای انتقاد گری یا برای مسولیت پاسخ دهی و انتقادپذیری تاثیر بسزایی دارد.

 

حق انتقاد و مشارکت در تصمیم

 
قبل از آغاز به فرایند مدنی انتقاد (همان رویکرد  اطلاعاتی مشارکتی تحمل پذیری)  باید حق انتقاد برای طرفین پذیرفته باشد تا پای گفتگو بنشینند. این حق میتواند از قانون  یا عرف باشد.  مثل ارتباطات همسران با هم  یا با کودکان – حکومت بعنوان مباشر منتخب مردم و مردم بعنوان صاحبان منابع –کارکنان و مدیران - پیمانکاران با کارفرمایان و ...


پس هرگاه این حق درک نشود انتقاد گری در همین آغاز با چالش جدی روبروست.

 

1. حق مورد انتقاد واقع شدن


مثل دخالت در زندگی  خصوصی و انتخاب های افراد  چه درخانه و یا جامعه - به بهانه اینکه تحمیل کننده انتخاب بهتری دارد که  افراد تشخیص نداده اند - که  چون پذیرفته نیست تجاوز تلقی میگردد.  

 

 2. حق انتقاد کردن در موارد تعریف شده


- بررسی سهل انگاری ها یا رفتارهای فرزند- همسر – کارکنان – و ...  که آسیب جدی میزند  به خانواده یا برادرخواهر – اداره و ...

 

-   در جامعه پاسخ خواهی از دولتوندان (منتخبین مردم برای مباشرت بر منابعی که به امانت دست آنان است) از طریق رسانه های کاملا  آزاد ومستقل با با پیگیری دیگر مراجع مستقل - منتخب و مسوول در برابر مردم

 

 

جدل – معامله

 

پس انتقاد موثر بعد از پذیرفتن حق انتقاد برای طرفین و با نگرش اطلاعاتی مشارکتی ممکن است.

اگر این حق به رسمیت شناخته نشود و یک طرف اصرار به عمل خود کند با جدل مواجه میشویم و صف آرایی در برابر هم . و اگر در انتقاد سازنده رسیدن به وضعیت برنده –برنده  محتمل است در جدل  (در بلند مدت) وضعیت بازنده – بازنده .

 

در حالتی که پای مذاکره برای حل مشکل مشترک نمیتوان نشست، بهتر از جدل، مذاکره  برای معامله است. که آسیب کمتری را شاهد باشیم. مانند

--- کودکی که رفتار کاملا آسیب زایی چون ساعتها پشت تلویزیون و کامپیوتر را با هیچ استدلالی ترک نمیکند، ممکن است معامله تخصیص وقت بیشتر به مطالعه و در عوض همراهی بیشتر با او در سینما یا هر نوع تفریح مطلوب دیگر را بپذیرد.


--- یا تشویق رانندگان به رعایت سرعت مجاز با دادن پاداش چشمگیر به شرط بی جریمه بودن برای یکسال

 

 --- غذای مجانی برای کسی که قرار است با دوستانش  به بار رود به شرط عدم مصرف نوشیدنی الکلی برای قبول رانندگی گروهش و ...

 

ولی اگر انتقاد گریز-  شاید بدلیل تکیه بر قدرتی -  معامله گر هم نباشد، باید بدنبال معامله با طرفهای دارای نفوذ بر انتقاد گریز و جذب آنها بود (مثل دوستان صمیمی یا اشخاص محبوب فرزندان یا همسر و ...)  تا هزینه معامله نکردن و انتقاد گریزی بیشتر شود.  واگر هیچ راهی برای معامله هم نیابیم د رنهایت  وضع جریمه های تصاعدی متناسب (بویژه برای مواردی است که چشم پوشی از خواست تغییر عمل  فرد انتقاد گریز ضایعات  ملموس  و واقعی   داشته باشد:چون خشونت ها- بویژه فیزیکی - در جامعه – خانواده و ...) گریز ناپذیر به نظر میرسد- درسح بین المللی- ملی- خانواده ها

 

بهبود وضعیت

 

عنصر دیگر تعریف انتقاد بهبود وضعیت  است.
1. احتمال بهبود هر وضعیت با افزایش راه حل های بیشتر برای ارائه
, بیشتر خواهد شد.

2. راه حلی که تامین کننده منافع طرف دیگر هم باشد, یا از ضرر بالقوه او در آینده در اثر ادامه همین روند (بر پایه استدلال و مستندات منطقی) جلوگیری کند, احتمال  بهبود وضعیت را بیشتر میکند.

3. توجه به اصل خواسته تا هیاهوی اطراف آن.

 

4. اگر با وضعیتی روبروییم که تغییر آن ممکن نیست (عدم  امکان تغییر وضعیت یا عدم همکاری طرف دیگر)  بنابراین با مساله "ما" دیگر مواجه نیستیم, بلکه با مساله "خود" مواجهیم که باید برایش راه حلی بجوییم، از طریق فرایندهای دیگر  و  جانشینهای انتقاد برای جلوگیری از آسیبهای آن وضعیت نامطلوب یا رسیدن به وضعیت مطلوب.

 ادامه دارد

 

Comments