من تودهای نیستم، پس هستم!! با سلام طبق معمول برای یافتن سوژۀ مناسبِ این ستون، یعنی سخن
سردبیر، باید با خودم دست و پنجه نرم کنم. البته نه اینکه حرف برای گفتن نیست، تا دلتان
بخواهد حرف و حدیث برای گفتن هست ولی به قول معروف هر سخن جایی و هر نکته مکانی
دارد. Hi: Very soon it will turn out to be a pro-Russia Communist magazine, like many others. Look at this mailing list, it was supposed to be non-political, but it is taken over by a few political activists with Toudeh party background. God bless pro-Russia Communists
و جالب اینجاست که این نوع اتهامات تا به امروز ادامه دارد.
حتی دوستی به مزاح میگفت که اگر تا دیروز شک داشت که بنده وابسته به حزب توده
هستم، بعد از اجرای موفق کنسرتِ نورزوی مرکز موسیقی نوا که با همکاری مهرگان
برگزار گردید، دیگر مطمئن شده است. علت آن را هم خواندن قطعاتی از
سرودههای زندهیاد سیاوش کسرایی، کرامت دانشیان و حضور چشمگیر مردم در این مراسم
میدانست. 1. وابسته بودن به حزب و یا گروهی حداقل در جامعۀ آزاد کانادا جرم نیست. نمیدانم چرا دوستان، وابسته بوده به حزبی را اتهام به حساب میآورند؟ 2. از قدیم گفتهاند شترسواری دولا دولا نمیشود. مگر دلیلی وجود دارد که بنده وابسته به حزب و گروهی باشم و آن را مخفی کنم؟ اگر بنده عضو هر حزب یا گروهی بودم با کمال افتخار آن را اعلام مینمودم. همانطور که از نخستین شماره و همواره اشاره نمودهام، مهرگان و شخص بنده به هیچ عنوان به هیچ حزب و یا سازمانی وابستگی ندارند. 3. در عین حالی که عدهای مهرگان را متهم به وابسته بودن به حزب توده میکنند، عدۀ دیگری آن را وابسته به چریکهای فدایی خلق، مجاهدین خلق و حتی وابسته به جمهوری اسلامی میدانند!! بنابراین شما خودتان پیدا کنید پرتقالفروش را! در هر شکل به هیچ وجه قصد رفع اتهام ندارم، چرا که معتقدم آن را که حساب پاک است از محاسبه چه باک است. و اما نکتۀ اصلی این است که در گذشتۀ نه چندان دورِ تاریخِ
پرآشوب ایران و بنا به اقتضای مکان و زمان، حزبها و گروههای سیاسی فراوانی به
وجود آمدند و در مقاطع مختلف بسیاری از ادبا، نویسندگان، شعرا و فعالان اجتماعی به
برخی از این احزاب وابستگی و یا گرایش داشتند. بسیاری از این افراد به اصطلاح
روشنفکر و ادیب دست بر قضا در مقاطعی و یا در تمام طول عمر خود وابسته به حزب توده
نیز بودهاند. افرادی نظیر احسان طبری، محمود اعتمادزاده (م. ا. به آذین)، هوشنگ
ابتهاج، سیاوش کسرایی، عنایتالله رضا (نه برادر بزرگوار و فقید ایشان پروفسور فضلالله
رضا که در اتاوا سکونت دارند)، فریدون توللی، بزرگ علوی، ابراهیم گلستان، نیما یوشیج،
صادق چوبک، سعید نفیسی، محمد معین، محمدعلی افراشته، غلامحسین ساعدی، محمد تفضلی،
نادر نادرپور، احمد شاملو و غیره. به هرجهت تقریباً مطمئن هستم بیشتر کسانی که اتهاماتی از این دست به بنده و یا هر کس دیگری وارد میکنند افراد ظاهربین و دهنبینی هستند که به هیچ وجه اهل مطالعه و تحقیق و تفحص نیستند. چرا که اگر تنها مطالب یک شماره از مهرگان را با دقت مرور مینمودند خلاف ادعاهایشان به آنان ثابت میشد. حتی بعید میدانم که این دوستان زحمت خواندن این سطور را هم به خود بدهند. لذا تنها با دیدن عنوان این صفحه خواهند گفت: "دیدی ما درست میگفتیم. خودش ادعا نموده است که من تودهای هستم!!" لذا ممنون میشوم تا افرادی که اهل خواندن هستند و این سطور را میخوانند حداقل این توضیحات را به گوش دوستان دیگر برسانند تا نخوانده و نیاندیشیده و نسنجیده به دیگران اتهام وارد نکنیم و تنها با اهمیت دادن و بررسی مشترکات فرهنگی خود به غنای تاریخ پرآشوب و فرهنگ چندصدپارۀ خود بیفزاییم که این تنها راه نجات ما از فلاکت فرهنگی است که قرنها با آن دست به گریبانیم. پاسداری و نگهداری از آثار فرهنگی و تاریخی یکی از دشوارترین و پرمسئولیتترین کارهاست که متأسفانه محدودیت این سطور اجازۀ توضیحات بیشتر در این زمینه را به بنده نمیدهد. شاید وقتی دیگر! شاد و سربلند باشید. |
سخن سردبیر > این شماره >