سال اول / شمارۀ پنجم / سخن سردبیر / نقش دولت در ساماندهی جامعه

نقش دولت در ساماندهی جامعه
فرداد فرشته هوش


خوشبختی
نه در متن زبور است
نه آنسوی مرگ

نه در شعله های شراب است
نه در برق سکه ها.
خوشبختی!
نه خرافه عاجزان است
نه عصاره خواری و بردگی دیگران.
آن را
این سوی مرگ
با سه سلاح اعجازگر کار و پیکار و همبستگی
می سازند.

احسان طبری

با سلام:

از زمانی که به یاد دارم، همواره این سوال برای من مطرح بود که ریشۀ اصلی مشکلات جوامع بشری به ویژه ما ایرانیان را باید در خود مردم جست و یا در دولت هایی که بر مردم حکومت می کنند؟ آیا این دولت و حکومت است که به ساختار های فرهنگی و اجتماعی یک مرز و بوم شکل می دهد و یا عامه مردم هستند که در این شکل گیری تاثیر گذارند؟ و سوالاتی مشابه که به یقین برای شما خواننده محترم  هم بار ها و بار ها مطرح شده. در گفت و گو و مناظره با بسیاری از دوستان و یاران، و در طی سالیان متمادی، برخی حکومت ها را سرزنش می کنند و برخی مردم را مسئول سرنوشت خویش می دانند و برخی هم هر دو گروه یعنی حکومت و مردم را ملامت می کنند و این دو را تا حدود زیادی وابسته به هم می دانند.

البته اگر بخواهیم وارد جزئیات این بحث شویم به یقین بحث پیچیده و پر طنشی خواهد شد که از حوصله این چند سطر خارج است. چیزی که من به دنبال آن بودم و هستم شاید تنها جوابی مختصر و راهکاری کاربردی است نه روده درازی های بی فرجام و خسته کننده.

آنچه بر همگان مبرهن است حکومت و مردم تا حدودی هر دو از یک قماشند. همین عامه مردم هستند که حکومت و دولت را تشکیل می دهند. و شاید مشکل اصلی تنها در قانونمند نبودن یک جامعه باشد که افراد به محض نشستن بر اریکه قدرت راه خود را با راه عامه مردم جدا کرده و قشری به نام حکومت و دولت را به وجود می آورند. و صد البته این امر تنها در کشور های عقب نگه داشته شده صادق است. در جوامع غربی و تا حدود بسیار زیادی قانونمند، حداقل کشور کانادایی که همه ما برای زندگی برگزیده ایم، چنین مفهومی حتی وجود ندارد. چرا که قانون به حدی شفاف است و قابل اجرا برای همه، که عملا مرزی بین دولت و ملت نیست. وظایف هر دو گروه (حتی شاید بکار بردن واژه "دو گروه" نیز درست نباشد) کاملا از پیش تعریف شده و مکتوب است و چنانچه شما تصمیم بگیرید که به جای ملت، دولت و حکومت باشید تنها تفاوت عمده آن مسئولیت بیشتر و زیر ذره بین بودن کوچکترین رفتار و حرکت اجتماعی، سیاسی و حتی شخصی شماست. و همین وبس. با کوچکترین تخطی و لغزش، رسوایی تان تا حدود بسیار زیادی تضمین شده است.

به هرشکل سعی بر این نبود که حتی وارد این مقوله شوم. برگردیم به سوال اصلی و پاسخی که برای آن پیدا کرده ام. در جواب سوالی که همواره در ذهنم بود و هرگز جواب قاطعی برای آن نداشتم مثال زیر تا حدود زیادی حداقل تکلیف خودم را از این سوال مشخص نمود.

به نظر این حقیر و تنها به عنوان یک شهروند ساده، و بدون درگیر شدن در مبحث پیچیده دولت و مردم، این دولت است که نقش اصلی در سامان دهی به مشکلات و معظلات هر شهر و دیار را دارد و نه مردم. البته همراهی مردم و سطح شعور اجتماعی جامعه (نه شعور تحصیلی و مدرکی که به نظر من این دو می توانند بسیار از هم متفاوت و دور باشند) در این امر بسیار تاثیر گذار است و این باز هم از وظایف دولت است که مردم را به این سطح از شعور و آگاهی برساند.  

و اما مثال ساده ای که در مورد شخص بنده صدق می کرد شاید به روشن تر شدن این جواب کمک کند. من شخصا اعتقادی به جدا کردن زباله ها و تفکیک آنها به بازیافتی، ارگانیک و زباله معمولی نداشتم. و حتی در این زمینه بسیار بی توجه هم بودم. تا اینکه دولت کانادا در اولین قدم تمامی آپارتمان های شهر را مجبور به تهیۀ مخازن زبالۀ جداگانه نمود و با تبلغ و آگاهی دادن به مردم از همه خواست که زباله های خود را تفکیک کرده و در مخازن مورد نظر بیاندازند. پس از مدتی مطالعه و بررسی در قدم بعدی تا جایی پیش رفت که در تمامی آپارتمان ها و برای هر خانواده سطل های زباله مجزا تهیه نمود و به رایگان در اختیار آنها قرار داد. ما نیز در واحد خودمان دو سطل یکی برای زباله های ارگانیک و یکی برای زباله های بازیافتی به رایگان دریافت نمودیم. البته بماند که هزینه آن را از مالیات ساختمان و غیره و ذالک از ما گرفته اند. در این جا موضوع نفس عمل و تاثیر گذاری آن بر بهبود سلامت جامعه است. از زمانی که این سطل های زباله را دریافت نمودیم، منی که به این قضیه هیچ اعتقاد و توجهی نداشتم شروع کردم به تفکیک کردن زباله ها  و به مرور احساس کردم که این تفکیک تا چه حدی می تواند تاثیر گذار باشد. به هر شکل در این مورد به خصوص و تنها به عنوان یکی از ده ها نمونه دیگر به من ثابت شد که به راستی این حکومت و دولت است که می تواند منبع تغیر و سلامتی یک جامعه و ملت باشد و آموزش یکی از ارکان اصلی آن است. از نمونه های دیگر آن می توان به نکشیدن سیگار در اماکن عمومی، صحبت نکردن با موبایل به هنگام رانندگی و هزاران هزار مورد دیگر اشاره نمود.

البته نقش اعتماد مردم به دولت، امری است انکار ناپذیر و تا دولتی و حکومتی نتواند این اعتماد ملی و مردمی را جلب کند شاید حتی اگر نیت خیری هم در سر داشته باشد به جواب نخواهد رسید. فحشا، اعتیاد، بی کاری، آلودگی هوا و هزاران هزار مورد ریز و درشت دیگری که مردم با آن دست به گریبانند تنها با آموزش، صداقت در عمل و قانونمند کردن آنها از جانب حکومت ها قابل بهبود و پیش گیری است. حکومت های مردمی و صادق نه مستبد و فریبکار.
           

با سپاس



Comments