ادبی هنری‎ > ‎شعر‎ > ‎

سال سوم / شمارۀ بیست و دوم / شعری از استاد آصف فکرت

شعری از 
آصف فکرت




استاد محمدآصف فکرت در شهر هراتِ افغانستان دیده به جهان گشود، لیسانس زبان و ادبیات فارسی دَری را از دانشگاه کابل و فوق‌لیسانس روزنامه‌نگاری را از کشور هندوستان به‌دست آورد. در افغانستان در رادیو، مطبوعات و آکادمی علوم خدمت کرد و سپس در ایران به عنوانِ فهرست‌نگار کتابخانۀ خطی آستان قدس، عضو علمی، ویراستار و مؤلف در دایرةالمعارف بزرگ اسلام، محقق و مؤلف در بنیاد پژوهش‌های اسلامی مشغول به‌کار گردید. تازه‌ترین اثر ایشان به نام "پشت دروازۀ هند" است و سایر آثار استاد فکرت به شرح ذیل می‌باشد:
- مناجات و گفتار پیر هرات
- لغات زبان گفتاری هرات
- فهرست نُسخ خطی قرآن‌های مترجم کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی
- گزارش سفارت کابل (سفرنامۀ سیدابوالحسن قندهاری)، با مقدمه، حواشی و اسناد
- مقدمه‌ای بر فقه شیعه (ترجمه از عربی - نوشتۀ سیدحسن مدرسی طباطبائی)
- فهرست الفبایی کتب خطی کتابخانۀ مرکزی آستان قدس رضوی
- عین‌الوقایع (تاریخ افغانستان در سال‌های 1207- 1324) تألیف محمد یوسف ریاضی
- اکام‌المرجان فی‌ذکر مدائن المشهورة فی‌کل مکان (متن جغرافیایی سدۀ چهارم هجری تألیف اسحاق‌بن حسین منجم)، ترجمه از عربی
- کرسی‌نشینان کابل (احوال دولت‌مردان افغانستان در روزگار امیر امان‌الله خان - نوشتۀ سیدمهدی فرخ) با مقدمه و حواشی
- کتاب‌شناسی جهانی ترجمه‌ها و تفسیرهای چاپی قرآن مجید به شصت و پنج زبان، ترجمه و نگارش
- مصنفات شیعه (ترجمه و تلخیص الذریعه فی تصانیف الشیعة - تألیف شیخ آقابزرگ تهرانی)
- افغانان، جای، فرهنگ، نژاد (ترجمۀ 
An Account of the Kingdom of Kabul از مونت ستوارت الفنستون) با مقدمه و حواشی
- فارسی هروی، زبان گفتاری هرات

- واژه‌نامه همزبانان
- خط کوفی با شرح و مقدمه
- نکهت خاک ره یار، دفتر شعر
- اخلاص عمل، ترجمۀ منظوم صد و ده کلام امام علی
- میخ اول بر تابوت استعمار (ترجمۀ 
The Afghan connection نوشتۀ جرج پانتجر)
- لندی، ترانک‌های مردمی پشتو
- پیراسته تاریخ‌نامۀ هرات (تألیف سیفی هروی)
- افغانستان - سویس - آسیا ( سفرنامۀ علی اصغر حکمت)  

 


 

یاد و فریاد


گــــرچه با نامهربانی میکنی یــــــــادم هنـوز

اینکه یادم میکنی، ای مهربان، شـــادم هنـوز

نامهام را پیش یاران نغز و شیـــــــرین خواندهای

کاش میگفتی، در این فن هستی استادم هنوز

پرتـــــو مهـــــــر تـو بر ویرانــــۀ شـــــعرم فتــــــاد

سبز و شورانگیـــز و شـــــادیبخش و آبـادم هنوز

یاد ایّامی که میخوانـدی به نامی هردمـــــــــم

گاه وامق، گاه مجنــــــون، گاه فرهـــادم هنـــــوز

گاه شهـرت، گاه رســـــــوایی، گهی درمـــاندگی

میرسد عشقت به هر رنگی به فریـادم هنــــوز

گر به سـر بینی مرا، در زیر بـــرف دَی مهـــــــــم

ور به دل بینــــی مــــرا، گرمــای مــــــُردادم هنوز

بی نیازم، تا کــه محـــــتاج ســـــر کـــــــــوی توام

بستۀ آن ســــــــروِ موزونم، گـــــر آزادم هـــــــنوز

همچـــــو فکرت خوشنشـین غربتآبــــــــاد فرنگ

در هوای شـــــــــهر انصـــاری و بهـــــــزادم هنـوز

 


Comments