ادبی هنری‎ > ‎موسیقی‎ > ‎

سال اول / شماره چهارم / موسیقی / فرهاد فرشته هوش

جستاری در باب موسیقی سنتی ایران
فرهاد فرشته هوش – نوازنده تار


      فرهاد فرشته هوش

موسیقی صنعت ترکیب اصوات است به طوری که برای گوش خوش آیند بوده و سبب انبساط روح گردد. و آن بر دو قسم است.

1. عملی
2. نظری

موسیقی عملی عبارت است از خواندن آوازی و یا نواختن سازی.
موسیقی نظری شامل علوم و قوائدی است که به وسیله آن بتوانیم صدا ها را بنویسیم و بعدا آنها را با هم ترکیب کنیم. که شامل نت نویسی، صدا شناسی، هماهنگی یا هارمونی، ساز شناسی، ارکستر شناسی، کنتراپونتال (ترکیب اصوات) و سازندگی می باشد. علاماتی که با آن صدا ها خوانده می شوند نُت نامیده می شود که شامل هفت گام است که عبارتند از دو، ر، می، فا، سُل، لا، سی.  این گامها نخستین بار توسط یک راهب ایتالیایی بنام گیلساو اختراع شد و در سال 1480 میلادی توسط اسقف اعظم، سن جاف، تکمیل گردید.

کلمه موزیک از
MUSE
گرفته شده و آن نام هر یک از نُه فرشته ای است که به همراه آپولون (خدای موسیقی و هنر های زیبا) در کوه پارناس واقع در یونان بسر می بردند و هر یک در فنی از آواز و موسیقی مهارت داشتند.

دستگاه های موسیقی ایران در اصل هفت تا هستند:
1. ماهور
2. شور
3. سه گاه
4. چهارگاه
5. همایون
6. نوا
7. راست پنج گاه
که با احتساب پنج آواز مشتق شده از آنها که عبارتنداز: دشتی، ابوعطا، بیات ترک، بیات کرد و بیات اصفهان مجموعا به دوازده دستگاه معروفند.

این دستگاه ها حکم قالب هایی برای موسیقی ما هستند که تشخیص آنها عمدتا گوشی و یا به اصطلاح سماعی است. اجازه بدهید که با یک مثال عامیانه موضوع را قدری روشن تر کنم. فرض کنید شخصی وجود دارد که به هر دلیلی از تمدن دور مانده و بطور مثال هیچ اطلاعاتی راجع به لباس ندارد. و ما می خواهیم او را با لباس آشنا کنیم. حال اگر به او بگوییم که لباس های انسان به هفت دسته تقسیم می شوند (مثل هفت دستگاه موسیقی) که آنها عبارتند از: کلاه، پیراهن، زیر پیراهن، دستکش، شلوار، جوراب و کفش. و پیرامون این لباسها توضیحاتی بدهیم. مثلا بگوییم کلاه پوششی است برای قسمت سر و یا پیراهن پوششی است برای بالا تنه و ... ممکن است یک هاله ای از لباس در ذهن او بوجود آید. اما تا این لباس ها را مکرر در بدن انسان ها نبیند، برداشت درستی از آنها نخواهد داشت و با دیدن پی در پی، مفهوم این لباس ها را کاملا در خواهد یافت.
دستگاه های موسیقی قالب هایی برای موسیقی ما هستند که هر چند می توان تعاریف علمی هم برای آن قائل شد، به طور مثال بگوییم در دستگاه ماهور جملات به نُت "دو" ختم می گردند و ... اما این تعاریف چندان محسوس نبوده و بیشتر باید روی شنیدن این دستگاه ها تکیه و تمرین شود. و نوازنده ای که می خواهد این دستگاه ها را بنوازد حکم همان شخصی را دارد که مفهوم لباس را کاملا درک کرده و حالا خودش می خواهد دوزندگی کند. مسلما برای شروع الگوهای مشخص و متداولی به او می دهند و او بر اساس آنها لباس خواهد دوخت. اما وقتی دوزنده ماهری شد دیگر نیازی به آن الگو ها ندارد. (مثل بداهه نوازی) بلکه می تواند هزاران شلوار بدوزد که ضمن اینکه همه، شلوار نامیده می شوند، تفاوت هایی ولو اندک با هم داشته باشند. به همین ترتیب وقتی که نوازنده ای شناخت کافی و درک درستی از دستگاه های موسیقی پیدا نمود می تواند در چهار چوب یک دستگاه آهنگ های مختلف با ساز های مختلف و تکنیک های مربوط به همان ساز بسازد که با تمام آهنگ هایی که از قبل ساخته شده تفاوت داشته باشد. هر چند که باید خصوصیات اصلی دستگاه مربوطه را در بر داشته باشد. همان طوری که در آن مثال، دیگر دوزنده نمی تواند در مدل های مختلفی که از شلوار ارائه می دهد یکی را مثلا پیراهن بدوزد. بلکه باید تمام مدل ها خصوصیات اصلی شلوار را داشته باشند.



در مجموع فضای مو سیقی اصیل ایرانی از سده سیزدهم هجری شمسی به لطف هنرمندان بلند پایه ای چون علی اکبر فراهانی، روح تازه ای پیدا کرد و ضمن اینکه از موسیقی همسایگان عرب، ترک و تاجیک فاصله گرفت، موسیقی هنری از موسیقی مطربی هم متمایز شد و رفته رفته بهترین خوانندگان و نوازندگان که از کانون های مختلف فرهنگی ایران بودند، مجموعه ای ارزنده را گرد آوردند که به صورت ردیف های مختلف سازمان داده شد. در اینجا منظور از ردیف ترتیب پیوستگی گوشه های مختلف موسیقی ایرانی است.

در مقایسه فضای موسیقی اصیل ایرانی در گذشته و حال، و اینکه آیا رو به پیشرفت است و یا پسرفت، از نظر کمّی نیاز به آمار دقیق از گذشته و حال داریم تا بتوانیم قضاوت درستی در این مورد انجام دهیم. متاسفانه کار آمارگیری در زمینه های مختلف در ایران رواج چندانی نداشته، هر چند که در حال حاضر با الگو برداری از کشور های پیشرفته در مواردی آمار هایی ارائه می شود. برداشت شخصی من این است که در حال حاضر در مورد موسیقی سنتی ایران توسط افرادی مانند داریوش طلایی (اولین دکترای موسیقی ایران)، حسین علیزاده (مدیر هنرستان موسیقی تهران)، ارشد طهماسبی، کیوان ساکت و ... و در راس تمام آنها محمد رضا لطفی، فعالیت های ارزنده ای صورت گرفته و می توان گفت که حداقل کیفیت موسیقی ایرانی در حال رشد است.



در مورد ساز های ایرانی به ویژه تار که در تخصص اینجانب است می توان گفت که، کلا ساز های ایرانی از موادی کاملا طبیعی ساخته شده و کاملا دست ساز هستند. از این رو هیچ سازنده ای نمی تواند ادعا کند که مثلا دو یا چند ساز ساخته شده توسط او کیفیت کاملا یکسانی دارند. برای مثال تار از موادی چون چوب توت (پایین یا کاسۀ ساز)، چوب گردو (دسته ساز)، استخوان ساق شتر (قسمت سفید رنگ روی دسته)، روده گوسفند (پرده های ساز)، پوست حیوان (کشیدن روی کاسه)، شاخ گاو یا گوزن (ساخت شیطانک) و ... استفاده می گردد. این مواد هیچگاه با کیفیت یک دست تهیه نمی شوند. ضمن اینکه حال و هوای سازنده هم در زمان های مختلف متفاوت بوده و تاثیر گذار است. بر خلاف ساز های غربی که توسط شرکت های سازنده ساخته شده (مثل یاماها و ...) که کیفیت و قیمت یکسانی دارند، ساز های ایرانی بعد از ساخته شدن و آزمایش (نواختن) توسط صاحب نظران قیمت گذاری می شوند.


حتی برخی برای بالا بردن کیفیت یک ساز کار های دور از ذهنی را انجام می دهند. برای مثال چوب توت در نظر گرفته شده برای قسمت پایین تار را به مدت یک سال در پهن گاو خوابانده و این کار باعث خشک شدن چوب و خوش صدا شدن می گردد. و یا جایی شنیدم که برخی سازندگان ویولن، درخت مخصوصی را که از چوب آن برای برای ساخت این ساز استفاده می شود در مناطق کم آب و صحرایی می کارند تا به سختی آب جذب کند. و معتقدند که با این کار چوب ان درخت محکم تر شده و عمر مفید ساز بیشتر می گردد.
در خصوص تار، می توان گفت که تار یکی از ساز های قدیمی ایرانی است و سازنگان آن در گذشته بیشتر ارامنۀ ایران بودند. امروزه خیلی ها به ساخت ساز های ایرانی مشغولند. معمولا سازنده هر ساز اسم خود را به عنوان آرم روی ساز می نوشت. مثلا تار یحیی، که مربوط به هنر مند و سازنده ای
اصفها نی
با همین نام بود از بهترین نوع تار می باشد. تار یحیی امروزه همانند اشیای زیر خاکی قیمت گذاری شده و با قیمت های بسیار بالا و چند میلیونی به فروش می رسند. از بین سازندگان در قید حیاط و طراز اول تار در کشور می توان به آقای جزایری اشاره نمود که خود از نوازندگان این ساز نیز هست.
در خصوص آموزش موسیقی و در کشور هایی که از نظر موسیقی پیشرفته اند، مانند روسیه، اطریش ، آلمان و ... از کودکی با بچه ها نت خوانی و یا به اصطلاح سولفژ کار می کنند و روش تعلیمات شان هم خیلی حساب شده است. به عنوان نمونه بچه ها را می نشانند و اسم نت های موسیقی را روی آنها می گذارند. با نواختن صدای آن نُتِ مخصوص بچه ای که با آن نت اسم گذاری شده بلند می شود و با صدای نت بعدی بچه بعدی و ... اما در ایران این نوع کار های زیر بنایی اصولا یا انجام نمی شود و یا بسیار محدود است.

در مورد سن و سال فراگیری موسیقی، در سنین پایین تر، هم قدرت یادگیری و حافظه بیشتر است و هم خطای گوش کمتر. در نتیجه سنین پایین تر برای یادگیری موسیقی مناسب تر است. و صد البته استعداد هم در هر کاری می تواند نقش بسیار موثری داشته باشد.

به نظر من برای فراگیری ردیف های دستگاه های موسیقی ایران به طور متوسط زمانی معادل 10 سال تمرین مداوم در نظر گرفته اند که شاید نوعی ریاضت به حساب بیاید. ضمن اینکه تمرینات صرفا از روی نت نبوده و باید حتما با حضور معلم و به صورت سینه به سینه باشد. به تائید تمام کارشناسان در مورد مویسقی ایرانی نُت به تنهایی نمی تواند امکان بهره گیری از حد اکثر قابلیت های ساز را فراهم نماید و حضور معلم و طرز نواختن او ضروری است.     
Comments